شكل، و محتواى سياسى اين رويداد

(زمان خواندن: 5 - 10 دقیقه)

مأمون مقام ائمّه (صلوات الله وسلامه عليهم اجمعين) و منزلت ايشان را مى‏شناخت و مى‏دانست كه حق با آنان است و نه با ديگران، آگاه بود از اينكه آن حضرات امامان هدايت و رشته محكم الهى و حجّت خدا بر مردم دنيا هستند و مى‏دانست كه اين همه اوصاف به تصريح پيامبر گرامى (صلّى الله عليه و آله وسلّم)، تأييد قرآن كريم ثابت گرديده است.
و نيز مى‏دانست كه ايشان، داناترين، پارساترين، خداپرست‏ترين، كامل‏ترين و با فضيلت‏ترين مردم روى زمين مى‏باشند.
با اين حال، او براى خاموش كردن نور حق و نابود ساختن آثار و نشانه‏هاى آن از هر راه و وسيله‏اى، كوشش مى‏كند.
و اكنون كه مى‏بيند امام از اهل بيت (عليه السّلام)، خردسال است و احتمال مى‏دهد كه نتوانسته باشد از پدرش، كه جز مدّتى ناچيز با او زندگى نكرد، علم و معرفت فرا گرفته باشد. يا اينكه دست كم، گمان مى‏كند كه او در سطحى نباشد كه بتواند مسائل دقيق و مشكل علمى را بفهمد.
بنابراين، مى‏بايست به تجربه‏اى كوچك در اين زمينه دست بزند. و چنين هم شد. چرا كه مى‏بينيم خود او از عباسيان مى‏خواهد كه ابو جعفر (عليه السّلام) را بيازمايند و در عين حال، خود را مطمئن به توانائى آن حضرت (عليه السّلام) به جواب دادن به سؤالات آنان، على رغم خردساليش، نشان مى‏دهد.
مأمون، با اين تظاهر به اطمينان، علاوه بر اينكه عبّاسيان را تحريك مى‏كرد و بر پافشارى آنان در مورد ساقط نمودن امام (عليه السّلام) و كوبيدن شخصيّت او، مى‏افزود، خود را نيز از مسؤوليّت مستقيم چنين رويدادى با هر نتيجه و پى آمدى، بر كنار ساخته و در صورتى كه نتيجه اين آزمون ناخوشايند او باشد، فرصت و بهانه به دست مى‏آورد تا به خط مشى خود كه محاصره امام (عليه السّلام) با مأموران مراقبت، و كنترل حركات و سكنات او ادامه دهد، تا اينكه براى وارد آوردن ضربه آخر، كه تصفيه فيزيكى امام (عليه السّلام) بود، فرصت مناسب به دست آورد، و در شرائط مقتضى، آن را به اجرأ آورد.
گذشته از تمام اينها، مأمون با اتّخاذ اين شيوه، فرصت را براى استفاده از روش‏هاى ديگر، به منظور كوبيدن و ساقط كردن شخصيّت امام (عليه السّلام)، محفوظ نگاه مى‏داشت، به زودى به آن روش‏هاى ديگر اشاره مى‏شود ان شأ الله.
مأمون، كسى است كه به آن همه نيرنگ و توطئه، در مقابل امام رضا (عليه السّلام) دست زد تا اينكه بالأخره به شيوه‏اى كه كمترين وصف آن اين است كه بگوئيم روش ترسويان و ناتوانان، دست يازيد و ناجوانمردانه امام را به شهادت رسانيد، اين مأمونى كه اكنون در مورد امام جواد (عليه السّلام) طرح و نقشه مى‏ريزد، همان مأمون است. بلكه حالا در تعقيب خطّ مشى مزوّرانه خود با هدف پايان دادن به «امامت» و «امام» كه همچنان آن را خطر جدّى كه هستى و آينده حكومت خود و پدرزادگان عباسى‏اش را تهديد مى‏كرد مى‏ديد، مصرتر شده بيشتر پافشارى مى‏كند.
و ما در متون موجود، شاهدى بر اينكه مأمون، يك شبه عوض شده، تقوا پيشه و معتقد به امامت ائمّه (عليهم السّلام) و مصمّم به اظهار و اشاعه علوم و معارف آنان كه خداوند متعال ايشان را بدان اختصاص داده است، شده باشد، نمى‏يابيم.
