منصفانه قضاوت كنيد!

(زمان خواندن: 5 - 9 دقیقه)

آيا چند شبى در مسافرت با پيغمبر بودن يا چند ركعتى نماز با امت خواندن (شما را به خدا قسم انصاف دهيد) برابرى مى‏ كند با آن همه نصوص جليه و خفيه و فضايل و كمالات از قبيل حديث الدار مع احاديث بسيار ديگر مانند حديث المنزلة و حديث المدينه و حديث المؤاخات و حديث الغدير و آيات الولاية و مباهلة. بالاخره نزول سيصد آيه (بنابر روايات اكابر علماى عامه كه هر يك على ‏حده در متن كتاب مندرج است) در شأن مولانا امام ‏المتقين اميرالمؤمنين على بن ابى‏ طالب عليه ‏السلام.
آيا آن كسى كه بالفرض چند ركعتى نماز جماعت با مردم خوانده، اولى به مقام خلافت است يا آن كسى كه رسول اكرم صلى ‏الله‏ عليه ‏و‏ آله او را لايق مقام خلافت ديده و رسما او را خليفه خود قرار داد (نه نيابت به نماز جماعت) و صريحا با بيان: «انت مني بمنزلة هارون من موسى»، جميع منازل هارونى را به استثناى مقام نبوت براى آن حضرت ثابت نمود كه از جمله همان مقام خلافت رسول ‏اللّه‏ صلى ‏الله ‏عليه‏ و ‏آله مى ‏باشد. چنان‏چه در (جلسه چهارم و پنجم) همين كتاب مفصلاً شرح دادم ـ فاعتبروا يا اولى ‏الابصار.
ثالثا: جواب از اجماع وتبعيت تمام امت را در (جلسه هفتم) مطالعه نماييد تا به معناى اجماع وتبعيت تمام امت پى ببريد.
رابعا: جواب كذب و دروغ شاخ‏دار او را كه نوشته «تمام امت به ميل ورغبت بيعت نمودند»، در (جلسه هفتم) مطالعه نماييد تا كذاب مفترى بازى‏گر [را] بشناسيد.
در صفحه نه نوشته است: «على و فاطمه عليهم االسلام در موضوع فدك به حكم ابى‏ بكر قانع و متقاعد شدند.» براى پى بردن به اصل حقيقت مطلب مراجعه نماييد به (جلسه هشتم) همين كتاب تا روشن و بيدار شويد.
و نيز در همان صفحه اشاره به حديث خلّت در فضيلت ابى‏ بكر مى‏ كند كه پيغمبر صلى ‏الله‏ عليه‏ و‏ آله فرمود:
اگر من غير از خدا بنا بود خليلى براى خود بگيرم، ابوبكر را خليل خود قرار مى‏ دادم!
اين شيخ مردود اگر اهل فضل و كمال و تحقيق بود، اول مراجعه مى‏ نمود به كتب ارباب جرح و تعديل از اكابر علماى اهل‏ تسنن، آن گاه استشهاد به حديثى مى ‏نمود كه لااقل در نزد خود آنها مردود نباشد و اين حديث نزد محققين اكابر علماى عامه از جمله مجعولات و كذب محض است. چنان‏چه علامه ذهبى در ميزان‏ الاعتدال (1) ذيل ترجمه حال «عماربن هارون» و «قزعة بن سويد» گويد: «اين حديث جعل و كذب محض است.»
بكريون از اين قبيل احاديث در فضيلت ابى ‏بكر بسيار جعل نمودند كه در كتب اكابر علماى سنت ثبت است.
در صفحه ده گويد: «اگر على عليه‏ السلام ذى‏ حق در امر خلافت بود، چرا قيام نكرد [تا] حق خود را بگيرد؟» جوابش [را] در (جلسه نهم و دهم) مطالعه نماييد.
در صفحه سيزده گويد: «علماى بصير شيعه اقرار به هم‏دردى ما دارند.» اگر اين شيخ حقه ‏باز كذاب نبود، حق بود براى وضوح مطلب، به اسامى آن علما و محل اقرارشان اشاره مى‏ نمود، چنان‏چه ما در متن كتاب، ضمن گفتارمان در تمام ده شب، به اقوال ده‏ ها از اكابر علماى اهل‏ تسنن با تعيين محل ونشانى و كتاب آنها متعرض گرديده ‏ايم كه به نظر قارئين محترم مى ‏رسد.
