عنوان دوّم:

(زمان خواندن: 10 - 19 دقیقه)

ارزشهاى اخلاقى و عبادى حسين عليه السلام
در اين بخش، هدف بحث، نه ترسيم همه صفات و ارزشهاى اخلاقى و عبادى آن گرامى است و نه ترسيم ويژگيهاى شخصيّت والا و ممتاز او. و همچنين هدف بحث، ترسيم اصل انسانساز امامت و يا ويژگيهاى امام و پيشواى نور نيز نمى باشد؛ چرا كه بحث امامت و ولايت و شخصيّت والاى امامان معصوم عليهم السلام از بحثهاى عميق و دقيق و پربارى است كه نه انديشه ها به عمق آن راه مى گشايد و نه آمار و ارقام و قلمها بر آن احاطه مى يابد. البتّه براى هر انسان مسئول، شناخت ائمه عليهم السلام و آگاهى از بحث امامت و ولايت ضرورى است. در اينجا هدف بحث، تنها ترسيم صفات ويژه و عبادتهاى خاص اوست كه در، دوبخش، به صورت فشرده تقديم مى گردد:
الف: ارزشهاى اخلاقى و عبادى جاودانه آن حضرت.
ب: ويژگيها و ارزشهاى اخلاقى و عبادى او در جلوه گاه عاشورا.
اينك فشرده بحثها در دو محور ياد شده ....
الگوى آزادگى و ستم ستيزى
از ويژگيهاى انسانى آن گرامى، آزادگى و ظلم ستيزى و ستم ناپذيرى بى نظيراوست.
او به راستى نه تنها قهرمان سازش ناپذير در برابر ستم و قلدرى و شقاوت و استبداد بود، بلكه بنيانگذار اين شيوه آزادمنشانه و انسانى است كه تمامى آزادى خواهان و ستم ستيزان و مبارزان راه عدالت، بايد به آن قهرمان حرّيّت و رهايى، تأ سّى جويند.
براى نمونه: آن گرامى بود كه در بحران تاخت و تاز افسار گسيخته استبداد سياهكار اموى و به هنگامى كه در سر دو راهى سازش با ظلم و جور، استبداد، استعمار و يا رويارويى قهرمانانه و تاريخ ‌ساز و شهادت پرافتخار قرار گرفت، قهرمانانه خروشيد كه:
(نه! هرگز چنين نخواهد شد و حسين زير بار ذلّت نخواهد رفت....)(70)
و اين منشور رهايى بخش و ستم سوز و جاودانه را براى همگان به يادگار نهاد كه:
لا واللّه لا اعطيهم بيدى اعطاء الذّليل
نه! بخداى هستى سوگند كه، نه ذليلانه دست بيعت بردست تجاوزكاران خواهم نهاد و نه همانند بردگان از ميدان جهاد، خواهم گريخت.
رمز شجاعت و شهامت
شجاعت، يك ارزش والاى انسانى است و در وجود گرامى آن حضرت به گونه اى تجلّى يافت كه به راستى او راز و رمز جاودانه شجاعت و شهامت براى عصرها و نسلهاشد.
شهامت و دلاورى در زندگى او به صورتى جلوه گر شد كه در زندگى هيچ قهرمانى از قهرمانان ظهور نكرد و براى او به سبكى پيش آمد كه براى كسى حتى پدر گرانقدرش كه خداوندگارِ شهامتها و شجاعتها بود آن شرايط استثنايى پيش نيامد....