امّا در مورد اقدام مأمون به تزويج دخترش ام الفضل براى امام جواد (عليه السّلام)(1)، و تظاهر به دوستى و احترام آن حضرت، اين رفتار بيش از آن چيزى نيست كه پيش از او، در مورد پدرش امام رضا (عليه السلام) انجام داده بود و دخترش را به همسرى آن حضرت درآورده و به اظهار احترام و تعظيم او مى‏پرداخت تا آنجا كه براى ولايت عهدهى او بيعت گرفت، همانطور كه آن اقدامات و اعمال قطعاً و يقيناً از روى زيركى و تزوير و سؤ نيّت بوده است، در اين مورد نيز بايد همينطور باشد، به خصوص كه دلائل و توجيهات براى ادامه آن مكر و فريب‏ها همچنان وجود دارد. يكى از قرائن و شواهد اينكه ماجراى آزمودن امام (عليه السلام)، از نقشه‏ها و نيرنگ‏هاى مأمون بوده است - و «مكربد، جز در مكّار كارگر نمى‏افتد» همانطور كه در عمل چنين شد- اين است كه خود او نيز به يحيى بن اكثم گفت: نزد ابو جعفر، محمد بن الرّضا (عليهما السلام) مسأله‏اى عنوان كن كه در آن محكوم و ساكتش كنى... پس يحيى گفت: اى ابو جعفر، چه مى‏گويى درباره مردى كه با زنى زنا كرده، آيا مى‏تواند با او ازدواج كند؟
امام (عليه السلام) فرمود: او را رها مى‏كند تا استبرأ شود(2)... تا اينكه روايت مى‏گويد: پس يحيى از سخن بازماند(3).
اين به اين معنى است كه خود مأمون در صدد بوده است تا امام (عليه السّلام)، اگر چه در يك مسأله درمانده و محكوم شود، چنانچه پيشتر - چنانچه توضيح داديم- در مورد پدرش امام رضا (عليه السلام) نيز مأمون چنين مقصدى داشت.
در هر صورت. پيش بينى‏ها، چه پيش بينى مأمون و يا پيش بينى پدرزادگان عباسى‏اش، در اين جهت بود كه معتقد بودند، يا لااقلّ احتمال مى‏دادند كه كودكى در اين سنين - هر چند در قضيّه شكار باز، به حقيقت لب گشود، و شايد آن يكى مورد تيرى به تاريكى بوده يا اينكه همانطور كه در همان جواب بدان اشاره كرد در آن مورد از پدرانش خبرى به او رسيده بوده است - نمى‏تواند به مسائل پيچيده و مشكل جواب بدهد. زيرا- به نظر آنان- بعيد بود كه آن حضرت (عليه السلام) در مدّت ناچيزى كه در كنار پدرش زندگى كرد علوم و معارف كافى كسب كرده باشد، چون از يك طرف آن مدّت بسيار ناچيز بوده و از طرف ديگر بنا بر عادت، و طبق معمول كودكى چون او، قادر به فرا گرفتن همه علوم و معارف نبود.
بنابراين اين، چرا فرصت به دست آمده را براى وارد ساختن ضربه شكننده و تعيين كننده و نهائى غنيمت نشمارند؟
زمانى كه يحيى بن اكثم پاره‏اى از مسائل مشكل و پيچيده‏اش را در حضور بزرگان و فرماندهان و درباريان و ديگران، براى اين امام خردسال مطرح سازد و او از جواب و حلّ مسائل عاجز گردد، به زودى براى همه مردم آشكار مى‏شود كه امام شيعه و رهبر آنان، كودك خردسالى است كه درك ندارد و چيزى نمى‏داند، و آنچه شيعيان درباره امامان خود ادّعا مى‏كنند، بى پايه، بى دوام و عارى از حقيقت و دور از واقعيّت است.
آرى، اين رويداد به شكلى دقيق و جالب، طرح ريزى شده بود، به گونه‏اى كه به مأمون، فرصت و بهانه بدهد تا از تسليم همسر امام جواد (عليه السّلام) (امّ الفضل) به او، امتناع ورزد، همسرى كه از سالها پيش او را براى آن حضرت عقد كرده يا حدّاقل در يك محفل عمومى او را برايش نامزد نموده است، حادثه نادرى كه در سرتاسر كشور اسلامى كسى نماند مگر آنكه با آگاهى از آن متعجّب شده و با منتهاى دقّت و حساسيّت، اخبار مربوط به آن را پى‏گيرى كرد. هنگامى كه مأمون توانست بهانه‏اى براى خوددارى از تسليم همسر اين مردى كه نيمى از امّت اسلامى به امامت او معتقدند، به او بيابد، اين خيلى زود بين مردم در همه جا منتشر مى‏گردد و در همه محافل و مجالس مى‏گويند: همسر امام شيعه را به او ندادند. به خصوص كه همسر امام (عليه السّلام) دختر بزرگترين مرد در عالم اسلامى است كه مردم به آنچه براى او اتفاق مى‏افتد و او انجام مى‏دهد، توجّه و اهتمام دارند و دستگاه‏هاى تبليغاتى و شهرت اندوزى در دست او است ، و مى‏توانند به سرعت در سطح وسيع اين خبر را منتشر سازند علّت آن را ناتوانى و جهل امام در مورد بزرگ‏ترين چيزى كه براى خود ادّعا مى‏كند و تمامى پيروان و دوستدارانش براى او مدّعى هستند (علم خاص)، اعلام بكنند، ولى.