از صفحه هيجده تا صفحه بيست به طرف‏دارى از معاويه، دلايل مضحكى اقامه مى كند كه معاويه را تبرئه و على عليه ‏السلام را مقصر نشان دهد و آن بيانات، تماماً دلايل محكمى است كه اين مردود اموى و ناصبى و از هواخواهان جدى معاويه، بلكه تمام بنى ‏اميه حشره ‏اللّه‏ معهم مى‏ باشد. تا آن‏جا كه در آخر صفحه هيجده بعد از نقل وقايع صفين و تعيين حكمين گويد: «تابعين امير ديدند كه اظهارات معاويه سراسر مبنى بر تقاضاى عدل و داد خواهى است و اظهارات امير همه از روى لجاج و عناد و خودخواهى مى‏ باشد.»
در صفحه 21 انكار مى‏ نمايد اهانت به على عليه ‏السلام را كه به زور و جبر آن حضرت را كشيدند و براى بيعت به مسجد بردند و نيز صدمات به بى‏ بى فاطمه عليهاالسلام و سقط جنين او را. جوابش در (جلسه هفتم) موجود است. بعد از مطالعه، حقيقت آشكار مى‏ شود.
در صفحه 22 توسل به ائمه از عترت طاهره را شرك وكفر و بت‏ پرستى مى‏ داند [كه] جوابش در (جلسه سوم) داده شده.
در صفحه 23 گويد: «خداوند عالم، رسول صلى‏ الله‏ عليه‏ و‏ آله خود را به لعنت مأمور نفرموده.»
مثل اين كه اين مرد مرموز با قرآن مجيد هم بيگانه بوده و اين همه آيات لعن را در قرآن نديده كه صريحا اقوامى را مورد لعن قرار داده، علاوه بر اخبارى كه در همين كتاب نقل گرديده كه گروهى از امت را ملعون خوانده، براى روشن شدن مطلب و پى بردن به حال اين مرد حيّال مكار به (جلسه ششم) مراجعه نماييد تا حقيقت مطلب را به‏ دست آوريد.
گويا اين مردك آيه 62 سوره 17 (بنى ‏اسرائيل) را نديده كه بنى‏ اميه را با كمال صراحت لعنت كرده شده ناميده كه مى‏ فرمايد: «والشجرة الملعونة في القرآن الخ» كه مراد از درخت لعنت كرده شده در قرآن، بنى‏ اميه هستند؛ چنان‏چه امام فخر رازى هم در تفسير (1) خود نقل نموده.
و نيز در آيه 75 سوره 33 (احزاب) فرمايد: «إِنَّ الَّذِينَ يُؤْذُونَ اللّه‏َ وَ رَسُولَهُ لَعَنَهُمُ اللّه‏ُ فِي الدُّنْيا وَ الاْخِرَةِ وَ أَعَدَّ لَهُمْ عَذابا مُهِينا».(3)
آن‏گاه در اخبار بسيارى، رسول اكرم صلى ‏الله ‏عليه ‏و‏ آله فرمايد: «كسى كه على و فاطمه عليهماالسلام را اذيت نمايد، مرا اذيت نموده وكسى كه مرا اذيت كند، خدا را اذيت نموده. كسى كه آنها را اذيت نمايد، لعنت خدا بر او باد و خداوند او را به رو در آتش افكند!»
علاوه بر صراحت در اخبار به اين توضيحى كه آن حضرت داده، اذيت ‏كنندگان به على و فاطمه عليهماالسلام عملاً يا لساناً يا قلماً (مانند معاويه و اموى‏ ها و اتباع آنها از خوارج و نواصب عليهم لعائن اللّه‏ ـ چون كسروى و مردوخ مردود ـ و امثال آنها، مشمول اين آيه شريفه و ملعون خدا و پيغمبر صلى ‏الله ‏عليه‏ و ‏آله مى ‏باشند). براى كشف حقيقت و پى‏بردن به دلايل بيشترى بر لعن ملعون‏بن ‏ملعون معاوية ابى‏ سفيان، لازم است مراجعه نماييد به (جلسه نهم) تا روشن و بيدار شويد از خواب غفلت و دشمنان خدا و پيغمبر صلى‏ الله ‏عليه ‏و‏ آله را بشناسيد.
و نيز گويد: «بر فاسق عاصى لعن جايز نيست.» بازهم مى‏ گويم: اين مردك از قرآن مجيد به كلى بيگانه مى‏ باشد وآيات لعن را درباره آنها نديده و دقت‏ نظر در حقايق دين نداشته.
