حديث رايت در فتح خيبر

(زمان خواندن: 5 - 10 دقیقه)

اهم از همه دلايل بر محبوبيت على عليه ‏السلام و اين كه در ميدان ‏هاى جنگ كرّار بوده نه فرّار حديث رايت است كه در صحاح معتبره شما مذكور است و احدى از اكابر علماى سنت و جماعت، انكار اين حديث ننموده، مگر ناصبى متعصب عنود.
نواب : قبله صاحب! حديث رايت چيست؟ متمنى است اگر زحمت نيست با سلسله اسنادش بيان فرماييد.
داعى : اكابر علما و مورخين فريقين (شيعه و سنى) متفقا حديث رايت را نقل نموده ‏اند؛ از قبيل محمد بن اسماعيل بخارى در كتاب الجهاد والسير فى باب دعاءالنبى جلد دوم صحيح (1) و نيز در كتاب المغازى فى باب غزوه خيبر صحيح (2) و مسلم بن حجاج در صفحه 324 جلد دوم صحيح و امام ابوعبد الرحمن نسائى در خصائص العلوى (3) و ترمذى در سنن (4) و ابن‏ حجر عسقلانى در اصابه (5) و محدث شام در تاريخ (6) خود و احمد بن حنبل در مسند (7) و ابن‏ماجه قزوينى در سنن (8) و شيخ سليمان بلخى حنفى در باب 6 ينابيع المودة (9) و سبط ابن‏جوزى در تذكره (10) و محمد بن يوسف گنجى شافعى در باب 14 كفاية الطالب (11) و محمد بن طلحه شافعى در مطالب السؤول (12) و حافظ ابونعميم اصفهانى در حليه ‏الاولياء (13) و ابوالقاسم طبرانى در اوسط (14) و ابوالقاسم حسين بن محمد (راغب اصفهانى) در محاضرات‏ الادباء بالاخره عموم محدثين و مورخين شما در كتب معتبره خود اين حديث را آورده ‏اند، تا آن‏جا كه حاكم گويد: هذا حديث دخل فى حد التواتر؛ و طبرانى گويد: فتح علىّ لخيبر ثبت بالتواتر.(15)
خلاصه خبر اين است كه لشكر اسلام قلاع خيبر را محاصره نموده بودند، پس از اين كه سه مرتبه لشكر اسلام به علم‏دارى ابى‏ بكر و عمر شكست خورده، فرار نمودند، چنان‏چه اشاره نموديم، اصحاب از اين شكست ‏هاى پى ‏درپى (كه براى مسلمين سابقه نداشت، آن هم در مقابل يهود ناقابل) متأثر و دل‏تنگ شدند. رسول اكرم صلى الله‏ عليه‏ و ‏آله براى قوت قلب اصحاب و بشارت فتح و پيروزى فرمودند: واللّه‏ لاعطين الراية غدا رجلا كرّارا غير فرّار يفتح اللّه‏ على يديه يحب اللّه‏ ورسوله ويحبه اللّه‏ ورسوله.(16)
آن شب تمام اصحاب در اين فكر به خواب نرفتند كه آيا فردا اين شرف و فضل كه را خواهد بود. چون صبح شد، همه لباس ‏هاى رزم پوشيدند و خود را مقابل پيغمبر جلوه مى‏ دادند. آن‏گاه حضرت نظرى ميان اصحاب افكند [و] فرمود: اين اخى وابن عمى علىّ ابن ابى‏ طالب؛ كجا است برادر و پسر عمم على بن ابى‏ طالب عليه ‏السلام.
على كو كه حلال هر مشكل اوست

على كو كه مفتاح قفل دل اوست

عرض كردند: «يا رسول اللّه‏، درد چشم دارد، به قسمى كه قادر به حركت نمى‏ باشد.» به سلمان فرمود: «او را حاضر نما،» سلمان رفت [و] دست على عليه ‏السلام را گرفت، در حالتى كه چشم ‏هاى آن حضرت بر روى هم بود، خدمت پيغمبر صلى الله‏ عليه‏ و ‏آله آمد [و] سلام كرد. حضرت پس از رد جواب فرمود: كيف حالك يا اباالحسن؛ حالت چون است يا اباالحسن؟ عرض كرد: بحمداللّه‏ خيرا صداع برأسى ورمد بعينى لاابصر معه.(17)
حضرت فرمودند: ادن منى؛ نزديك من آى. چون نزديك آمد: فبصق فى عينه و دعا له فبرى‏ء حتى كان لم يكن به وجع.(18)
آن‏گاه رايت و پرچم فتح و پيروزى اسلام را به او داد و رفت به سوى قلاع خيبر و با يهود جنگ كرد، سران و شجعان يهود مانند مرحب و حارث و هشام و علقمه و ديگران را كشت و فتح كرد قلاع مهم خيبر را.
ابن ‏صباغ مالكى در فصول ‏المهمه (19) اين خبر را از صحاح سته نقل نموده و نيز محمد بن يوسف گنجى شافعى در باب 14 كفايه ‏الطالب (20) بعد از ذكر اخبار گويد: «حسان بن ثابت شاعر مخصوص رسول ‏اللّه‏ صلى الله‏ عليه‏ و ‏آله حاضر بود اين اشعار را بالبداهه در مدح على عليه ‏السلام گفت:
و كان علىّ ارمد العين يبتغى

