على فارق بين حق و باطل است

(زمان خواندن: 6 - 12 دقیقه)

چه آن كه وجود على عليه السلام بنا به فرموده رسول اكرم صلى ‏الله ‏عليه‏ و ‏آله، فارق بين حق و باطل بوده است چنان‏چه علماى بزرگ شما اخبار بسيارى در اين باب نقل نموده ‏اند؛ از جمله، شيخ سليمان بلخى حنفى در باب 16 ينابيع ‏المودة از كتاب السبعين فى فضايل اميرالمؤمنين و امام ‏الحرم الشريف ابى ‏جعفر بن عبداللّه‏ شافعى حديث دوازدهم از هفتاد حديث را از فردوس ديلمى و مير سيد على همدانى شافعى در مودة ششم از موده‏ القربى و حافظ در امالى و محمد بن يوسف گنجى شافعى در باب 44 كفايه ‏الطالب سه خبر مسندا از ابن‏ عباس و ابى‏ ليلى غفارى و ابى‏ ذر غفارى همگى به مختصر تفاوت و كم و زياد در الفاظ و عبارات و اتحاد در جمله آخر حديث از رسول اكرم صلى ‏الله ‏عليه‏ و ‏آله نقل نموده ند كه فرمود: ستكون من بعدى فتنة فاذا كان ذلك فالزموا على ابن ابى‏ طالب انه اول من يرانى واول من يصافحنى يوم القيمة وهو معى فى السماء العليا وهو الفاروق بين الحق والباطل.(1)
پس على ‏القاعده بعد از وفات رسول خدا صلى ‏الله ‏عليه‏ و ‏آله در چنين پيش ‏آمد و فتنه بزرگ كه مهاجر و انصار به هم افتادند و هر يك مى‏ خواستند خليفه از آنها باشد (به اصطلاح و مثل معروف از آب گل ماهى بگيرند)، به حكم و دستور آن حضرت بايستى امت على عليه السلام را بياورند و دست به دامن او گردند تا حق را از باطل نشان دهد و البته بنا به فرموده آن حضرت، هر طرفى كه على عليه السلام بوده حق و در مقابلش باطل [است].
حافظ : اين خبرى كه شما نقل نموديد، خبر واحد است و به خبر واحد اعتمادى نبوده تا مورد عمل قرار گيرد.
داعى : خيلى تعجب است كه زود فراموش مى‏ فرماييد يا عمدا سهو مى ‏نماييد! جواب خبر واحد را در شب‏ هاى اول عرض كردم كه علماى سنت و جماعت، حجيت خبر واحد را قبول دارند و شما از اين جهت نمى ‏توانيد اين خبر را به عنوان خبر واحد مردود داريد. به علاوه، همين يك خبر نيست، بلكه اخبار بسيارى از طرق موثقين علماى شما به عبارات مختلفه اثبات مرام مى‏ نمايد كه ما به بعض از آنها در ليالى ماضيه اشاره نموديم، منتها براى آن كه وقت مجلس زياد گرفته نشود، فقط به سلسله روات و كتب آنها اكتفا نموده و از نقل تمام آن احاديث مسنده صرف ‏نظر نموده، اينك هم باز براى تأييد عرايضم، تا آن‏جايى كه وقت و حافظه ‏ام اجازه مى‏ دهد، به بعض ديگر اشاره مى‏ كنم.
از جمله خبرى است كه محمد بن طلحه شافعى در مطالب‏ السؤول (2) و طبرى در [المعجم] كبير (3) و بيهقى در سنن (4) و نورالدين مالكى در فصول المهمه (5) و حاكم در مستدرك (6) و حافظ ابونعيم در حليه (7) و ابن‏ عساكر در تاريخ (8) و ابن ‏ابى‏ الحديد در شرح ‏نهج (9) و طبرانى در اوسط (10) و محب ‏الدين در رياض (11) و حموينى در فرائد (12) و سيوطى در درالمنثور (13) از ابن ‏عباس و سلمان و ابى ‏ذر و حذيفه نقل مى ‏نمايند كه رسول اكرم صلى ‏الله ‏عليه‏ و ‏آله به دست مبارك اشاره نمود به سوى على بن ابى‏ طالب عليه السلام و فرمود: ان هذا اول من آمن بى واول من يصافحنى يوم القيمة وهذا الصديق الاكبر وهذا فاروق هذه الامة يفرق بين الحق والباطل.(14)