سمبل عبادت و يكتاپرستى
همه پيام آوران خدا و امامان نور عليهم السلام خداى خويش را خالصانه و عاشقانه مى پرستيدند، امّا حسين عليه السلام عبادت و پرستش ويژه اى داشت، چرا كه از هنگامى كه نور وجودش در جان مادرش فاطمه عليها السلام پديد آمد(71) تا آن لحظاتى كه سر نورانى اش بر فراز نيزه هاى جاهليّت اموى قرار گرفت (72) هميشه و همه جا به ستايش و سپاس و تسبيح و تنزيه خدا، مشغول بود و تلاوت كتاب خدا از او شنيده مى شد به گونه اى كه وقتى از سيّدالساجدين عليه السلام از شماره اندك فرزندان او پرسيدند در پاسخ فرمود:
(چگونه مى توانست فرزندان زيادى داشته باشد در حالى كه شبانگاهان را به ركوع و سجود و نيايش با خدا مى گذراند و هر شب يك هزار ركعت نماز مى گذارد.)(73)
نمونه رعايت حقوق خلق خدا
او در رعايت حقوق مردم اهتمام بسيارى داشت.
مردى بنام عبدالرّحمان، به يكى از فرزندانش سوره حمد را آموخت كه آن حضرت به پاداش كار فرهنگى اش هزار دينار و هزار جامه و انبوهى زر و زيور و وسايل زندگى به او بخشيد و در برابر شگفت زدگى معلّم از اين همه بزرگوارى و حق شناسى و رعايت حقوق معنوى معلّم فرمود: (اينها در برابر عظمت و ارزش كار تو ناچيز است.)(74)
سمبل رسيدگى به بينوايان
در رسيدگى به بينوايان و حفظ حيثيّت و كرامت آنان، به هنگام دستگيرى و حلّ مشكلاتشان ويژگيهايى تحسين برانگيز داشت.
معمولاً مردم در برابر بينوايان و حاجتمندان، ژست مى گيرند و آنان را تحقير مى كنند و گاه به صورت اهانت بارى مى رانند؛ امّا آن گرامى، از نهايت عظمت روح و والايى شخصيّت و فراخى سينه، از وضعيّت متزلزل و حقارت بار محرومان، قلبش فشرده مى شد و به آنان رقّت مى كرد؛ به همين جهت به هنگام بخشايش بر آنان و تاءمين نيازشان خود احساس شرمندگى مى كرد و مى كوشيد تا به آنان روحيّه دهد و شخصيّت صدمه ديده آنان را ترميم كند و به صورتى خواسته هاى آنان را برآورد كه دچار خسارت روانى و شكست معنوى و اخلاقى و اجتماعى نشوند.
براى نمونه:
1 فردى بينوا و نيازمند، تقاضاى خويش را در قالب اشعارى چند به آن حضرت بازگفت و به اميد گره گشايى ايستاد. آن حضرت چهار هزار درهم مورد تقاضاى او را به طور كامل، در بسته اى بست و با نهايت احترام و تواضع و از شكاف درب، بدون اينكه خود را به او نشان دهد يا بر او منّتى نهد، با فروتنى و شرمندگى بسته را به او تسليم كرد وفرمود:
خذها فإ نّى إ ليك معتذر عصا