ولى پاسخ‏هاى همه جانبه، دقيق و قاطع امام (عليه السّلام) به مسائل مطرح شده، بر مأمون و پدرزادگانش راه را بست و جريان امور را در جهت مخالف خواست و مصلحتشان و متضادّ با آرزوها و اميال آنان به گردش انداخت.
مردم و حتى در ميان غير شيعيان، از نخستين لحظات مقاصد سؤ حكومت را درك مى‏كردند و مى‏دانستند كه حكومت در انديشه نابودى امام و خلاص شدن از او است. حتّى در آغاز نمايش ازدواج به اين مقاصد آگاهى داشتند. حسين بن محمّد از معلّى بن محمّد از محمد بن على از محمّد بن حمزه هاشمى از على بن محمّد يا محمد بن على هاشمى روايت مى‏كند كه گفت:
«بامداد شبى كه ابو جعفر (عليه السّلام) با دختر مأمون عروسى كرد بر آن حضرت وارد شدم و در آن بامداد من اوّلين كس بودم كه بر او وارد شدم. و من در شب دوائى خورده بودم (و بر اثر آن) عطش بر من عارض شده بود ولى نمى‏خواستم آب بخواهم. پس ابو جعفر (عليه السّلام) در روى من نگاهى كرد و فرمود: گمان مى‏كنم تشنه هستى؟
گفتم آرى‏
فرمود: اى غلام براى ما آب بياور.
پس من پيش خود گفتم الاّن آب زهر آلودى برايش مى‏آورند تا بدان مسمومش كنند و بدين جهت غمناك شدم. غلام آمد و آب آورد.
حضرتش لبخندى به روى من زد و به غلام فرمود آب را به من بده، پس از آن آب نوشيد و سپس آب را به من داد و من نوشيدم و زمانى دراز نزد او نشستم، دوباره تشنه شدم، و نخواستم آب طلب كنم. پس او به همان نحو كه پيشتر رفتار كرده بود رفتار كرد و آب خواست.
چون غلام آمد و ظرف آب را آورد، باز من آنچه را كه به ذهنم خطور كرده بود با خود گفتم و او ظرف آب را خود گرفت و نوشيد و سپس به من داد و لبخندى برويم زد».
محمدبن حمزه گفت: بعد از نقل اين ماجرا محمدبن على هاشمى به من گفت به خدا قسم، همانطور كه رافضى‏ها(شيعان) مى‏گويند من يقين دارم ابوجعفر از آنچه در دلها مى‏گذرد آگاه است.(4)
---------------------------------------------------
1- از آنجا كه ما شكّى نداريم در اينكه امام (عليه السّلام) مقاصد و اهداف واقعى مأمون را از اين گونه كارها مى‏دانست و نيز مى‏دانست كه اين مرد همان كسى است كه ديروز مرتكب جنايت قتل پدرش امام رضا (عليه السّلام) شد، در اينجا محقّق پژوهنده، شيخ على احمدى، پرسشى مطرح كرده كه بايد بدان جواب داد. سؤال اين است:
آيا تن دادن امام عليه السّلام به اين ازدواج بر اثر فشارى بوده است كه از پيش مأمون بر امام وارد كرده است؟ يا اينكه خود امام مصلحت در انجام چنين ازدواجى مى‏دانسته است، مانند ازدواج پيامبر اكرم (صلّى اََ عليه وآله) با عايشه و جز او؟
ما در جواب مى‏گوئيم: شايد قسمت اوّل سؤال به حقيقت نزديكتر باشد. زيرا ازدواجى اينچنين، آشكارا به مصلحت مأمون بوده است، نه به مصلحت امام (عليه السلام) به كتاب «الحياْ السياسيه الامام الرّضا (عليه السّلام) ص 211-208» مراجعه شود.
2- استبرأ زن زانيه به اين است كه بعد از آخرين آميزش، يك حيض ببيند، آنگاه مى‏تواند به زوجيّت شخص زانى يا ديگرى درآيد. اين در صورتى است كه باردار نباشد وگرنه استبرأ ندارد.م‏
3- تحف العقول، ص .454 بعد از اين، روايت سؤال امام عليه السّلام را از يحيى، در باره زنى كه بر مردى حلال مى‏شود و سپس بيش از يك بار بر او حرام مى‏شود... نقل كرده است.
4- كافى، ج 1، ص 415-414، ارشاد مفيد، ص 366 و بحارالانوار، ج 50، ص 54.
-------------------------------------
علامه جعفر مرتضى عاملى