دواء فلما لم يحس مداويا

شفاه رسول‏ اللّه‏ منه بتفلة

فبورك مرقيا و بورك راقيا

و قال ساعطى الراية اليوم فارسا

كميا شجاعا فى الحروب محاميا

يحب الاله و الاله يحبه

به يفتح اللّه‏ الحصون الاوابيا

فخص بها دون البرية كلها

عليا و سماه الوصى المواخيا

و ابن‏ صباغ (21) از صحيح مسلم نقل نموده كه خليفه ثانى عمر بن ‏الخطاب گفت: «دوست نداشتم علم‏دارى را مگر آن روز كه حريص بودم بر اين امر و خودم را به پيغمبر صلى الله‏ عليه‏ و ‏آله نشان مى‏ دادم كه شايد مرا بخواند و اين افتخار نصيب من گردد. مع‏ذلك على عليه ‏السلام را طلب كرد و اين افتخار نصيب او گرديد.»
و سبط ابن ‏جوزى در تذكره (22) و امام ابوعبدالرحمن احمد بن على نسائى در خصائص ‏العلوى (23) بعد از نقل دوازده خبر و حديث در موضوع علم‏دارى على عليه ‏السلام در خيبر، همين خبر عمر و آرزوى علم‏دارى نمودن او را در حديث هيجدهم نقل نموده.
و نيز جلال ‏الدين سيوطى در تاريخ ‏الخلفاء (24) و ابن ‏حجر مكى در صواعق (25) و ابن‏ شيرويه در فردوس ‏الاخبار نقل مى ‏نمايند كه عمر بن‏ الخطاب مى ‏گفت: «به على عليه ‏السلام سه چيز داده شده كه اگر يكى از آنها براى من بود، دوست‏ تر داشتم از آن كه شتران سرخ‏مو از آن من باشند: 1. تزويج فاطمه به على؛ 2. سكونت او در مسجد در همه احوال و اين امر حلال نبود براى احدى مگر براى على؛ 3. علم‏دارى او در فتح خيبر.»
خلاصه، از اين حديث معلوم و مستفاد مى ‏گردد كه در ميان امت، تمام، يگانه كسى كه محبوب خدا و پيغمبر معرفى شد، على عليه ‏السلام بود.
و حديث طير مشوى كه شب گذشته ذكر شد، خود دليل ديگر است بر اثبات محبوبيت آن حضرت نزد خدا و رسول صلى الله‏ عليه‏ و ‏آله و اين جمله بر احدى پوشيده نمى‏ باشد، مگر بر مردمان جاهل بى ‏اطلاع و يا بر اشخاص متعصب لجوج و عنود.
پس از اين دلايل كه راويان موثق خودتان نقل نموده ‏اند كه به مختصرى از آنها من باب نمونه اشارت شد، ثابت آمده كه مستجمع صفات حميده و اخلاق پسنديده و مشمول «يُحِبُّهُمْ وَ يُحِبُّونَهُ» در آيه شريفه، اميرالمؤمنين على عليه ‏السلام مى ‏باشد، نه ديگران از مؤمنين يا صحابه.
اينك بر آقايان معلوم شد كه داعى نظر اهانت نداشتم، بلكه عين واقع و حقيقت ثبت شده در تاريخ را گفتم، به طريقى كه علماى خودتان با دلايل صريحه مى‏ رسانند و معلوم مى‏ شود كه مشمول آيه شريفه «أَشِدّاءُ عَلَى الْكُفّارِ» در ميدان‏ هاى جنگ و مباحثات علمى، على عليه ‏السلام بوده است.
علاوه بر گفتار داعى، علماى بزرگ خودتان اقرار دارند كه اين آيه در وصف آن حضرت نازل شده؛ آن‏چه الحال در نظر دارم من باب نمونه عرض مى‏ نمايم كه محمد بن يوسف گنجى شافعى متوفاى در سال 658 قمرى در باب 23 كفايه ‏الطالب (26) بعد از نقل حديثى كه رسول اكرم صلى الله‏ عليه‏ و ‏آله فرموده: «هركس مى ‏خواهد نظر كند به آدم و نوح و ابراهيم، نظر كند به على عليه ‏السلام»، بياناتى دارد تا آن‏جا كه گويد: «على عليه ‏السلام آن كسى است كه خدا در قرآن او را وصف نموده به آيه «وَ الَّذِينَ مَعَهُ أَشِدّاءُ عَلَى الْكُفّارِ رُحَماءُ بَيْنَهُمْ»» (27) الخ.