اءمست سحابا عليك مندفقه

لكنّ ريب الزّمان ذوغِيَر

والكف منّى قليلة النّفقه (75)

اين مبلغ ناچيز را بگير كه من از تو شرمنده ام و عذر خواه و يقين داشته باش كه تو را دوست مى دارم و نسبت به تو مهر مى ورزم، اگر در آينده زندگى، توان و تمكّن باشد، باران بخششها بر تو خواهد باريد؛ امّا چه بايد كرد كه روزگار، تغييرپذير و ناپايدار است و دستها از مال دنيا تهى....
2 نيازمندى، به خانه آن حضرت مراجعه كرد و هزار دينار مورد تقاضاى خويش را به آسانى دريافت نمود و به شمارش آن پرداخت. حسابدار آن حضرت با شگفتى از آن مرد پرسيد: (آيا چيزى به ما فروخته اى كه وجه آن را اينگونه به دقّت مى شمارى؟!)
مرد نيازمند پاسخ داد: (آرى! آبرو و حيثيّت خويش را فروخته ام.)
امام حسين عليه السلام فرمود: (درست مى گويد.) آنگاه سه هزار دينار ديگر از اموال خويش را بدو بخشيد و فرمود:
(هزار دينار نخست، به خاطر تقاضايت و هزار دينار دوّم، به خاطر آبرو و حيثيّتت و هزاردينار سوّم بدين خاطر كه براى رفع مشكل خويش، به سوى ما آمدى.)
3 مرد نيازمندى به سوى او شتافت و خواسته خويش را با تسليمِ نامه اى، به اطّلاع آن حضرت رسانيد. نامه را دريافت و بدون اينكه بنگرد، فرمود: خواسته ات برآورده است. برخى گفتند: (قبل از خواندن نامه...؟)
فرمود: (خداوند از ايستادن ذلّت بار او در برابر من براى خواندن نامه و دريافت پاسخ آن سؤ ال خواهد كرد....)
4 ويژگى احترام به شخصيّت مردم در زندگى آن حضرت تا جايى بود كه نه تنها از آسيب پذيرى شخصيّت و احساس ‍ حقارت نيازمندان، رنج مى برد و خود احساس شرمندگى مى كرد، بلكه به هنگام ارشاد جاهل و آموزش ديگران نيز احساس حيامى كرد....
در روايتى است كه آن حضرت مردى را نگريست كه به شايستگى وضو نمى سازد و نيازمند آموزش است. آن گرامى تصميم گرفت كه وضوى صحيح را بدو بياموزد، امّا از انديشه شرمنده شدن او به هنگام آموزش وضوى صحيح، احساس حيا كرد، به همين جهت با تدبير زيبا و آموزنده اى از برادرش امام حسن عليه السلام خواست تا در برابر آن مرد سالخورده، با هم مسابقه وضو دهند و او را به داورى بطلبند تا بدينوسيله با آموزش غير مستقيم، مساءله را بدو خاطرنشان سازند.
هنگامى كه چنين كردند، آن مرد ضمن پى بردن به اشتباه خود و آموختن وضوى صحيح، منقلب شد و گفت: (شما هر دو نيك وضو ساختيد و اين من هستم كه به وظيفه خويش ناآگاه بودم و شما اينگونه بزرگوارانه و مدبّرانه مرا ارشاد كرديد.)(76)
زدودن غم و اندوه از دلها
از ويژگيهاى ديگر آن حضرت، عواطف سرشار انسانى و دگردوستى و نوع پرورى است، به ويژه نسبت به كسانى كه بر فراز و نشيب زندگى به غم و اندوه، يا مشكلى دچارمى شدند يا در بن بستى قرار مى گرفتند.
آن حضرت براى ملاقات و عيادت اسامة بن زيد به منزل او آمد، امّا او را آشفته و پريشان خاطر نگريست، دليل پريشانى وى را جويا شد. اسامة آه اندوهبارى از پرده دل بركشيد و اندوه درونى خويش را آشكار ساخت.
حسين عليه السلام از دليل اضطراب و نگرانى شديدش جويا شد كه به عرض رسيد:
(حقوق ديگران را به گردن دارم و بدهكارم و دوست دارم تا زنده ام اموال كسانى را كه به عهده دارم بدهم و با داشتن دَين از دنيا نروم.)
آن حضرت بلافاصله دستور داد بدهكارى او را پرداختند آنگاه او آسوده خاطر، ديده از جهان فرو بست.(77)
انفاق در آشكار و نهان
از ويژگيهاى اخلاقى اش انفاق خالصانه در آشكار و نهان، به آشنا و بيگانه بود....