چه كنم كه مقدمه ‏نويسى مجال شرح و بسط مفصل را به ما نمى ‏دهد والا با نقل آيات و اخبار و تحقيقات بليغه، روى نويسنده را سياه مى‏ نمودم. ولى براى روشن شدن مطلب اشاره‏اى مى‏ نمايم كه اين مردك نمى‏ داند يا اگر مى ‏داند به روى خود نمى ‏آورد و عمدا سهو مى‏ كند كه ما هم مى ‏دانيم هر فاسق و هر عاصى كافر نمى‏ شود، ولى ملعون مى ‏شود؛ چه آن كه هر عاصى ظالم و هر ظالم ملعون مى ‏باشد؛ براى آن كه مسلم است كه ظالمين بر سه طبقه مى ‏باشند: اول كفار و مشركينند كه ظلم به خدا نموده و شريك براى ذات اقدس او جلّ وعلا قرار دادند (به موضوع شرك و مشركين در (جلسه سوم) همين كتاب اشاره شده).
طبقه دوم ظالمين به نفسند كه معصيت‏ هايى مى ‏نمايند ولى متعدى به غير نمى‏ باشند.
طبقه سيم معصيت‏ كارانى هستند كه به جان و مال و ناموس مردم متعرضند ولو ظاهراً كافر نيستند، ولى ملعونند؛ چه آن كه صريحاً در آيات قرآنيه، آنها را ملعون خوانده‏ اند كه از جمله در آيه 21 سوره 11 (هود) مى‏ فرمايد: «أَلا لَعْنَةُ اللّه‏ِ عَلَى الظّالِمِينَ».(4)
و در صفحه 26 انكار وجود حضرت مهدى آل محمد صلى ‏الله ‏عليه ‏و ‏آله را نموده و گويد: «شيعيان گويند، در كودكى در چاله آب سامره پنهان گرديده و بعد هم از همان سرداب بيرون مى‏ آيد [و] دنيا را پر از عدل و داد مى ‏كند!»
اين شيخ وقيح مردود و جعال حيّال، خجالت نكشيده كه چنين دروغ واضحى را نوشته و نتوانسته (و هرگز نخواهد توانست) كتابى را نشان دهد كه در آن‏جا چنين خبرى نقل شده باشد كه حضرت مهدى عجل ‏اللّه‏ فرجه در چاله آب پنهان است و از آن‏جا ظاهر مى‏ شود.
و حال آن كه ارباب خبر و تاريخ نوشته‏ اند كه بعد از وفات حضرت امام حسن عسكرى عليه ‏السلام خليفه معتمد عباسى شنيد كه كودكى از اندرون بيرون آمد و جعفر (كذاب را) با خطاب «تأخّر يا عمّ» از مقابل جنازه حضرت عسكرى بر كنار [كرد] و خود بر آن بزرگ‏وار نماز گزارد، فورى امر به احضار آن حضرت داد. وقتى رفتند ديدند سرداب منزل را آب فرا گرفته و در آخر سرداب حضرت مهدى عليه ‏السلام مشغول نماز است. چون نتوانستند در آب بروند، به خليفه خبر دادند، امر داد [تا] سقف سرداب را بر سر آن حضرت خراب نمايند. وقتى مشغول خراب كردن شدند ديدند حضرت در سرداب نيست. فلذا معروف شد به سرداب غيبت؛ يعنى آن سرداب محل غيبت آن حضرت گرديد نه آن كه در سرداب پنهان گرديده و از آن‏جا ظاهر شود.
بلكه اجماعى شيعه اماميه و اكابر علماى عامه مى ‏باشند كه زمان ظهور آن حضرت از مكه معظمه جلوه‏ گر مى ‏شود و عالم را پر از عدل‏ و داد مى ‏كند.
عقيده به وجود حضرت مهدى عليه ‏السلام اختصاص به شيعه ندارد، بلكه در كتب فريقين ثبت است و جمهور شافعيه و ديگران از علماى اهل‏ تسنن به نزول حضرت عيسى عليه ‏السلام در آخرالزمان و در نماز اقتدا نمودن به حضرت مهدى عليه ‏السلام را معترفند. براى وضوح مطلب و شناسايى كامل به حالات شيخ مردود به صفحات آخر همين مقدمه و به (جلسه دهم) همين كتاب مراجعه شود.
*************************
1-ميزان‏ الاعتدال، ج 3، ص 171.
2-تفسير رازى، ج 20، ص 236.
3-آنان كه خدا و رسول صلى ‏الله ‏عليه ‏و ‏آله را به عصيان و مخالفت آزار واذيت مى‏ كنند، خدا آنها را در دنيا و آخرت لعن كرده و براى آنان عذابى با ذلت وخوارى مهيا ساخته است.
4-بدانيد و آگاه باشيد كه لعنت خدا بر ستم‏كار است!

