و اين حديث شريف؛ طرفه حديثى است كه جامع و مشتمل بر سه خصوصيت شريفه عظيمه است.
خصوصيّت اوّل: آنكه مشتمل است به بيان جامع بر همه حقوق عظيمه اولياء اطهرين معصومين خداوند (عليهم السلام) كه بر عهده بندگان لازم است، از قبيل سلام دادن بر آنها، و زيارت آنها از دور و نزديك، و صلوات فرستادن بر آنها، و دعاى در فرج آنها، و نصرت و يارى آنها در حال سختى و آسايش؛ و به مال و دست و پا و زبان و چيزهاى ديگر كه تعلّق به انسان داشته باشد و حصول نصرت و مودّت به آن ميسّر شود.
و ديگر لزوم توسّل و تمسّك و اعتصام جستن به آنها در جميع حوائج.
وديگر فضيلت دادن آنهارا برجميع موجودات حتّى انبياءاولى العزم عظام (عليهم السلام).
و ديگر دشمنى با اعداء آنها در ظاهر و باطن، كه اين جمله از لوازم معرفت داشتن به فضل آنها است.
و ديگر لزوم يادگيرى و تفهّم اخبار و احاديث آنها، در هر مورد كه فرموده اند، و لزوم تسليم در آنچه از آنها ظاهر گرديده از قول و فعل، و اعتراف قلبى و زبانى به آنكه جميع آنها صدق و حقّ است، و لو در آنچه بر انسان حكمت آن از جهت نقصان فهم و درك مخفى باشد.
و ديگر لزوم پيروى از احوال و اوصاف حميده و جميله آنها در آداب و رسوم و اخلاق حسنه است، كه همه اينها از لوازم اتّباع و پيروى از آنها است.
و ديگرلزوم صبر در آنچه انسان مشاهده مى نمايد از ابتلائات و مكروهاتى كه بر جان و مال و خانواده و عرض و آبروى او؛ از اعداء و اشرار وارد مى شود،
و ديگر انتظار ظهور و فرج عظيم آنها كه در زمان ظهور دولت و سلطنت آنان وعده داده شده است.
و ديگر لزوم محزون بودن در حزن آنها و مسرور بودن در سرور آنها، و عمل به وظائف حزن از قبيل اقامه عزاء در اوقات مصيبت آنها، و عمل به وظائف سرور در اوقات سرور آنها، كه همه اينها و امثال اينها از لوازم انتظار داشتن عاقبت و دولت و سلطنت الهيّه از براى آنها صلوات الله عليهم اجمعين است.
خصوصيت دوّم: آنكه مشتمل است به بيانى كه جامع همه حقوق لازم برادران ايمانى است، كه آن حقوق در حديث معلّى بن خنيس و اخبار بسيار ديگرى بيان شده است.
از جمله آن حقوق؛ آنست كه مؤمن در حضوراو؛ پشت و پناه برادر مؤمن خود باشد، و در حال غيبت او؛ حافظ اهل و مال او باشد، و آنكه به او اف نگويد، و به او نگويد: تو دشمن من مى باشى، و در حيات او به ديدن او برود، و در مردن به زيارت قبر او برود، و در امرى كه برادر مؤمن بر انسان واضح نباشد ــ در گفته باشد يا كرده باشد يا در قصد قلبى باشد، و حجّت و عذر در آن از براى انسان واضح نباشد ــ گمان بد درباره او نكند.
و ديگر آنكه عطسه او را تسميه بگويد، و غيبت او را ردّ نمايد، و خطا و لغزش او را عفو كند، و عيب او را بپوشاند، و فضل و كمال او را ظاهر نمايد، و عذر او را قبول كند، و سلام او را جواب دهد، و هديّه و تعارف او را قبول كند، و از گمشده او تفحصّ نمايد.
و ديگر آنكه حجّت و دليل بر خصمش را به او تلقين كند ــ يعنى كلامى را به او تعليم او نمايد كه بتواند اثبات حقّ خود را بنمايد ــ و او را در حال مظلومى به دفع ظلم از او؛ يارى كند، و او را از ظلم كردن منع نمايد، و او را در شدائد بخود وا نگذارد، و ذمّه او را از دين و قرض ــ با بخشيدن به او اگر خود صاحب قرض باشد، و با اداء نمودن اگر ديگرى صاحب قرض باشد ــ برى نمايد.
و ديگر آنكه زود از او نرنجد، و گله و شكايت از او ننمايد، و به اين سبب مفارقت و قطع دوستى خود را از او ننمايد، و با دوست او دوست؛ و با دشمن او دشمن باشد، يعنى در جائى كه موافق با رضاى خداوند باشد؛ با دوستان او دوست و با دشمنان او دشمن باشد.
