و البته خيلى بجاست كه احاديث مجمع ‏عليه و مقبول ‏الطرفين را بيان نماييد [كه] به جان و دل مى‏ پذيرم، زيرا داعى منكر فضل صحابه پاك نيستم. قطعا هر يك در محل خود فضيلتى داشته ‏اند ولى بايد افضل امت را كه مورد قبول فريقين (شيعه و سنى) هستند، به دست آورد؛ چون صحبت ما در فاضل نيست؛ چه آن كه فضلا بسيارند. بلكه بايد فهميد چه كس افضل امت بوده بعد از رسول اكرم صلى‏ الله ‏عليه ‏و‏ آله تا به حكم عقل و نقل او را مقدم بدانيم و پيروى از او بنماييم.
شيخ : پس مقصود شما طفره مى ‏باشد؛ چون كه در كتاب ‏هاى شما حتى يك حديث هم در فضايل خلفا وجود ندارد. چگونه به اخبار متفق ‏عليه استشهاد نماييم؟
داعى : اولاً اين ايراد به خود شما برمى ‏گردد كه چرا شب اول بى‏ مطالعه صحبت نموديد؟! اگر نظرتان باشد اين پيشنهادى بود كه شب اول جناب حافظ ـ سلمه‏ اللّه‏ ـ نمودند كه طى مذاكرات، استشهاد ما به آيات قرآن مجيد و اخبار مجمع ‏عليه فريقين باشد. دعاگو هم از جهت مطالعات بسيارى كه در كتب معتبره شماها داشتم قبول نمودم و به شهادت خودتان و تمام اهل مجلس، از شب اول تاكنون از ميزان قرارداد خارج نشدم و آن‏چه استشهاد نمودم، به آيات قرآن مجيد و اخبار صحيحه مندرجه در كتب معتبره موثقين از علماى خودتان بوده و تا هر زمانى هم كه اين مجلس منعقد باشد و به فيض ملاقات آقايان نايل باشم، ان‏شاءاللّه‏ از اين قرارداد تجاوز نمى‏ نمايم.
ثانيا شما وقتى اين قرارداد را نموديد، فكر ننموديد كه خود زمانى دچار اين محظور خواهيد شد، ولى دعاگو، قرارداد را بهانه سخت‏گيرى نمى‏ كنم؛ حاضرم اخبار صحيحه صريحه يك طرفه شما را كه مجعول نباشد و با دلايل عقل و نقل موافقت نمايد استماع نموده، آن‏گاه ما و شما منصفانه قضاوت عادلانه نماييم؛ چنان‏چه مقابله با كثرت فضايل على عليه ‏السلام بنمايد مورد قبول قرار دهيم.
شيخ : راجع ‏به نصوص خلافت نقل احاديث نموديد، ولى غافل بوديد كه از اين قبيل احاديث در باب خليفه ابوبكر ـ رضى ‏اللّه‏ ـ بسيار رسيده.
داعى : با توجه به اين كه اكابر علماى خودتان چون ذهبى و سيوطى و ابن‏ ابى‏ الحديد و غيره نقل نموده ‏اند كه اموى‏ ها و بكريون احاديث بسيار در فضايل ابى ‏بكر وضع نموده ‏اند؛ من باب نمونه از آن بسيارى كه فرموديد، حديثى نقل مى ‏نماييد تا مورد قضاوت منصف غير متعصب قرار گيرد؟

نوشتن دیدگاه