بلكه در اصطلاح علم كلام كه محققين علماء بيان نموده اند، آن امامت به معناى رياست عاليه الهى و اصلى از اصول دين مى باشد و ما هم بر آن عقيده ايم كه الامامة هى الرياسة العامّة الالهيّه خلافة عن رسول اللّه فى امور الدين والدنيا بحيث يجب اتباعه على كافّة الامّة.(1)
شيخ : خوب بود به طور قطع و جزم نمى فرموديد كه امامت اصطلاحى از اصول دين مى باشد چه آن كه اكابر علماى مسلمين گويند: امامت از اصول دين نيست، بلكه از فروعات مسلمه مى باشد كه علماى شما بدون دليل جزء اصول دين آوردند.
داعى : اين بيان اختصاص به شيعيان تنها ندارد بلكه اكابر علماى شما هم بر اين عقيده هستند؛ از آن جمله قاضى بيضاوى مفسر معروف خودتان در كتاب منهاج الاصول ضمن بحث اخبار، با كمال صراحت گويد: ان الامامة من اعظم مسائل اصول الدين التى مخالفتها توجب الكفر والبدعة.(2)
و ملاعلى قوشچى در شرح تجريد مبحث امامت گويد: و هى رياسة عامة فى امور الدين والدنيا خلافة عن النبى صلى الله عليه و آله.(3)
و متعصب ترين علماى شما مانند قاضى روزبهان نقل اين معنا را نموده است كه امامت رياست بر امت و نيابت و خلافت رسول اللّه صلى الله عليه و آله است به اين عبارت كه الامامة عند الاشاعرة هى خلافة الرسول فى اقامه الدين و حفظ حوزة الملة بحيث يجب اتباعه على كافة الامة.(4)
اگر امامت از فروع دين بود، رسول اكرم صلى الله عليه و آله نمى فرمود: «كسى كه امام را نشناسد و بميرد به طريق اهل جاهليت مرده»، چنانچه اكبر علماى شما مانند حميدى در جمع بين الصحيحين و ملاسعد تفتازانى در شرح عقايد نسفى و ديگران نقل نموده اند كه فرمود: من مات ولم يعرف امام زمانه فقد مات ميتة جاهلية.(5)
بديهى است عدم معرفت به فرعى از فروع دين، موجب تزلزل دين و مردن به اصل جاهليت نخواهد بود كه بيضاوى صريحا گويد: «مخالفتش موجب كفر و بدعت گردد.» پس ثابت است كه امامت داخل در اصول دين و تتميم مقام نبوت مى باشد. فلذا فرق در معناى امامت بسيار است.
شما كه علماى خود را امام مى خوانيد امام اعظم، امام مالك، امام شافعى، امام حنبل، امام فخر، امام ثعلبى، امام غزالى، و غيره، به معناى لغوى است. ما هم امام جمعه داريم؛ امام جماعت داريم. دامنه اين نوع از امامان وسيع است. ممكن است در يك زمان صدها امام باشد.
ولى امام به آن معنا كه عرض كردم رياست عامه مسلمين بر عهده اوست، در هر زمانى فقط يك نفر است و آن امام است كه حتما بايستى واجب جميع صفات حميده و اخلاق پسنديده و اعلم و افضل و اشجع و ازهد و اورع و اتقاى از همه ناس و صاحب مقام عصمت باشد و هيچگاه زمين از وجود چنين امامى خالى نخواهد بود تا روز قيامت؛ و بديهى است چنين امامى كه واجد جميع صفات عاليه انسانيت باشد، مقامش بالاترين مقامات روحانيت است و حتما چنين امامى بايد منصوب از جانب خداى تعالى و منصوص من جانب الرسول باشد كه [آن حضرت] اعلى و ارفع خلايق حتى انبياى عظام مى باشد.
حافظ : از طرفى شما مذمت مى كنيد غلات را و از طرفى خودتان درباره امام غلو مى نمايند و مقام آنها را بالاتر از مقام نبوت مى دانيد و حال آن كه علاوه از دلايل عقليه، قرآن مجيد مقام انبيا را بالاترين مقامات معرفى فرموده [و] مابين مقام واجب و ممكن همان مقام انبيا مى باشد. اين ادعاى شما چون بدون دليل است محض تحكم و غيرقابل قبول مى باشد.
*************************
1-امامت، رياست عمومى الهى است بر همه خلايق به طريق خلافت از جانب رسول اللّه صلى الله عليه و آله در امر دين و دنيا كه واجب است متابعت او بر كافه مردم. (لوامع الحقائق، ج 2، ص 1).
2-به درستى كه امامت از بزرگترين اصول دين است كه مخالفت آن موجب كفر و بدعت مى باشد.
3-امامت رياست عمومى است در امور دين و دنيا به طريق خلافت از پيغمبر صلى الله عليه و آله. (شرح تجريد، ص 399).
4-امامت نزد اشاعره خلافت رسول اللّه است در بر پا نمودن دين و حفظ ملت اسلام، به نحوى كه واجب است متابعت او بر جميع امت. (المواقف، ج 3، ص 579).
5-«كسى كه بميرد و امام زمان خود را نشناخته باشد، پس به تحقيق مرده است به مردن اهل جاهليت.» (جمع بين الصحيحين، ص 264 ـ شرح عقايد نسفى، ص 110).
امامت در عقيده شيعه رياست عاليه الهيه است
- بازدید: 4342