و محمد بن ‏يوسف گنجى در باب 44 كفايه ‏الطالب (15) همين حديث را نقل نموده به اضافه اين كلمات: و هو يعسوب المؤمنين وهو بابى الذى اؤتى منه و هو خليفتى من بعدى.(16)
و نيز محمد بن طلحه شافعى در مطالب‏ السؤول (17) و خطيب خوارزمى در مناقب (18) و ابن‏ صباغ مالكى در فصول ‏المهمه (19) و خطيب بغداد در تاريخ بغداد (20) و حافظ ابن‏ مردويه در مناقب (21) و سمعانى در فضائل ‏الصحابه و ديلمى در فردوس (22) و ابن‏ قتيبه در الامامة و السياسة (23) و زمخشرى در ربيع ‏الابرار (24) و حموينى در باب 37 فرائد (25) و طبرانى در اوسط (26) و فخر رازى در تفسير كبير (27) و گنجى شافعى در كفايه ‏الطالب (28) و امام احمد در مسند (29) و ديگران از علماى شما نقل نموده ‏اند كه رسول اكرم صلى ‏الله ‏عليه‏ و ‏آله فرمود: على مع الحق والحق مع على حيث دار.(30)
و نيز در همان كتاب ‏ها به علاوه شيخ سليمان قندوزى حنفى در باب 20 ينابيع ‏المودة از حموينى نقل نموده‏ اند كه آن حضرت فرمود: على مع الحق والحق مع علىّ يميل مع الحق كيف مال.(31)
و حافظ ابى‏ نعيم احمد بن عبداللّه‏ اصفهانى متوفاى سال 430 در حليه ‏الاولياء به اسناد خود نقل نموده است كه رسول اكرم صلى ‏الله ‏عليه‏ و ‏آله فرمود: يا معشر الانصار الا ادلّكم على ما ان تمسكتم به لن تضلوا بعده ابدا. قالوا بلى يا رسول‏ اللّه‏. قال هذا علىّ فاحبوه بحبى واكرموه بكرامتى فان جبرئيل امرنى بالذى قلت لكم من اللّه‏ عزوجل.(32)
اين احاديث نبويه با اختلاف الفاظ و تعدد روات حفّاظ آن، اگرچه هر حديثى در نظر اول خبر واحدى مى‏ آيد كه براى مدلول خاصى بيان گرديده، ولكن در نظر اهل علم، تعبير به تواتر معنوى مى‏ شود كه از مضامين تمامى آنها مستفاد مى‏ گردد كه دلايل خاصه ‏اى است كه براى مدلول عام آمده كه با تشريك يك‏ديگر، آن مدلول عام به اثبات مى ‏رسد.
و مراد از آن مدلول عام، عنايت رسول اكرم صلى ‏الله ‏عليه‏ و ‏آله است نسبت به مقام ولايت كه استثنائا ثابت مى ‏كند تمايل آن حضرت را به على عليه السلام نه به ديگرى؛ و نيز مى ‏رساند كه فقط على عليه السلام مورد شفقت و مهربانى آن حضرت بوده و پيوسته از آن بزرگ‏وار به تنهايى كمك طلبيده، چه آن كه على عليه السلام متخصص در كمك دادن بوده و به همين جهت امت را هم امر مى‏ كند كه بعد از من رجوع به على عليه السلام كنيد و تمسك به او جوييد كه پيوسته با حق توأم و فارق بين حق و باطل است.
با مطالعه در اين قبيل اخبار، انصاف دهيد كه آيا مخالفت على عليه السلام با ابى ‏بكر و كنار رفتن از اجماع (خيالى شما) و بيعت نكردن با ابى ‏بكر دليل بر حقانيت ابى‏ بكر مى ‏باشد يا بطلان خلافت او؟
اگر خلافت ابى‏ بكر حق بود، پس چرا على عليه السلام كه مجمسه حق و حقيقت بود و رسول اكرم صلى ‏الله ‏عليه‏ و ‏آله درباره او فرمود: «هميشه با حق و حق با او مى‏ گردد»، بيعت ننمود بلكه مخالفت هم نمود؟
