مسأله امامت و جانشينى پيامبر گرامى اسلام صلى الله عليه و آله در مكتب تشيع از اهميت و جايگاه بسيار ويژه اى برخوردار است و يكى از اصول دين به شمار مى رود. امامت يك مسأله تاريخى و بدون فايده نيست، بلكه يكى از مهم ترين و حياتى ترين مسائل اسلام است؛ مسأله اى كه منشأ تفكرى خاص و انتخاب روشى ويژه از جهت عملى و برنامه زندگى است. بدون شك مسأله امامت تأثير فراوانى در ابعاد مختلف زندگى فردى و اجتماعى داشته و دارد و در يك كلام، مسير رشد و تعالى فرد و جامعه را مشخص مى نمايد. امام رضا عليه السلام در تعريف امامت مى فرمايند: «امامت حافظ و رهبرى دين و نظم مسلمين و صلاح دنيا و عزت مؤمنين است»(1). به همين جهت مسأله امامت در طول تاريخ اسلام همواره مورد بحث و گفتگوى عالمان و انديشمندان بوده و يكى از مباحث مهم علم كلام به شمار مى رفته است. در اين ميان عالمان و بزرگان تشيّع با تمسك به كلام الهى كه مى فرمايد: «وَ جادِلْهُمْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ»(2)؛ «و با آنها به روشى كه نيكوتر است، استدلال و مناظره كن» همواره به بحث ها و مناظره هاى متعددى با علما و بزرگان از ساير فرق اسلامى پرداخته اند و هزاران كتاب و مقاله درخصوص مسأله امامت و خلافت بلافصل اميرمؤمنان عليه السلام بعد از رسول خدا صلى الله عليه و آله به رشته تحرير درآورده اند كه از جمله آنها مى توان به عبقات الانوار، المراجعات، الشافى فى الامامة، الغدير، شب هاى پيشاور و... اشاره نمود.
*************************
1-اصول كافى، ج 1، ص 200.
2-سوره نحل: آيه 125.
سخن مؤسسه
- بازدید: 2759