بخارى (1) در باب من اغتسل عريانا از كتاب غسل صحيح خود و مسلم در صحيح (2) خود در باب فضايل موسى عليه السلام و امام احمد بن حنبل در مسند (3) و ديگران از علماى شما از ابوهريره نقل نموده اند كه در ميان بنى اسرائيل رسم بود همگى با هم بدون ساتر عورت در آب مى رفتند خود را شستشو مى دادند، در حالتى كه به عورت هاى هم نظر مى نمودند و اين عمل در ميان آنها عيب نبود فقط حضرت موسى در ميان آنها تنها به آب مى رفت كه كسى عورت او را نبيند. بنى اسرائيل مى گفتند، علت آن كه موسى تنها به عمل تغسيل مى رود و از ما دورى مى نمايد آن است كه صاحب نقص است و قطعا فتق دارد، نمى خواهد ما او را ببينيم.
روزى حضرت موسى به كنار آبى رفت كه غسل بنمايد. لباس ها را درآورده، بالاى سنگى گذارد و رفت در ميان آب، ففر الحجر بثوبه فجمح موسى بأثره يقول ثوبى حجر ثوبى حجر حتى نظر بنوا اسرائيل الى سوأة موسى فقالوا واللّه ما بموسى من بأس فقام الحجر بعد حتى نظر إليه فأخذ موسى ثوبه فطفق بالحجر ضربا فواللّه ان بالحجر ندبا ستة او سبعة.!!؛ يعنى سنگ با لباس موسى فرار نمود. موسى در عقب او مى رفت و مى گفت لباسم اى سنگ، لباسم اى سنگ (يعنى لباسم را كجا مى برى؟) آن قدر سنگ رفت و موسى بدون ساتر عورت در عقبش رفت تا آن كه بنى اسرائيل به عورت جناب موسى نظر نمودند و گفتند: به خدا قسم موسى نقصى ندارد؛ يعنى فتق ندارد! آنگاه سنگ از زمين برخاست و جناب موسى لباس ها را گرفت پس از آن با تازيانه سنگ را زد به قسمى كه شش يا هفت مرتبه سنگ ناله نمود!
شما را به خدا انصاف دهيد يك همچون عملى اگر با يكى از شماها آقايان محترم بشود چقدر ركاكت [زشتى] دارد كه به دنبال لباستان برهنه در ميان مردم برويد كه عورت شما را ببينند (بر فرض اگر چنين پيشامدى بشود، آدمى كنارى مى نشيند تا بروند و لباس او را بياورند نه آن كه بدون ساتر عورت در ميان مردم برود تا عورت او را ببينند.)
آيا عقل باور مى كند چنين عملى از مثل موسى كليم اللّه ظاهر شده باشد؟ آيا باور مى شود كه سنگ جامد حركت بنمايد و لباس هاى موسى را ببرد؟
سيد عبدالحى : آيا حركت سنگ بالاتر است يا اژدها شدن عصا؟ حركت سنگ بالاتر است يا معجزات نه گانه كه خداوند خبر مى دهد؟
داعى : به مثل معروف ـ خوب وردى آموخته ايد ليك سوراخ دعا گم كرده ايد، آقاى عزيز ما منكر معجزات انبيا نيستيم بلكه به حكم قرآن مجيد مؤمن به معجزات و خرق عادات هستيم ولى تصديق بفرماييد كه صدور معجزات و خرق عادات در مقام تحدى مى باشد كه خصم را در مقابل صدور آن عمل عاجز و حق را ظاهر نمايد. آيا در اين عمل چه تحدى و ظهور حقى بوده جز آن كه فضاحتى به ميان آمده و عورت پيغمبر خدا در ميان خلق ظاهر گرديده؟
سيد عبدالحى : كدام حق بالاتر از آن بوده كه حضرت موسى را تبرئه نمايد كه مردم بدانند فتق ندارد؟
داعى : بر فرض كه جناب موسى صاحب فتق بوده، چه ضررى به مقام نبوت داشته؟ آنچه براى پيغمبران نقص است، نواقص ذاتى است از قبيل كورى و كرى و احول بودن يا شش انگشتى و چهار انگشتى و لب شكرى (به اصطلاح) يا فالج و شل مادرزاد بودن و امثال اين ها والا نقايص جسمانى كه به واسطه امراض پيدا مى شود مانند كورى يعقوب و شعيب پيغمبر در اثر گريه بسيار و جراحات بدن ايوب و شكستگى سر و دندان پيغمبر خاتم در جنگ احد و امثال اين ها، ضررى به مقام نبوت نمى رساند.
فتق هم يكى از امراض جسمانى است كه براى آدمى بعدها پيش مى آيد. چه اهميتى داشته كه بخواهد او را تبرئه نمايد به ظهور خرق عادت و معجزه اى كه منجر به هتك حرمت و كشف عورت پيغمبر خدا شود كه بنى اسرائيل عورت او را ببيند؟
آيا اين خبر از خرافات و موهومات نيست كه بگويند جناب موسى بدون ساتر عورت به دنبال لباس برود و به قدرى عصبانى شود كه سنگ را بزند به قسمى كه شش يا هفت مرتبه سنگ ناله بزند؟ يا للعجب پيغمبر خدا نداند كه سنگ چشم و گوش و حس تأثرى ندارد كه او را بزند و ناله جماد را بلند كند! ـ نعوذ باللّه من هذه الخرافات.
*************************
1-صحيح بخارى، ج 1، ص 73.
2-صحيح مسلم، ج 7، ص 97.
3-مسند احمد، ج 2، ص 315.
اشاره به خرافات صحيحين
- بازدید: 3583