واقعا جاى بسى تأسف و تعجب است، عجله‏ اى كه در روز سقيفه نمودند كه قطعا هر عاقل دقيقى را به وضع آن روز بدبين مى ‏نمايد كه اگر دسيسه ‏اى در كار نبود، چرا تأمل ننمودند (ولو چند ساعتى باشد) تا على بن ابى ‏طالب عليه السلام فارق بين حق و باطل به فرموده پيغمبر صلى ‏الله ‏عليه‏ و ‏آله و كبار از صحابه و بنى ‏هاشم و بالخصوص عباس عم اكرم آن حضرت، همگى حاضر شوند و نظر و رأى خود را در امر خلافت كه وظيفه عمومى بود بدهند!
حافظ : بديهى است دسيسه‏ اى در كار نبوده، بلكه چون اوضاع را در خطر ديدند تعجيل در تعيين خلافت براى حفظ اسلام نمودند.
داعى : يعنى مى ‏خواهيد بفرماييد ابوعبيده (قبركن سابق مكه) جراح و يا ديگران، از عباس عم بزرگ‏وار پيغمبر و على بن ابى‏ طالب عليه السلام كه جان خود را در راه اين دين گذارده بودند يا ديگران از كبار صحابه و بنى‏ هاشم، دل‏سوزتر بودند و اگر آن مقدارى كه آن‏جا حرف زدند تأمل مى‏ نمودند و يا ابى‏ بكر و عمر حرف مى ‏زدند و مجلس را سرگرم مى‏ نمودند و ابوعبيده يا ديگرى را فورى مى‏ فرستادند [تا] عباس و على عليه السلام را خبر مى‏ دادند و اعلام خطر مى ‏نمودند كه به فوريت بيايند، آيا اگر ساعتى صبر مى‏ نمودند تا آن بزرگ‏واران بيايند، اسلام از ميان مى ‏رفت و فتنه ‏اى بر پا مى ‏شد كه جلو آن را نمى‏ توانستند گرفت؟!!
انصاف دهيد كه قطعاً اگر قدرى صبر مى‏ كردند، لااقل بنى‏ هاشم و كبار از صحابه يا عباس و على عليه السلام را خبر مى ‏كردند كه در سقيفه حاضر شوند بر تقويت آن سه نفر اگر حق مى‏ گفتند، افزوده مى‏ شد و اختلاف كلمه در اسلام پيدا نمى ‏شد كه امشب بعد از 1335 سال (تاريخ زمان مذاكره) ما و شما برادران مسلمان هم در اين مجلس مقابل هم قرار نمى‏ گرفتيم، بلكه تمام قوا را به هم داده و با دشمنان اصلى به جنگ برمى‏ خاستيم.
پس تصديق كنيد، هرچه بر سر اسلام آمد، از آن روز آمد و آن نبود مگر در اثر تعجيلى كه آن سه نفر به كار بردند و مقاصد پنهانى خود را آشكار نمودند.
نواب : قبله صاحب! پس سبب چه بود كه آن همه عجله به كار بردند كه به فرموده شما، حاضرين مسجد و خانه پيغمبر صلى ‏الله ‏عليه‏ و ‏آله را هم خبر ندادند.
داعى : قطع بدانيد علت تعجيل در عمل آن بود كه مى ‏دانستند اگر صبر كنند تا تمام مسلمان‏ ها حاضر شوند يا لااقل اردوى اسامة بن زيد و بزرگان صحابه حاضر در مدينه و بنى‏ هاشم و غيره همگى حاضر شوند و شركت در شور نمايند، حتما در ميان اشخاصى كه اسم برده مى ‏شد، نام على عليه السلام هم به ميان مى ‏آمد و اگر نام على عليه السلام يا عباس در آن مجمع برده مى ‏شد، طرف‏داران حق و حقيقت با دلايل واضحه ‏اى كه در دست بود، كلاه آنها را پشت معركه سياست مى‏ انداختند. لذا عجله نمودند كه تا بنى ‏هاشم و كبار صحابه به غسل و كفن و دفن پيغمبر صلى ‏الله ‏عليه‏ و ‏آله مشغولند، كار خود را بنمايند و ابى‏ بكر را به آن وضع، دو نفرى به خلافت برقرار نمايند ـ چنان‏چه كردند ـ تا امشب آقايان نامش را اجماع مسلمين بگذارند.