و خداى متعال در آيه شريفه، شهادت مى ‏دهد على عليه ‏السلام عزيز و شديد بوده است بر كفار كه اگر شجاعت و شمشير آن حضرت در ميدان‏ هاى بزرگ جنگ و دلايل علمى آن بزرگ‏وار در مباحثات و مناظرات و جواب‏ هاى منطقى به مسائل مشكله نبود، رونقى از براى اسلام و پيشرفتى جهت مسلمين نبود.
چنان‏چه محمد بن طلحه شافعى در مطالب ‏السؤول از رسول اكرم صلى الله‏ عليه‏ و ‏آله نقل نموده كه فرمود: «اسلام قوت نگرفت مگر به شمشير على عليه ‏السلام و مال خديجه.» پس على عليه ‏السلام از هركس اولى و اليق و احق به اين مقام بوده است.
و اما اين كه فرموديد: «رُحَماءُ بَيْنَهُمْ»، در شأن عثمان بن عفان است و اشاره به مقام خلافت او در مرتبه سوم نازل گرديده كه بسيار رقيق القلب و رحم دل بوده متأسفانه اين عقيده هم به شهادت تاريخ با حال و اخلاق ايشان مطابقت نمى ‏كند و دلايل بر اين معنا بسيار است، ولى قلم اين جا رسيد و سر بشكست، از آقايان محترم تمنا مى‏ كنم به همين مقدار از گفتار اكتفا نموده و از اين موضوع صرف ‏نظر نماييد، مى‏ ترسم موجب رنجش گردد.
حافظ : شما وقتى با دلايل و براهين و ذكر اسناد صحيحه صحبت نماييد، هيچ‏گاه موجب رنجش نخواهد شد، اگر بدون فحش دادن، دلايل هست بيان فرماييد.
داعى : اولاً حقير اهل فحش نيستم، چنان‏چه در اين شب‏ ها به شهادت آقايان حاضر فحش ‏ها شنيدم و جواب نگفتم مگر با دليل و برهان.
ثانيا دلايل بسيارى موجود است كه اگر بخواهم به تمام آنها استدلال نمايم، وقت اين مختصر مجلس ما كفايت نمى‏ كند ولى چون امر فرموديد، به خلاصه بعضی از آنها اشاره مى‏ نمايم تا خود آقايان، منصفانه قضاوت فرماييد [و] رحم و عطوفت و رقت قلب را در محل خود به دست آوريد.
*************************
1-صحيح بخارى، ج 2، ص 100.
2-صحيح مسلم، ج 2، ص 324.
3-خصائص‏ العلوى، ص 68 ـ 69.
4-سنن ترمذى، ج 5، ص 302.
5-اصابه، ج 2، ص 508.
6-تاريخ دمشق، ج 13، ص 288.
7-مسند احمد، ج 5، ص 33.
8-سنن ابن‏ ماجه، ج 1، ص 45.
9-ينابيع‏ المودة، ج 1، باب 6، ص 155.
10-تذكره‏ الخواص، ص 25.
11-كفايه‏ الطالب، ص 98، باب 14.
12-مطالب‏ السؤول، ص 75 ـ 177.
13-حليه ‏الاولياء، ج 1، ص 26.
14-المعجم‏ الاوسط، ج 6، ص 59.
15-اين حديثى است كه داخل گرديد در حد تواتر ـ فتح على در خيبر به تواتر ثبت گرديده. (المعجم ‏الاوسط، ج 6، ص 59).
16-به خدا قسم، فردا پرچم را به كسى دهم كه حمله ‏كننده باشد بر دشمنان، نه گريزنده و فراركننده. فتح كند خدا بر دست او و اوست كسى كه خدا و پيغمبر او را دوست مى‏ دارند و او هم خدا و پيغمبر را دوست مى ‏دارد. (تفسير رازى، ج 12، ص 20).
17-بحمداللّه‏ خير است. سر و چشمم درد مى ‏كند كه جايى را نمى‏ بينم.
18-آب دهان مبارك در چشم ‏هاى او گذارد و براى او دعا كرد [كه] فورى چشم او گشاده و روشن و مرض برطرف شد كأنه ابدا دردى نداشته.
19-فصول‏ المهمه، ج 1، ص 217.
20-كفايه ‏الطالب، ص 104، باب 14.
21-فصول‏ المهمه، ج 1، ص 95.
22-تذكره ‏الخواص، ص 32.
23-خصائص ‏العلوى، ص 48.
24-تاريخ ‏الخلفاء، ص 116.
25-صواعق‏ المحرقه، ص 127.
26-كفايه الطالب، ص 122، باب 23.
27-چنان‏چه در هيمن كتاب مبسوطاً ذكر شده. (سوره فتح: آيه 29)

