وی هنگامی که خطبه ی حضرت زهرا مطالعه نمود و متوجه شد ایشان آنرا جهت احتجاج بر گفته های ناشایسته ی ابابکر در چگونگی محروم ساختن حضرت از ارث پدری ایراد فرمودند به تشیع گروید.
علامه شیخ احمد امین انطاکی در کتاب (قی طریقی إلی التشیع) می نویسد:
هنگامی که به تشیع گرویدم, قضیه را از همسرم پنهان کردم و او را اصلاً مطلع نساختم. بیم داشتم مبادا از این ناخشنود گردد و به من آزاری برساند, روزی از روزها پس از فهمیدن گرویدنم به تشیع به من گفت: تو را می بینم از مذهبت منحرف شده ای و از اصول و عقائد و مذهب شافعی دست کشیده ای. من مذهبم را ترک نمی کنم تو خودت تنها شیعی باش.
گفتم: چطور ممکن است مذهبم را که پدران و نیکانم بر آن بودند رها کنم؟ این امکان ندارد, حرفم را نپذیرفت, اما ساکت شد در حالی که به من خیره شده بود. روزی از روزها جهت کاری خارج از منزل شدم, او وارد  اتاق مطالعه ی من شود, و کتاب (ابوهریره) تألیف مرحوم آیت ا... سید عبدالحسین شرف الدین را مطالعه می کند نگاهش به خطبه معروف حضرت زهرا که آن را جهت احتجاج بر سخنان بی اساس و اعتبار ابابکر ایراد فرمودند می افتد.
خطبه را تا آخر می خواند, از مضمون آنها شگفت زده می شود, که ابابکر چگونه حضرت را از ارث محروم می سازد و در پی آن شروع به گریه می کند هنگامی که از بیرون برگشتم او را در حال گریه کردن دیدم که میگفت من دیگر یک شیعیم, ... چرا این حقیقت را از من پنهان می کردی؟
وضو را به صورت شیعی خود فرا گرفت, و دیگر مسائل را رفته رفته آموخت, در ریسمان اهل البیت چنگ زد, و نام تمام پیشوایان دوازده نفر را یاد گرفت و به فرزندان نیز تعلیم داد.
خداوند را سپاس گفتم از اینکه نعمتی بسیار بزرگ بر من ارزانی داشت و مر ا به ولایت اهل البیت آگاه ساخت. که
علامه در سر مطلب (کیف اراد والمکر بنا) همان کتاب می نویسد: شیخ سلیم ترکی پیرو طریقه ی صوفی نقشبندی, نزد پدر همسرم رفته و به او می گوید: یا دخترت را از این رافضی طلاق می دهی, و یا اینکه تو را مورد اذیت و آزار قرار خواهیم داد.
او از این امر ترسیده و به همسرم  گوید: دخترم می خواهم تو را از همسر رافضیت طلاق دهم, همسرم خشمگین شد, و به او می گوید: از گفتن این سخنان دست بکش به خدا سوگند, که من ولایت ال البیت را ترک نخواهم کرد, و تو توان طلاق دادن را نداری پاسخ می دهد: مرا تهدید کردند که اگر طلاق نگیری مورد ضرب و شتم قرار خواهم گرفت و از خانه بیرونم می رانند.
مرد پاسخ می دهد: اگر که آتشی از آسمان نازل شود و مرا بسوزاند, من هرگز این مذهب را ترک نخواهم کرد( ).

نوشتن دیدگاه