چنان‏چه اكابر علماى خودتان از قبيل طبرى (33) و ابن ‏ابى‏ الحديد (34) و ديگران نوشته‏ اند كه عمر مى‏ گفت: «خلافت ابى ‏بكر با عجله و فوريت بغتا انجام و صورت گرفت. خداوند امر او را به خير فرمايد.»
*************************
1-زود است بعد از من فتنه ‏اى برپا شود! پس اگر چنين شد، شما ملزم هستيد با على بن ابى‏ طالب عليه السلام باشيد؛ چون اوست اول كسى كه مرا مى ‏بيند و با من مصافحه مى‏ نمايد روز قيامت، و او با من است در مرتبه بلند و عليا، و اوست جداكننده بين حق و باطل. ينابيع ‏المودة، ج 1، ص 378 ـ موده‏ القربى، مودة ششم ـ كفايه ‏الطالب، ص 188.
2-مطالب ‏السؤول، ج 1، ص 53.
3-تاريخ طبرى، ج 2، ص 60.
4-سنن بيهقى، ج 6، ص 206.
5-فصول‏ المهمه، ج 1، ص 83.
6-مستدرك، ج 3، ص 111.
7-حليه ‏الاولياء، ج 4، ص 294.
8-تاريخ دمشق، ج 42، ص 41.
9-شرح نهج ‏البلاغة، ج 13، ص 228.
10-معجم ‏الاوسط، ج 3، ص 166.
11-رياض ‏النظرة، ج 1، ص 204.
12-فرائدالسمطين، ج 1، ص 39 و 140.
13-درالمنثور، ج 3، ص 396.
14-به درستى كه اين على عليه السلام اول كسى است كه به من ايمان آورده و اول كسى است كه روز قيامت با من مصافحه مى ‏نمايد و اين على صديق اكبر و راست گوى بزرگ و فاروق اين امت است كه جدايى مى ‏اندازد بين حق و باطل. كنزالعمال، ج 11، ص 616.
15-كفايه‏ الطالب، ص 187.
16-و اوست پادشاه مؤمنين و اوست باب من كه مى‏ آيند از او، و اوست خليفه من بعد از من. آن‏گاه گنجى شافعى گويد: «اين حديث را محدث شام در جزء چهل و نهم و بعد از سيصد حديث در فضايل على در كتاب خود آورده است.»
17-مطالب‏ السؤول، ج 1، ص 52.
18-مناقب خوارزمى، ص 159.
19-فصول‏ المهمه، ج 1، ص 182؛ ج 2، ص 1161.
20-تاريخ بغداد، ج 14، ص 322.
21-مناقب حافظ، ج 1، ص 119.
22-فردوس، ج 2، ص 390، ح 3050.
23-الامامة والسياسة، ج 1، ص 73.
24-ربيع‏ الابرار، ج 1، ص 828.
25-فرائدالسمطين، ج 1، ص 176 ـ 138.
26-معجم‏ الاوسط، ج 6، ص 95.
27-تفسير كبير، ج 1، ص 205.
28-كفايه‏ الطالب، ص 237.
29-مسند احمد، ج 1، ص 190.
30-على با حق و حق با على است، هيچ ‏گاه على عليه السلام از حق و حق از على جدا نخواهد بود.
31-على عليه السلام با حق و حق با على عليه السلام است و على عليه السلام به طرف حق مايل است، هرگونه ميل كند. (ينابيع‏ المودة، ج 1، ص270، باب 20).
32-اى جماعت انصار، آيا دلالت نكنم شما را به كسى كه اگر به آن چنگ زنيد و تمسك جوييد، هرگز بعد از او گم‏راه نشويد؟ عرض كردند: «بلى يا رسول ‏اللّه‏.» فرمود: «آن كس كه به آن چنگ زنيد و تمسك جوييد تا گم‏راه نشويد، اين على عليه السلام مى‏ باشد. پس او را دوست بداريد به دوستى من و اكرام بنماييد او را به كرامت من و آن‏چه من به شما گفتم، جبرئيل از جانب پروردگار مرا چنين امر نمود. (حليه ‏الاولياء، ج 1، ص 63).
33-تاريخ طبرى، ج 2، ص 446.
34-شرح ابن‏ ابى‏ الحديد، ج 2، ص 23.

