داعى: ابوجعفر محمد بن على بن الحسين بن موسى بن بابويه قمى ملقب به صدوق كه از اكابر علما و فقهاى شيعه در قرن چهارم هجرى بود [و] نقاد در علم حديث و بصير به حال رجال، و در ميان علماى قم و خراسان مانند او كسى در حفظ و كثرت علم پيدا نشد، صاحب سيصد تصنيف بوده كه از جمله آنها كتاب من لا يحضره الفقيه است كه از كتب اربعه شيعه مى باشد كه بر آنها است مدار در اعصار و در سال 381 قمرى در رى نزديك تهران پايتخت حاليه ايران وفات نموده و قبر شريفش الى الآن مزار اهالى تهران و واردين است، در كتاب معتبرش عيون اخبارالرضا (1) و نيز ابومنصور احمد بن على بن ابى طالب الطبرسى در كتاب احتجاج (2)، شرح مناظره را مفصلاً نوشته اند كه حضرت امام موسى الكاظم عليه السلام فرمود: روزى در مجلس خليفه هارون الرشيد عباسى وارد شدم، از من سؤالاتى نمود و جواب هايى شنيد؛ از جمله سؤالاتش همين سؤال شما بود كه گفت: كيف قلتم انا ذرية النبى صلى الله عليه و آله و النبى لم يعقب وانما العقب للذكر لا للانثى و انتم ولد البنت و لا يكون له عقب؟ (3) حضرت در جواب او قرائت فرمودند آيه 84 و 85 از سوره 6 (انعام) را: «وَ مِنْ ذُرِّيَّتِهِ داوُدَ وَ سُلَيْمانَ وَ أَيُّوبَ وَ يُوسُفَ وَ مُوسى وَ هارُونَ وَ كَذلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ* وَ زَكَرِيّا وَ يَحْيى وَ عِيسى وَ إِلْياسَ كُلٌّ مِنَ الصّالِحِينَ» (4) آنگاه حضرت به محل استشهاد از آيه عنايت نموده و فرمود به هارون: من ابوعيسى يا اميرالمؤمنين؟؛ يعنى كيست پدر عيسى؟ هارون در جواب گفت: ليس لعيسى اب؛ يعنى براى عيسى پدرى نبوده. حضرت فرمودند: انما الحقه اللّه بذرارى الانبياء عليهمالسلام من طريق مريم و لذلك الحقنا بذرارى النبى من قبل امنا فاطمة؛ يعنى جز اين نيست كه خداى تعالى ملحق گردانيد او را به ذرارى انبيا از طريق مريم و همچنين ملحق گردانيده است ما را به ذريه پيغمبر صلى الله عليه و آله از قِبَل مادرمان فاطمه عليهاالسلام.
و امام فخر رازى در تفسير كبير (5) ذيل همين آيه شريفه در مسأله پنجم گويد: «اين آيه دلالت دارد بر اين كه حسن و حسين ذريه رسول اللّه مى باشند؛ براى آن كه خداوند در اين آيه عيسى را از ذريه ابراهيم قرار داده (و پدرى براى عيسى نبوده). اين انتساب از طرف مادر است»؛ همچنين حسنين از طرف مادر ذريه رسول اللّه صلى الله عليه و آله مى باشند، كما اين كه حضرت باقرالعلوم (امام پنجم) در نزد حجاج به همين آيه استدلال نمود.(6)
آنگاه فرمود: «آيا زياد بكنم دليل از براى تو هارون.» عرض كرد كه بيان كن. حضرت قرائت فرمودند آيه شريفه مباهله را كه آيه 61 از سوره 3 (آل عمران) است «فَمَنْ حَاجَّكَ فِيهِ مِنْ بَعْدِ ما جاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعالَوْا نَدْعُ أَبْناءَنا وَ أَبْناءَكُمْ وَ نِساءَنا وَ نِساءَكُمْ وَ أَنْفُسَنا وَ أَنْفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللّهِ عَلَى الْكاذِبِينَ».(7) آنگاه فرمود:
«احدى ادعا ننموده است كه در موقع مباهله به امر پروردگار در مقابل نصارا داخل نموده باشد پيغمبر در زير كسا (8) مگر على بن ابى طالب و فاطمه و حسن و حسين عليهم السلام را پس چنين مستفاد مى شود كه مراد از انفسنا، على بن ابى طالب است و مراد از نسائنا، فاطمه زهرا و مراد از ابنائنا، حسن و حسينند كه خداوند آنها را پسران رسول خود خوانده است.»
همين كه هارون اين دليل واضح را شنيد، بى اختيار گفت: احسنت يا اباالحسن. پس از اين استدلال حضرت امام موسى الكاظم عليه السلام جهت هارون كه حسن و حسين عليهماالسلام فرزندان رسول خدا صلى الله عليه و آله هستند، ثابت مى شود كه جميع سادات فاطمى الى انقراض العالم (پايان عالم) به اين افتخار جليل مفتخرند و تماما ذرارى و اولاد رسول اللّه اند.
*************************
1-عيون اخبار الرضا عليه السلام، ج 1، ص 81، ح 9.
2-احتجاج، ج 2، ص 335 ـ 340، ح 271.
3-چگونه شما مى گوييد ما ذريه پيغمبريم و حال آنكه پيغمبر عقبى نداشت، و جز آن نيست كه عقب از براى پسر است نه از براى دختر، و شما اولاد دختريد، و نبود براى آن حضرت عقبى يعنى از اولاد ذكور.
4-هدايت نموديم از ذريه نوح، يا ابراهيم نظر به اختلاف تفاسير داوود و سليمان و ايوب و يوسف و موسى و هارون و زكريا و يحيى و عيسى و الياس را كه همه از صالحان بودند.
5-تفسير كبير، ج 8، ص 85.
6-احتجاج، ج 2، ص 175، ح 204.
7-هركس با تو در مقام مجادله برآيد درباره عيسى، بعد از آن كه به وحى خدا به احوال او آگاهى يافتى، بگو بياييد ما و شما با فرزندان و زنان و كسانى كه به منزله نفس ما هستند، با هم به مباهله برخيزيم يعنى در حق يكديگر نفرين كرده و در دعا و التجا به درگاه خدا اصرار كنيم تا دروغ گويان و كافران را به لعن و عذاب خدا گرفتار سازيم.
8-منظور از «كساء» عبا يا چيزى شبيه عبا است.
سؤال و جواب هارون و موسى بن جعفر در باب ذريه رسول اللّه صلى الله عليه و آله
- بازدید: 3211