شبانگاهان مواد خوراكى و لوازم ضرورى زندگى محرومان و بينوايان و يتيمان را خود به دوش مى كشيد و به درب خانه آنان مى برد. به همين جهت روز عاشورا در برخى از نقاط بدنش آثار حمل بارهاى سنگين مشاهده كردند. وقتى از حضرت سجّاد عليه السلام دليل آن را جويا شدند، فرمود اينها آثار به دوش ‍ كشيدن صدقات و هداياى پنهانى است كه پدر بزرگوارم شبها به دوش مى كشيد و براى يتيمان و محرومان جامعه مى برد....(78)
يكى از شيفتگان داغدارش در اين مورد مى گويد:
وانّ ظهراً غدا للبرّ ينقله شانه ها و پشتى كه شبانگاه صدقات پنهانى و لوازم ضرورى محرومان جامعه را برروى خود حمل مى كرد، عصر عاشورا، از بيداد بيدادگران درهم شكسته شد.
دگر دوستى
از صفات برجسته او تصميم تزلزل ناپذيرش براى نجات و رهايى دادن مردم از عذاب الهى بود، به همين جهت سخت ترين مسئوليتها را پذيرفت، تا به پاداش و مرتبه رفيع و ويژه اى نائل آيد كه در پرتو آن شفاعتش براى گناهكاران و كسانى كه درخور عذاب هستند، آنگونه كه مى بايد، مفيد افتد.
او نه تنها در انديشه دوست و آشنا بود بلكه براى دشمن هم دل مى سوزانيد و در انديشه هدايت و نجات آنان بود؛ بدين دليل بود كه برچهره شقاوت پيشه اى كه براى بريدن سر مقدّس و كشتنش ‍ آمده بود، تبسّم مى فرمود و آنگاه او را پند و اندرزى رسا و حكيمانه مى داد.(79) وهنگامى كه از هدايت و حق پذيرى آنان نااميد شد باز هم طبيبانه براى تخفيف آلام و رنجها و گناه و كيفر آنان، مى كوشيد.
از اين ديدگاه بود كه به افراد سست عنصرى چون هرثمه و عبيداللّه بن حرّ جعفى، هنگامى كه از گزينش راه هدايت و دفاع از حق و عدالت سرباز زدند، توصيه فرمود كه راه خويش برگيرند و از صدا رسِ نبردِ حق و باطل، دور شوند تا مبادا شهادتگاه و شهيدان راه آزادى و يكتاپرستى را، در پيكار با شرك و جاهليّت اموى بنگرند و يا نداى حق طلبانه و عدالت خواهانه و مظلومانه حسين عليه السلام را بشنوند و آنگاه به خاطر ترك وظيفه و نشنيده گرفتن صداى دادخواهى پيشواى شهيدان، به كيفر شديدترى گرفتارگردند.(80)
پروا از خدا
از صفات برجسته اش يكى هم شدّت خوف از خدا و درك عظمت او بود، به گونه اى كه هنگام وضو ساختن براى عبادت و نماز و تقرّب به سوى پروردگار، رنگ چهره اش دگرگون مى گشت و اعضا و اندامهايش به لرزه مى افتاد. برخى از سر شگفتى، از شدّت خوف و پرواى او مى پرسيدند كه مى فرمود:
لاياءمن يوم القيامه الاّ من خاف اللّه فى الدّنيا.(81)
در روز قيامت تنها كسانى امنيّت خواهند داشت كه در دنيا از پروردگار خويش پروا داشته باشند.
آرى! خواننده عزيز! بنگر كه چگونه آن گرامى به هنگام ساختن وضو براى نماز و عبادت ونيايش رنگ چهره اش دگرگون مى شد و كران تا كران وجودش مملوّ از خوف خدا و اعضا و اندامش به لرزه مى آمد؛(82) ولى ما سوگمندانه به گناهان ويرانگر و هستى سوز مشغول و هيچ گونه دلهره و هراسى از كيفر خدا به ما دست نمى دهد. و با اين شرايط چگونه باز هم مدّعى آن هستيم كه حسين عليه السلام اسوه و الگوى زندگى ماست.
آرى! او در انجام برترين عبادتها از پرواى خدا مى لرزد و ما به هنگام ارتكاب بدترين و زشت ترين گناهان، كمترين دلهره و هراسى به خويشتن راه نمى دهيم. به راستى كه:
لا حول ولا قوّة الاّ باللّه....
پيشواى ستوده
از ويژگيهاى آن حضرت يكى هم آن است كه مورد ستايش ‍ همگان است.
خدا، پيامبران، فرشتگان، صالحان، مؤ منان، تقوى پيشگان، دوستان تا كافران و دشمنانش، همگى او را ستوده و همگى در وصف او سخن گفته اند.