و همه اين حقوق و آنچه در حديث معلّى بود از لوازم خلوص محبّت و از مراتب موالات فى جلال الله مى باشد، كه هر دو در فرمايش نبوى (صلى الله عليه وآله) در اين حديث ابن ابى يعفور مذكور است، و هركدام از اين حقوق؛ در احاديث بسيارى به وجه تأكيد أكيد وارد شده است، و از براى هريك جداگانه فضائل و ثوابهاى عظيمه و جليله؛ در اخبار زيادى بيان گرديده است.
خصوصيت سوّم: آنكه اين حديث شريف مشتمل است بيان فضل و مقام دوستى برادران ايمانى و اداء نمودن حقوق يكديگر را كه آن بيان جامعى است براى همه فضائل كثيره ايكه وارد شده است، كه از جمله آنهاست آنچه از «تفسيرمنيرامام (عليه السلام) » ذكر شد، چرا كه بودنِ بنده مؤمن « بين يدي الله عزّوجلّ و عن يمين الله في يمين عرش الله » كنايه است از غايت قرب بنده به كرامت خاصّه الهيه در آن مقام رفيع است، يعنى در عرش مجيد با آن كمال نور و ضياء كه در آن حديث شريف ذكر شده است.
پس آن فضل و مقام جليلى است كه در آن جميع كرامات الهيه؛ يعنى آنچه در بهشت وعدن و فردوس و رضوان به مؤمنين وعده داده شده، و آن منتهاى درجه همه كرامات است؛ حاصل است.
و از اين دو تعبير منير يعنى «بين يدالله» و «عن يمين الله» ظاهر مى شود كه: صاحب اين مقام رفيع دو طائفه مى باشند، و طايفه دوّم يعنى آنهائى كه «عن يمين الله» مى باشند از طايفه اوّل يعنى آنهائى كه «بين يدى الله» مى باشند افضلند، چنانچه در اين حديث؛ به اين دو طائفه و افضلّيت دوّمى اشاره شده است كه بعد از ذكر طائفه اوّل و بيان فضل آنها فرمود: « و أمّا الّذين عن يمين عرش الله عزّوجلّ... » تا آخر كه فضل آنها را بيان مى كند.
و اين افضليّت مزبوره از اصل آن دو تعبير شريف مفهوم مى شود، بواسطه آنكه ذكر شد كه تعبير «بين يدى الله» و «عن يمين الله» كنايه از منتهى درجه كرامت بنده در محضر قرب خداوند عزّوجلّ در محل كرامت او در عرش مجيد است.
و اين امر نسبت به محضر هر سلطانى واضح است، زيرا هر كس در كنار سلطان قرار داشته باشد؛ در كرامات شاهانه از آنكه در مقابل سلطان نشسته باشد اشرف و افضل است، هرچند هر دو مقام؛ كرامت خاصّ سلطانى است، و اعلى مراتب حضور است نسبت به آنهائى كه در حواشى محضر او واقعند.
و همچنين از اين حديث شريف ــ كه از جمله جوامع كلمات نبوى (صلى الله عليه وآله) مى باشد ــ واضح گرديد كه: شرط فائز شدن بندگان مؤمن به اين مقام رفيع بواسطه موالات آنها با هم و اداء حقوق يكديگر است، كه بايد اين عمل شريفه؛ از شائبه هواهاى نفسانيّه و جهات دنيويّه سالم باشد، و از براى جلال و بزرگوارى خداوند به بيانى كه در توضيح آن ذكر گرديدــ خالص و محض باشد.
پس هرچند اين مرتبه خلوص؛ كاملتر شود، و از هوا و دنيا و ريا دورتر گردد، آن مرتبه نور و بهاء و ضياء در آن مقام قرب؛ اعظم و اعلى خواهد گرديد، و از اخبارى كه در باب تأكيد در اداء حقوق وارد گرديده است؛ ظاهر و واضح مى شود كه: عمده و اصل و سبب در تعلّق اين حقوق عظيمه؛ وصف ايمان است، پس هرچه اين صفت شريفه در هركس كاملتر باشد، اين حقوق نسبت به او بزرگتر مى شود، و تأكيد لزوم اداء آنها در حقّ او شديدتر مى شود، و اجر و ثواب آن افضل و اكثر مى گردد.
قسم دوّم از حقوق
يعنى: حقوقى كه بر عهده بندگان تعلّق مى گيرد، و سبب آن اختيار خود آنها است كه به فعل و عمل بجا مى آورند به وجه وجوب يا استحباب يا اباحه، مانند حقوق ما بين زوج و زوجه، و مابين عالم و متعلّم، و ما بين مالك و مملوك، و مابين سلطان و رعيت، و مابين والدين و ولد، و مابين همسايه.
-----------------------------------------
آيت الله ميرزا محمّد باقر فقيه ايماني
سه خصوصيّت مهمّ در حديث امام صادق عليه السلام
- بازدید: 1132