يكى از اقسام اين شرك، شرك در اسباب است. چنانچه غالب مردم چشم اميد و خوف به اسباب و خلق دارند؛ اين هم شرك است اما شرك مغفور.
مراد از شرك به اسباب، آن است كه اثر را در اسباب بدانند؛ مثلاً خورشيد، مؤثر در تربيت اشيا مى باشد. اگر اين اثر را از خود خورشيد بدانند بدون توجه مؤثر، شرك است و اگر اثر را از مؤثر حكيم بدانند و خورشيد را وسيله افاضه فيض، ابدا شرك نيست. بلكه خود يك نوع از عبادت است؛ زيرا توجه به آيات حق، مقدمه توجه به حق است؛ كما اين كه در آيات بسيارى از قرآن مجيد اشاره و امر به آن شده است كه نظر به آيات الهى بنماييد، چون اين نظرها خود مقدمه توجه به خداى متعال است.
و همچنين است توجه به هر سببى از اسباب از قبيل نظر و توجه تاجر به تجارت و زارع به زراعت و فلاح به فلاحت و كاسب به كسب و ادارى به اداره و بالاخره شاغل هر شغلى به شغل و عمل خود [كه] اگر توجه استقلالى بنمايد، مشرك است و اگر نظرش نظر سبب و اسباب باشد به اين نيت كه لامؤثر فى الوجود إلاّ اللّه؛ يعنى اثر دهنده جز خداى متعال نيست، هيچ مانعى ندارد و شرك هم نمى باشد.
شرك در اسباب
- بازدید: 2551