در جنگ صفين لشكر معاويه زودتر رسيدند و شريعه فرات را تصرف نمودند. دوازده هزار مرد جنگى براى حفاظت فرات قرار دادند. وقتى اردوى اميرالمؤمنين رسيد، مانع برداشتن آب شدند.
حضرت براى معاويه پيغام دادند ما در اين جا نيامده ايم كه بر سر آب جنگ كنيم، دستور دهيد مانع آب نشوند [و] هر دو لشكر، آزادانه آب بردارند. معاويه گفت: «هرگز آب نمى دهم تا على با لشكرش از تشنگى جان بدهند.»
وقتى حضرت اين جواب را شنيد، مالك اشتر را امر فرمود [تا] با يك عده سوار به يك حمله لشكر معاويه را پراكنده و فرات را تصرف نمودند.
اصحاب عرض كردند: «يا اميرالمؤمنين، اجازه بفرماييد ما تلافى نموده، آب را از آنها منع نماييم تا از تشنگى هلاك شوند و يا جنگ زودتر خاتمه پيدا كند.» حضرت فرمودند: لا واللّه لا أكافيهم بمثل فعلهم افسحوا لهم عن بعض الشريعة.(1)
آنچه را كه به اقتضاى وقت مجلس يادآور شديم، مختصرى از مفصل حالات آن حضرت در ابراز رأفت و عطوفت و مهربانى نسبت به دشمنان بود كه علماى بزرگ شما تمام اين مطالب را مشروحا و مفصلاً ثبت نموده اند؛ مانند طبرى در تاريخ (2) و ابن ابى الحديد در شرح نهج [و] (3) سليمان بلخى حنفى در باب 51 ينابيع (4) و مسعودى در مروج الذهب (5) و ديگران از مورخين متعرضند.
تا آقايان محترم روشن فكر باانصاف، دو صفحه حالات آن دو خليفه (عثمان و على عليه السلام) را مورد مطالعه قرار دهند و با فكر سليم ببينند كه كدام يك از آن دو خليفه مشمول آيه شريفه «رُحَماءُ بَيْنَهُمْ» مى باشند.
پس اگر دقيقانه و منصفانه بنگريد، تصديق خواهيد فرمود كه معناى آيه شريفه چنين مى شود «مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللّه» مبتدا «وَ الَّذِينَ مَعَهُ» معطوف بر مبتدا و خبر آن و آنچه بعد از آن است، خبر بعد از خبر و تمام صفات يك نفر است؛ يعنى تمام اين صفات كه با پيغمبر بودن، شديدالحال بر كفار در ميدان هاى جنگ و در مباحثه علميه و مناظرات دينيه و رحيم دل و عطوف و مهربان بودن بر دوست و دشمن، از آن كسى است كه آنى از پيغمبر جدا نبوده، بلكه خيال جدايى هم نمى نمود (و آن را هم قبلاً ثابت نموديم) كه فقط على بن ابى طالب عليه السلام بوده است، چنانچه عرض نموديم علامه فقيه محمد بن يوسف گنجى شافعى در كفايه الطالب گفته است:
«خداوند على عليه السلام را به اين آيه شريفه وصف نموده است.»
شيخ : بيانات شما جواب بسيار دارد، ولى اگر معانى آيه چنين باشد كه شما مى گوييد با جمله «وَ الَّذِينَ مَعَهُ» درست نمى شود؛ زيرا كه «وَ الَّذِينَ مَعَهُ» جمع است و خود اين عبارت مى رساند كه آيه درباره يك نفر وارد نشده و اگر اين صفات براى يك نفر بوده چرا لفظ جمع در آيه ذكر گرديده.
داعى : اولاً اين كه فرموديد: بيانات داعى جواب دارد پس چرا آقايان جواب نمى دهيد كه مطلب مبهم نماند، پس سكوت آقايان خود دليل كامل است بر اين كه دلايل داعى منطقى است (ولو اين كه راه براى مجادله و مغلطه كارى باز است) ولى چون شما آقايان باانصاف هستيد، در مقابل جواب هاى منطقى سكوت اختيار مى فرماييد.
*************************
1-«نه به خدا قسم! با آنها مقابله به مثل نمى كنم. از اطراف شريعه دور شويد.» (آن طرف را به آنها بدهيد و شما را اين طرف آب كفايت است).
2-تاريخ طبرى، ج 3، ص 569.
3-شرح نهج البلاغه، ج 1، ص 22 ـ 24.
4-ينابيع المودة، ج 1، ص 27 ـ 45.
5-مروج الذهب، ج 2، ص 8.
منع آب نمودن معاويه و عطوفت على عليه السلام نسبت به او
- بازدید: 5117