فرقه دوم، كيسانيه بودند و آنها اصحاب كيسان مولا، و آزاد كرده على بن ابى طالب عليه السلام به شمار مى رفتند. آنها قائل به امامت محمد بن الحنفيه فرزند بزرگ حضرت اميرالمؤمنين بعد از حسنين عليهماالسلام بودند.
ولى جناب محمد خود چنين داعی هاى نداشته، بلكه او را سيدالتابعين مى گفتند در علم و زهد و ورع و تقوا و اطاعت امر مولا معروف بوده.
بعضى بازیگرها دستاويز نمودند قضيه مخالفت هاى او را با حضرت سجاد امام زين العابدين عليه السلام و دليل بر ادعاى او قرار دادند و حال آن كه اصل حقيقت اين نبود كه ادعاى امامت داشته، بلكه مقصود جناب محمد از اين مخالفت ها اثبات مقام حضرت سجاد عليه السلام امام چهارم بود كه به اين طريق مريدهاى جاهل و معتقدين ساده خود را متوجه سازند كه من واجد اين مقام نيستم. كما آن كه در همان مسجدالحرام، بعد از ثبوت حق در مقابل حجرالاسود و اقرار حجر به امامت حضرت سجاد عليه السلام كه در كتب اخبار و تواريخ مفصلاً ثبت گرديده، ابوخالد كابلى كه سرسلسله معتقدين به آن جناب بود، با جمعى از معتقدين به امامت محمد، تبعيت از جناب محمد نموده و به امامت حضرت سجاد معترف شدند.
ولى يك عده از شيادها، جمعى از عوام بى خردِ بى خبر را بر آن عقيده نگاه داشتند به اين بهانه كه جناب محمد شكسته نفسى نموده و در مقابل بنى اميه سياست اقتضاى چنين امرى را نمود. والا امامت جناب محمد مسلم است و بعد از وفات جناب محمد هم ثابت ماندند و گفتند: جناب محمد نمرده، بلكه در شعب جبل رضوى پنهان گرديده، زمانى بيرون آيد و جهان را پر از عدل و داد كند و ايشان چهار فرقه بوده اند:
مختاريه، كربيه، اسحاقيه، حربيه؛ (ولى بر اين عقيده امروز كسى باقى نمانده).
عقايد كيسانيه
- بازدید: 5515