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

مؤسسه جهانی سبطین علیهما السلام

loading...
اخبار مؤسسه
فروشگاه
درباره مؤسسه
کلام جاودان - اهل بیت علیهم السلام
آرشیو صوت - ادعیه و زیارات عقائد - تشیع

@sibtayn_fa





loading...
آخرین
مداحی
سخنرانی
تصویر

روزشمارتاریخ اسلام

1 محرّم الحرام

 ١ محرّم الحرام ١ ـ آغاز ايّام حزن آل محمد(علیهم السلام)٢ ـ حادثه شعب ابیطالب٣ ـ اولین جمع...


ادامه ...

2 محرّم الحرام

٢ محرّم الحرام ورود كاروان حسینی به كربلابنا بر مشهور در روز دوم محرم سال 61 هـ .ق....


ادامه ...

3 محرّم الحرام

 ٣ محرّم الحرام ١ـ دعوت جهانی اسلام توسط پیامبر اكرم(صلی الله علیه و آله)٢ـ نامه‌ امام حسین (علیه...


ادامه ...

4 محرّم الحرام

٤ محرّم الحرام سخنرانی عبید الله بن زیاد در مسجد كوفهعبید الله بن زیاد حاكم كوفه برای این...


ادامه ...

6 محرّم الحرام

١ـ یاری خواستن حبیب بن مظاهر از بنی اسد٢ـ اولین محاصره آب فرات1ـ یاری خواستن حبیب بن...


ادامه ...

7 محرّم الحرام

 ٧ محرّم الحرام ممنوعیت استفاده از آب فرات برای كاروان امام حسین(علیه السلام)بعد از آنكه عبیدالله بن زیاد،...


ادامه ...

8 محرّم الحرام

ملاقات امام حسین(علیه السلام) با عمر بن سعد در كربلاامام حسین(علیه السلام) به هیچ وجه راضی به...


ادامه ...

9 محرّم الحرام

١ ـ محاصره خیمه‌های امام حسین(علیه السلام) در كربلا٢ ـ رد امان نامه شمر توسط حضرت ابوالفضل...


ادامه ...

10 محرّم الحرام

١ـ عاشورای حسینی٢ـ وفات حضرت امّ سلمه (سلام الله علیها)٣ـ هلاكت عبیدالله بن زیاد٤ـ قیام حضرت مهدی...


ادامه ...

11 محرّم الحرام

١ـ حركت كاروان اسیران از كربلا٢ـ برگزاری مجلس ابن زیاد ملعون1ـ حركت كاروان اسیران از كربلاعمربن سعد...


ادامه ...

12 محرّم الحرام

١ـ دفن شهدای كربلا٢ـ ورود کاروان اسرای کربلا به كوفه٣ـ شهادت امام سجاد‌(علیه السلام)1ـ دفن شهدای كربلاروز...


ادامه ...

13 محرّم الحرام

١ـ اسرای اهل بیت‌(علیهم السلام) در مجلس ابن زیاد٢ـ نامه عبیدالله بن زیاد به یزید٣ـ شهادت عبدالله...


ادامه ...

15 محرّم الحرام

 ورود نمایندگان طایفه «نَخَع» به مدینه و پذیرش دین اسلامرسول گرامی اسلام‌(صلی الله علیه و آله) در...


ادامه ...

19 محرّم الحرام

حركت كاروان اسیران كربلا از كوفه به طرف شام یزید ملعون در جواب نامه عبیدالله بن زیاد به...


ادامه ...

20 محرّم الحرام

مراسم عروسی حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها)بنا بر قول مشهور شب بیست و یكم محرم سال...


ادامه ...

25 محرّم الحرام

١ـ شهادت سيّد الساجدین علی بن الحسین‌(علیهما السلام)٢ـ قتل «محمد امین» به دستور برادرش «مأمون»1ـ شهادت سيّد...


ادامه ...

26 محرّم الحرام

١ـ شهادت علی بن الحسن المثلث‌٢ـ محاصره شهر مكه و سنگ باران كعبه توسط سپاه یزید1ـ شهادت...


ادامه ...

28 محرّم الحرام

١ـ رحلت حذیفه بن یمان٢ـ ورود كاروان اسرای اهل بیت‌(علیهم السلام) به بعلبك٣ـ تبعید امام جواد‌(علیه السلام)...


ادامه ...
01234567891011121314151617

انتشارات مؤسسه جهانی سبطين عليهما السلام
  1. دستاوردهای مؤسسه
  2. سخنرانی
  3. مداحی
  4. کلیپ های تولیدی مؤسسه

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page