خداوند آن حضرت را در قرآن مجيدش به صورتهاى گوناگون ستوده است، براى نمونه:
1 او را مصداق كامل و جامع نفس مطمئنّه شمرده است.(83)
2 او را بهره عظيمى از رحمت خويش عنوان ساخته است.(84)
3 او را والاترين پدرانى قرار داده، كه احترام و تجليل از آنان را مقرّر داشته است.(85)
اينك... نيك بينديش كه آيا بر اين پدر والا، خدمتى كرده اى و شرط احسان را انجام داده اى؟
4 او را مصداق بارز و سالار شهيدان و كسانى كه مظلومانه به خون خويش غلطيدند برشمرده است.(86)
5 او را ذبح عظيم توصيف فرموده است.(87)
6 او را رمز و روح و حقيقت (كهعيص) شمرد.(88)
7 و نيز آن حضرت را با نامهاى مقدس و بزرگى چون فجر،(89)
8 و در ستايش شخصيّت و عظمت او در سمت راست عرش ‍ مرقوم داشت:
انّ الحسين مصباح الهدى و سفينة النّجاة.
به راستى كه حسين عليه السلام مشعل روشنى بخش هدايت و كشتى نجات است.
9 و نيز در احاديث قدسى، آن حضرت را با عظمت بسيار مورد ستايش قرار داد كه از آن جمله حديث طولانى است كه، بخشى از آن ضمن فرستادن درود و سلام و رحمت و بركات خويش بر او از آن حضرت به عنوان نور اولياء خدا و حجّت بر بندگان و ذخيره براى نجات گناهكاران ياد مى كند. آيا ستايش و تجليل از اين فراتر؟!(90)
پيامبر و ستايش حسين عليه السلام
پيامبر گرامى نيز، به صورت شگفت انگيزى آن حضرت را ستوده است.
از آن جمله روزى ضمن خطاب به او فرمود:
مرحبا بك يا زَين السّماوات
فردى پرسيد: آيا جز وجود گرامى پيامبر رحمت صلى الله عليه و آله كسى مى تواند زينت آسمانها و زمين باشد؟
پيامبر فرمود: به پروردگارى كه مرا به حق به رسالت برانگيخت حسين عليه السلام در آسمانها باعظمت تر و پرشكوه تر از روى زمين است، خدا در سمت راست عرش نوشته است كه:
انّ الحسين مصباح الهدى
به راستى كه حسين چراغ فروزان هدايت و كشتى نجات بخش ‍ انسانيّت است.
پس، پيامبر دست حسين عليه السلام را گرفت و فرمود:
(هان اى مردم! اين حسين است، فرزند على عليه السلام، او را اينك بشناسيد و همانگونه كه خداوند به او برترى و عظمت بخشيده است برترش داريد.)
پيامبران و فرشتگان
و همين گونه همه پيامبران و فرشتگان و بندگان شايسته خدا نيز، او را مورد ستايش و تجليل قرار دادند و در عظمت او بسيار گفته و سروده اند، كه خواهد آمد.
دوست و دشمن
از ويژگيهاى آن حضرت در اين مورد يكى هم اين است كه او ستوده شده دوست و دشمن است و اين از شگفتيهاى روزگار است، كه حتّى همانانى كه در ريختن خون پاكش، بر ريگهاى تفتيده نينوا همدست و همداستان شدند و پليدترين پليدى تاريخ بشريّت را پديد آوردند، همانان نيز نتوانستند در ستايش او لب فرو بندند و او را تمجيدننمايند.
براى نمونه:
1 معاويه پليدترين عنصر اموى، ضمن وصيّت به فرزندش در تحليل وضعيّت سياسى و اجتماعى جامعه، به ستايش حسين عليه السلام پرداخت و يزيد را از رويارويى خشونت بار با او برحذر داشت....(91)
2 فرمانده كلّ سپاه اموى، عمر سعد نيز ضمن برخى اشعار خويش در برابر عظمت آن قلّه سر به آسمان كشيده جهان بشريّت، سر تعظيم فرود آورد.(92)
3 مخالفان و قاتلانش، به هنگام رويارويى و پيكار، با او يك صدا، زبان به ستايش او گشودند و به عظمت او گواهى كردند.(93)
4 قاتل آن حضرت، شمر، او را ستود و گفت: (حسين عليه السلام رزم آورى بزرگ و قهرمانى عظيم و هماوردى بى نظير است كه كشته شدن به دست او عار نيست.)(94)
5 يكى از فرماندهان دشمن به نام سنان، به هنگام كشتن آن حضرت او را ستود و گفت:
اقتلك اليوم ونفسى تعلم تكتم