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

مؤسسه جهانی سبطین علیهما السلام

loading...
اخبار مؤسسه
فروشگاه
درباره مؤسسه
کلام جاودان - اهل بیت علیهم السلام
آرشیو صوت - ادعیه و زیارات عقائد - تشیع

@sibtayn_fa





loading...
آخرین
مداحی
سخنرانی
تصویر

روزشمارتاریخ اسلام

1 محرّم الحرام

 ١ محرّم الحرام ١ ـ آغاز ايّام حزن آل محمد(علیهم السلام)٢ ـ حادثه شعب ابیطالب٣ ـ اولین جمع...


ادامه ...

2 محرّم الحرام

٢ محرّم الحرام ورود كاروان حسینی به كربلابنا بر مشهور در روز دوم محرم سال 61 هـ .ق....


ادامه ...

3 محرّم الحرام

 ٣ محرّم الحرام ١ـ دعوت جهانی اسلام توسط پیامبر اكرم(صلی الله علیه و آله)٢ـ نامه‌ امام حسین (علیه...


ادامه ...

4 محرّم الحرام

٤ محرّم الحرام سخنرانی عبید الله بن زیاد در مسجد كوفهعبید الله بن زیاد حاكم كوفه برای این...


ادامه ...

6 محرّم الحرام

١ـ یاری خواستن حبیب بن مظاهر از بنی اسد٢ـ اولین محاصره آب فرات1ـ یاری خواستن حبیب بن...


ادامه ...

7 محرّم الحرام

 ٧ محرّم الحرام ممنوعیت استفاده از آب فرات برای كاروان امام حسین(علیه السلام)بعد از آنكه عبیدالله بن زیاد،...


ادامه ...

8 محرّم الحرام

ملاقات امام حسین(علیه السلام) با عمر بن سعد در كربلاامام حسین(علیه السلام) به هیچ وجه راضی به...


ادامه ...

9 محرّم الحرام

١ ـ محاصره خیمه‌های امام حسین(علیه السلام) در كربلا٢ ـ رد امان نامه شمر توسط حضرت ابوالفضل...


ادامه ...

10 محرّم الحرام

١ـ عاشورای حسینی٢ـ وفات حضرت امّ سلمه (سلام الله علیها)٣ـ هلاكت عبیدالله بن زیاد٤ـ قیام حضرت مهدی...


ادامه ...

11 محرّم الحرام

١ـ حركت كاروان اسیران از كربلا٢ـ برگزاری مجلس ابن زیاد ملعون1ـ حركت كاروان اسیران از كربلاعمربن سعد...


ادامه ...

12 محرّم الحرام

١ـ دفن شهدای كربلا٢ـ ورود کاروان اسرای کربلا به كوفه٣ـ شهادت امام سجاد‌(علیه السلام)1ـ دفن شهدای كربلاروز...


ادامه ...

13 محرّم الحرام

١ـ اسرای اهل بیت‌(علیهم السلام) در مجلس ابن زیاد٢ـ نامه عبیدالله بن زیاد به یزید٣ـ شهادت عبدالله...


ادامه ...

15 محرّم الحرام

 ورود نمایندگان طایفه «نَخَع» به مدینه و پذیرش دین اسلامرسول گرامی اسلام‌(صلی الله علیه و آله) در...


ادامه ...

19 محرّم الحرام

حركت كاروان اسیران كربلا از كوفه به طرف شام یزید ملعون در جواب نامه عبیدالله بن زیاد به...


ادامه ...

20 محرّم الحرام

مراسم عروسی حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها)بنا بر قول مشهور شب بیست و یكم محرم سال...


ادامه ...

25 محرّم الحرام

١ـ شهادت سيّد الساجدین علی بن الحسین‌(علیهما السلام)٢ـ قتل «محمد امین» به دستور برادرش «مأمون»1ـ شهادت سيّد...


ادامه ...

26 محرّم الحرام

١ـ شهادت علی بن الحسن المثلث‌٢ـ محاصره شهر مكه و سنگ باران كعبه توسط سپاه یزید1ـ شهادت...


ادامه ...

28 محرّم الحرام

١ـ رحلت حذیفه بن یمان٢ـ ورود كاروان اسرای اهل بیت‌(علیهم السلام) به بعلبك٣ـ تبعید امام جواد‌(علیه السلام)...


ادامه ...
01234567891011121314151617

انتشارات مؤسسه جهانی سبطين عليهما السلام
  1. دستاوردهای مؤسسه
  2. سخنرانی
  3. مداحی
  4. کلیپ های تولیدی مؤسسه

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page