او در اثر پيشگويي امام علي الهادي (عليه السلام) ـ دهمين امام از ائمه اهل بيت (عليهم السلام) ـ از به هلاکت رسيدن متوکل بعد از سه روز و تحقق اين پيشگويي ، به مذهب شيعه اماميه ايمان آورد .
ابو قاسم بغدادي از زرافه چنين نقل مي کند:
متوکل مي خواست در يک از جشنها علي بن محمد ابن الرضا (عليه السلام) را در رکاب خود پياده همراه کند . اما وزيرش به او گفت : اين کار بر تو ننگ و زشت است و بهتر است که آن را ترک کني . متوکل به او گفت : اين کار بايد انجام شود، وزير گفت : پس اگر چاره اي نيست تو جلوتر پيش برو و سربازان و بزرگان همگي به دنبال تو پياده بيايند تا مردم فکر نکنند که منظور تو او بوده است و متوکل نيز همين کار را انجام داد .
و آن حضرت (عليه السلام) در هواي گرم تابستان به دنبال آنها براه افتاد، هنگامي که به غاري رسيديم ايشان در حاليکه عرق کرده بودند در آن وارد شد.
زرافه مي گويد : به پيش او رفتم و به او کمک کردم تا غار بنشيند و بعد با دستمالي صورت او را پاک کردم و به او گفتم : منظورت پسر عمويت در اين پياده روي تو نبودي پس بر او خشم مگير .
او گفت : ساکت شو و سخن مگو (تمتعو في دارکم ثلاثه ايام ذلک وعد غير مکذوب) ( )
زرافه مي گويد: معلمي داشتم که شيعي بود و من بسياري از وقتها به شوخي به او مي گفتم رافضي .
آن روز هنگام شام به منزل او رفتم و به او گفتم : رافضي ( ) بيا تا چيزي را که امروز از پيشوايتان شنيدم برايت بازگو کنم .
او گفت: بگو چه شنيده اي؟ هر چه را که شنيده بودم برايش گفتم.
بعد از آن به من گفت: اي حاجب تو اين را از علي بن محمد (عليهما السلام) شنيدي؟
گفتم: بله
گفت: پس نصيحتم را بپذير.
گفتم: نصيحتت را بگو
گفت: اگر علي بن محمد (عليهما السلام) اين مطلب را گفته باشد، احتياط کن و همه دارايت را در جايي پنهان کن، چون متوکل تا سه روز ديگر يا مي ميرد و يا به قتل ميرسد.
بر او خشم گرفتم و ناسزا گفتم و او را از پيش خود راندم. هنگامي که او بيرون رفت و من تنها شدم ، با خود فکر کردم که احتياط کردن ضرري ندارد حتي اگراين خبر صحيح نباشد باز هم به من ضرري نمي رسد .
زرافه مي گويد: سوار بر اسب خود شده و به دربار متوکل رفتم . همه آنچه را که براي من بود به همراه دارايي که در منزل داشتم به خويشان مورد اعتمادم سپردم و چيزي جز حصيري که بر آن مي نشستم باقي نگذاشتم . شب چهارم متوکل به قتل رسيد (در سال 247هـ) و من و اموالم در امان مانديم، با اين اتفاق شيعه شدم و نزد امام رفته، به خدمتگذاري او مشغول شدم و از ايشان خواستم با برايم دعا کنند( ).
زرافه دربان متوکل عباسي
- بازدید: 3769