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

مؤسسه جهانی سبطین علیهما السلام

loading...
اخبار مؤسسه
فروشگاه
درباره مؤسسه
کلام جاودان - اهل بیت علیهم السلام
آرشیو صوت - ادعیه و زیارات عقائد - تشیع

@sibtayn_fa





loading...
آخرین
مداحی
سخنرانی
تصویر

روزشمارتاریخ اسلام

1 محرّم الحرام

 ١ محرّم الحرام ١ ـ آغاز ايّام حزن آل محمد(علیهم السلام)٢ ـ حادثه شعب ابیطالب٣ ـ اولین جمع...


ادامه ...

2 محرّم الحرام

٢ محرّم الحرام ورود كاروان حسینی به كربلابنا بر مشهور در روز دوم محرم سال 61 هـ .ق....


ادامه ...

3 محرّم الحرام

 ٣ محرّم الحرام ١ـ دعوت جهانی اسلام توسط پیامبر اكرم(صلی الله علیه و آله)٢ـ نامه‌ امام حسین (علیه...


ادامه ...

4 محرّم الحرام

٤ محرّم الحرام سخنرانی عبید الله بن زیاد در مسجد كوفهعبید الله بن زیاد حاكم كوفه برای این...


ادامه ...

6 محرّم الحرام

١ـ یاری خواستن حبیب بن مظاهر از بنی اسد٢ـ اولین محاصره آب فرات1ـ یاری خواستن حبیب بن...


ادامه ...

7 محرّم الحرام

 ٧ محرّم الحرام ممنوعیت استفاده از آب فرات برای كاروان امام حسین(علیه السلام)بعد از آنكه عبیدالله بن زیاد،...


ادامه ...

8 محرّم الحرام

ملاقات امام حسین(علیه السلام) با عمر بن سعد در كربلاامام حسین(علیه السلام) به هیچ وجه راضی به...


ادامه ...

9 محرّم الحرام

١ ـ محاصره خیمه‌های امام حسین(علیه السلام) در كربلا٢ ـ رد امان نامه شمر توسط حضرت ابوالفضل...


ادامه ...

10 محرّم الحرام

١ـ عاشورای حسینی٢ـ وفات حضرت امّ سلمه (سلام الله علیها)٣ـ هلاكت عبیدالله بن زیاد٤ـ قیام حضرت مهدی...


ادامه ...

11 محرّم الحرام

١ـ حركت كاروان اسیران از كربلا٢ـ برگزاری مجلس ابن زیاد ملعون1ـ حركت كاروان اسیران از كربلاعمربن سعد...


ادامه ...

12 محرّم الحرام

١ـ دفن شهدای كربلا٢ـ ورود کاروان اسرای کربلا به كوفه٣ـ شهادت امام سجاد‌(علیه السلام)1ـ دفن شهدای كربلاروز...


ادامه ...

13 محرّم الحرام

١ـ اسرای اهل بیت‌(علیهم السلام) در مجلس ابن زیاد٢ـ نامه عبیدالله بن زیاد به یزید٣ـ شهادت عبدالله...


ادامه ...

15 محرّم الحرام

 ورود نمایندگان طایفه «نَخَع» به مدینه و پذیرش دین اسلامرسول گرامی اسلام‌(صلی الله علیه و آله) در...


ادامه ...

19 محرّم الحرام

حركت كاروان اسیران كربلا از كوفه به طرف شام یزید ملعون در جواب نامه عبیدالله بن زیاد به...


ادامه ...

20 محرّم الحرام

مراسم عروسی حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها)بنا بر قول مشهور شب بیست و یكم محرم سال...


ادامه ...

25 محرّم الحرام

١ـ شهادت سيّد الساجدین علی بن الحسین‌(علیهما السلام)٢ـ قتل «محمد امین» به دستور برادرش «مأمون»1ـ شهادت سيّد...


ادامه ...

26 محرّم الحرام

١ـ شهادت علی بن الحسن المثلث‌٢ـ محاصره شهر مكه و سنگ باران كعبه توسط سپاه یزید1ـ شهادت...


ادامه ...

28 محرّم الحرام

١ـ رحلت حذیفه بن یمان٢ـ ورود كاروان اسرای اهل بیت‌(علیهم السلام) به بعلبك٣ـ تبعید امام جواد‌(علیه السلام)...


ادامه ...
01234567891011121314151617

انتشارات مؤسسه جهانی سبطين عليهما السلام
  1. دستاوردهای مؤسسه
  2. سخنرانی
  3. مداحی
  4. کلیپ های تولیدی مؤسسه

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page