انّ اباك خير من تكلّم (95)

اينك در حالى كمر به كشتن تو بسته ام كه يقين دارم پدرت بهترين و والاترين دانايان و سخنوران بود....
6 نيزه دار سر مقدّس او نيز، آن حضرت را دربارگاه ستم فرزند پليد مرجانه اينگونه ستود:
املا ركابى فضّة وذهبا واباً

وخيرهم اذ ينسبون نسباً (96)

هان اى امير! ركاب مرا آكنده از زر و سيم ساز، چرا كه من سالار گرانقدرى را كشته ام.
من بهترين انسانها از نظر پدر و مادر و ريشه و تبار را به قتل رسانده ام.
7 و شگفتا كه خود يزيد نيز در مجلس شومش، به ستايش حسين عليه السلام برخاست و آن هنگامى بود كه به بركت خون حسين و با فداكارى و پيام رسانى پيام رسانان خون مقدّسش، موج آگاهى و بيدارى تا بارگاه ستم اموى نيز نفوذ كرد و همسرش بى اختيار و با سر برهنه خود را به مجلس يزيد انداخت و در سوگ او به ضجّه و شيون پرداخت، آنگاه بود كه يزيد سر او را پوشانيد و ضمن همدردى با او گفت:
(برو براى حسين مجلس سوگوارى برپا ساز و گريه سر ده و بر او ضجّه و شيون كن كه ابن زياد بدون خواست من در مورد او شتاب كرد و او را به شهادت رسانيد.)(97)
آرى! هنگامى كه يزيد مى گويد براى حسين عليه السلام و در سوگ او شيون كنيد چرا شما در سوگ او ساكت باشيد...؟!
آيا بر سيّد و سالار جوانان بهشت ضجّه نمى زنيد...؟
آنچه آمد، تنها برخى از صفات و ويژگيها و ارزشهاى تحسين برانگيز، حسين عليه السلام است. راستى كه نگارنده به كارى سخت، دست يازيده است، زيرا ما كجا و شناخت او كجا؟ شناخت بزرگ مردى كه پيامبر گرامى صلى الله عليه و آله پس از ترسيم شخصيّت بزرگ او فرمود:
(هان اى مردم! آنچنانكه شايسته است حسين عليه السلام را بشناسيد و همانگونه كه خدايش او را بر همگان امتياز و برترى بخشيده است برترش داريد.)
به همين دليل، ما نيز با بيان ويژگى ديگرى از آن حضرت، اين بخش را به پايان مى بريم.
مايه شادى و اندوه دلها
ديگر ويژگى خاص آن حضرت، اين است كه هم مايه شادمانى و روشنايى و سرور دل ماست و هم منشأ غم و اندوه قلبها.
توضيح بحث اينكه: از آنجايى كه حسين عليه السلام از آغاز آفرينش نور وجودش تا دامنه قيامت و جهان آخرت، به دلايلى كه پيشتر اشاره رفت، برانگيزاننده غم و اندوه، در دلهاى با ايمان است و حتى در سراى آخرت كه سراى غم و اندوه نيست همگان به ياد و نام و شهادت او سوگوارى مى كنند؛ به همين جهت خداوند از پرتو وجودش بهشت وحوريان بهشتى را آفريد تا همانگونه كه سبب حزن و اندوه دلهاست، باعث سرور و شادمانى قلبها نيز باشد.
در روايتى از پيامبر گرامى صلى الله عليه و آله آورده اند كه در اين مورد فرمود:
(خداوند، پيش از آنكه آدم را پديد آورد مرا آفريد و على و فاطمه و حسن و حسين عليهم السلام را.
ما را هنگامى آفريد كه نه آسمان برافراشته بود و نه زمين گسترش يافته، نه نورى بود و نه ظلمت و تاريكى، نه خورشيدى آفريده بود و نه ماهى، نه بهشتى و نه دوزخى.)
