خواننده ارجمندى كه همراه ما زندگى پيشوايان هدايتگر را دنبال كردهبه نيكى مىداند كه نقش ائمهعليهم السلام امتداد نقش پيامبران است و رسالتآنان همان رسالت جاودانهاى است كه كتابهاى آسمانى، نويد آن رادادهاند. اين رسالت عبارت است از دعوت مردم به خداوند و ترغيب آناندر كسب پاداش از سوى خداوند و بيم دادنشان از كيفر سخت الهى!!وواداشتن مردم به تبعيّت از رضوان و خشنودى كرد گار و پاك كردننفوس آنان از رذايل و پليديها و تطهير آنها با عشق و ايمان و خوى و الاوسر انجام آموختن دستورات دينى به آنها...
يكى از بزرگترين مسئوليّتهاى پيامبران رهبرى جامعه مؤمن استبدانچه كه با اين مسئوليّت پيوند دارد، همانند تطبيق اصول و ارزشهاىالهى بر جزئيات زندگى روزانه و متبلور ساختن اين اصول در چهار چوبمواضع و عملكردها و فعاليتها تا آنجا كه پيامبرصلى الله عليه وآله و پيشواى پس از اووسپس صديقان به مثابه الگوها و حجّتهاى خداوند بر مردم در مىآيندوباب عذرها و بهانهها بر روى آنان بسته مىشود و بايد سريع و قاطعانهعمل كنند و عزم خويش را با پرتوهاى درخشان اراده جزم سازند. ازهمين روست كه نبايد نقش امام را تنها در صحنه سياسى، به معنى محدودكلمه، محصور كرد، اگر چه سياست خود با ساير امور نيز در ارتباطوپيوند است. آيا مگر فرهنگ بر سياست تأثير نمىگذارد؟ و مگر نهاينكه اقتصاد و تعليم وتربيت و سيستمهاى اجتماعى عواملى هستند كهسياست آنها را پديد مىآورد؟
بنابر اين بايد ميان اين دو مفهوم از سياست تفاوت قائل شويم، يكىسياست به معنى خاصّ است كه به معنى اداره نيروهاى اجتماعى مؤثر درجهان حكومت است كه زمامداران و رهبران سياسى در پى آنند. اينهمان سياست مستقيماست (به عبارت ديگر سياست به معنى محدود آن).
مفهوم ديگر سياست، معنى عامّ آن است يعنى پديد آوردن نيروهاىفعال در جامعه كه در نهايت در جهان حكومت تأثير مىگذارند. اينسياست غير مستقيماست كهمعمولاً مصلحان وصاحباناصولتحوّل ساز بهدنبال تحقّق آن حركت مىكنند (به عبارت ديگر سياست به معنى عامّ آن).
ترديدى نيست كه پيامبران و جانشينان آنها استراتژى تغيير و انقلاباصلاحگرايانه را در تمام ابعاد فرهنگى (نشر دعوت) و تربيتى (تزكيهنفوس) و اجتماعى (ساختن جامعهاى ايمانى و تنظيم روابط آن) رهبرىمىكردند. البته گاهى آنان نيز در پى سياست به معنى خاصّ و محدود آنبودهاند، يعنى كشور را به صورت انفرادى اداره مىكردند يا آنكه با ديگرنيروها در اداره كشور مشاركت مىجُستند.
پيامبر بزرگ اسلامصلى الله عليه وآله نيز به اصلاح جامعه مكّه همّت گمارد و درآنجا هسته تجمع ايمانى را بنيان نهاد و روابط آنها را نظم داد و سپسحكومت خويش را با استفاده از همان افراد، در مدينه منوره پايه ريزىكرد. امام علىعليه السلام طى سالها خلافت ظاهرىاش، سياست به شيوهمستقيم را پى گرفت در حالى كه پيش از اين و در زمان حكومت خلفاىپيش از خود عهدهدار نقش اصلاحگرايانه بود ودر همان زمان به اشكالمختلف در سياست به شيوه مستقيم همكارى نموده، سهم مىگرفت.
ائمه اطهارعليهم السلام با تمام امكانات و قدرتى كه در اختيار داشتند كمر بهاصلاح مىبستند و نيروى سياسى فعالى در جامعه پديد مىآوردند. آنان ازراه رهبرى مستقيم مؤمنان گزيدهاز پيروانشان به اين هدف نايل مىآمدند.
اين وضع همچنان ادامه داشت تا آنكه امام حسن عسكرىعليه السلام بهامامت رسيد. آن حضرت در خلال سالهايى كه پيشوايى مسلمانان را برعهده داشت، اقدام به اداره شيعيان كرد. شيعهاى كه در روزگار امامكاظمعليه السلام تبديل به وزنه سياسى بزرگى شده بود ودر دوران پس ازولايتعهدى امام رضاعليه السلام تا پس از غيبت امام زمان "عج" شيعيان را بهعنوان يك قدرت سياسى به رسميت مىشناختند..
امام عسكرى چگونه شيعه را اداره مىكرد؟ و چگونه از طريق شبكهوكلا كهدر حقيقت نمايندگى اورا بر عهده داشتند، در سرتاسر گيتى تشكّلپيدا كرد؟ ونامه نگارى ميان وكلا و آن حضرت چگونه انجام مىشد؟
اينها حقايقى است كه متأسفانه تاريخ كه تنها به وصف پادشاهانوجنگها وشبهاى باده گسارى آنها اكتفا كرده، از آنها ذكرى به ميان نياوردهو زندگى مردم و جرياناتى را كه در جامعه وجود داشته، ناگفته گذاردهاست.
امّا احاديثى كه بسيارى از جزئيات زندگى ائمه را در خود ثبت كرده، سند مورد وثوقى است كه مىتوانيم از خلال مطالعه آنها به پارهاى ازحقايق پى ببريم ولى بايد در نظر داشت كه حتّى اين احاديث هم در همينحد باقى مىمانند و به تنهايى تمام تصويرى را كه ما مايليم براى شناختزندگى امامعليه السلام از آن بهره ببريم، منعكس نكرده است. اين دورانهمچون زندگى ديگر ائمه به ويژگى پنهانكارى مطلق متميز است آن هم نهفقط از ترس زمامداران طاغوتى بلكه به عنوان عملّيات احتياطآميز براىآينده و دگرگونيهائى كه بر آن حاكم بود و نيز به عنوان روشى در پرورشمردم براى آموزش حقايق بزرگترى كه قلب اكثر آنان تاب تحمّل سنگينىآن را نداشت.
آنچه در سطور بعد نقل مىكنيم پارهاى از حقايق مربوط به زندگى امامعسكرى است كه البته بايد با شناخت خود از سيره ديگر ائمهعليهم السلام آن راكامل كنيم.
--------------------------------------------
آية الله حاج سيد محمد تقى مدرسى
مترجم: محمد صادق شريعت
نظارهگر عصر خود
- بازدید: 3787