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

مؤسسه جهانی سبطین علیهما السلام

loading...
اخبار مؤسسه
فروشگاه
درباره مؤسسه
کلام جاودان - اهل بیت علیهم السلام
آرشیو صوت - ادعیه و زیارات عقائد - تشیع

@sibtayn_fa





loading...
آخرین
مداحی
سخنرانی
تصویر

روزشمارتاریخ اسلام

1 محرّم الحرام

 ١ محرّم الحرام ١ ـ آغاز ايّام حزن آل محمد(علیهم السلام)٢ ـ حادثه شعب ابیطالب٣ ـ اولین جمع...


ادامه ...

2 محرّم الحرام

٢ محرّم الحرام ورود كاروان حسینی به كربلابنا بر مشهور در روز دوم محرم سال 61 هـ .ق....


ادامه ...

3 محرّم الحرام

 ٣ محرّم الحرام ١ـ دعوت جهانی اسلام توسط پیامبر اكرم(صلی الله علیه و آله)٢ـ نامه‌ امام حسین (علیه...


ادامه ...

4 محرّم الحرام

٤ محرّم الحرام سخنرانی عبید الله بن زیاد در مسجد كوفهعبید الله بن زیاد حاكم كوفه برای این...


ادامه ...

6 محرّم الحرام

١ـ یاری خواستن حبیب بن مظاهر از بنی اسد٢ـ اولین محاصره آب فرات1ـ یاری خواستن حبیب بن...


ادامه ...

7 محرّم الحرام

 ٧ محرّم الحرام ممنوعیت استفاده از آب فرات برای كاروان امام حسین(علیه السلام)بعد از آنكه عبیدالله بن زیاد،...


ادامه ...

8 محرّم الحرام

ملاقات امام حسین(علیه السلام) با عمر بن سعد در كربلاامام حسین(علیه السلام) به هیچ وجه راضی به...


ادامه ...

9 محرّم الحرام

١ ـ محاصره خیمه‌های امام حسین(علیه السلام) در كربلا٢ ـ رد امان نامه شمر توسط حضرت ابوالفضل...


ادامه ...

10 محرّم الحرام

١ـ عاشورای حسینی٢ـ وفات حضرت امّ سلمه (سلام الله علیها)٣ـ هلاكت عبیدالله بن زیاد٤ـ قیام حضرت مهدی...


ادامه ...

11 محرّم الحرام

١ـ حركت كاروان اسیران از كربلا٢ـ برگزاری مجلس ابن زیاد ملعون1ـ حركت كاروان اسیران از كربلاعمربن سعد...


ادامه ...

12 محرّم الحرام

١ـ دفن شهدای كربلا٢ـ ورود کاروان اسرای کربلا به كوفه٣ـ شهادت امام سجاد‌(علیه السلام)1ـ دفن شهدای كربلاروز...


ادامه ...

13 محرّم الحرام

١ـ اسرای اهل بیت‌(علیهم السلام) در مجلس ابن زیاد٢ـ نامه عبیدالله بن زیاد به یزید٣ـ شهادت عبدالله...


ادامه ...

15 محرّم الحرام

 ورود نمایندگان طایفه «نَخَع» به مدینه و پذیرش دین اسلامرسول گرامی اسلام‌(صلی الله علیه و آله) در...


ادامه ...

19 محرّم الحرام

حركت كاروان اسیران كربلا از كوفه به طرف شام یزید ملعون در جواب نامه عبیدالله بن زیاد به...


ادامه ...

20 محرّم الحرام

مراسم عروسی حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها)بنا بر قول مشهور شب بیست و یكم محرم سال...


ادامه ...

25 محرّم الحرام

١ـ شهادت سيّد الساجدین علی بن الحسین‌(علیهما السلام)٢ـ قتل «محمد امین» به دستور برادرش «مأمون»1ـ شهادت سيّد...


ادامه ...

26 محرّم الحرام

١ـ شهادت علی بن الحسن المثلث‌٢ـ محاصره شهر مكه و سنگ باران كعبه توسط سپاه یزید1ـ شهادت...


ادامه ...

28 محرّم الحرام

١ـ رحلت حذیفه بن یمان٢ـ ورود كاروان اسرای اهل بیت‌(علیهم السلام) به بعلبك٣ـ تبعید امام جواد‌(علیه السلام)...


ادامه ...
01234567891011121314151617

انتشارات مؤسسه جهانی سبطين عليهما السلام
  1. دستاوردهای مؤسسه
  2. سخنرانی
  3. مداحی
  4. کلیپ های تولیدی مؤسسه

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page