عبّاس پرسيد: (آغاز آفرينش شما چگونه بود؟)
فرمود: (عموجان! هنگامى كه خداوند آفرينش ما را اراده فرمود به گفتارى سخن گفت و از آن نورى پديد آورد، آنگاه به سخنى ديگر تكلّم فرمود و از آن روحى پديدآورد و پس از آن نور را به روح در آميخت ومرا آفريد و به همين صورت، على و فاطمه و حسن و حسين عليهم السلام را.
ما او را هنگامى كه ستايشى نبود، مى ستوديم و هنگامى كه به تقديسى امر نشده بود، تقديس مى كرديم از آن پس كه خداوند اراده آفرينش مخلوق خويش را كرد، نور مرا شكافت و از آن عرش را پديد آورد، با اين بيان، عرش از نور من است و نور من از خدا، روشن است كه نور من از عرش برتر است.
سپس، نور برادرم على عليه السلام را شكافت و فرشتگان را از نور او آفريد، پس فرشتگان از نور او هستند و او برتر از فرشتگان.
آنگاه نور دخترم فاطمه عليها السلام را شكافت و از نور او آسمانها و زمين را آفريد و او برتر از آسمانها و زمين است.
پس از آن نور فرزندم حسن را شكافت و از آن خورشيد و ماه را آفريد، پس خورشيد و ماه از نور حسن عليه السلام هستند و او برتر از خورشيد و ماه.
آنگاه نور فرزندم حسين عليه السلام را شكافت و از آن بهشت و حوريان بهشتى را آفريد، پس بهشت و حوريان از نور فرزندم حسين هستند و او از نور خدا و برتر از بهشت و حوريان بهشتى است.)(98)
آرى! از خصوصيّات حسين عليه السلام اين است كه نام و ياد و حقيقت و شهادت افتخار آفرينش، هم حماسه ساز و غم انگيز است و هم مايه افتخار و شادمانى دلهاى باايمان.
و از شگفتيهاى اين ويژگى آن حضرت اينكه، بهشت و حوريان بهشتى كه پرتوى از نور او و سمبل زيبايى و شادمانى اند، آنها نيز با ياد ونام و شهادت او، دچار غم و اندوه مى گردند و آن گرامى با اينكه برانگيزاننده افتخار و شادمانى است، حماسه ساز و حزن انگيز نيز هست؛ چرا كه با نام و ياد شهادت او، بهشت گريست و حوريان در برترين جايگاهها، بر چهره خود زدند و سوگوار او شدند و از اين شگفت تر اينكه آن حضرت همانطور كه سبب اندوه بهشت گرديد، شادمانى آن را نيز باعث شد، چرا كه بهشت از پروردگارش خواست تا او را آراسته سازد و خداوند اركان آن را به نور حسن و حسين عليهما السلام آراست و آنگاه بود كه بهشت بسان عروسى كه بر خود بنازد، بر خود باليد.(99)
-------------------------------------------
آيت اللّه حاج شيخ جعفر شوشترى

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

مؤسسه جهانی سبطین علیهما السلام

loading...
اخبار مؤسسه
فروشگاه
درباره مؤسسه
کلام جاودان - اهل بیت علیهم السلام
آرشیو صوت - ادعیه و زیارات عقائد - تشیع

@sibtayn_fa





مطالب ارسالی به واتس اپ
loading...
آخرین
مولودی
سخنرانی
تصویر

روزشمارتاریخ اسلام

1 ذی قعده

١ـ ولادت با سعادت حضرت فاطمه معصومه(سلام الله علیها)٢ـ مرگ اشعث بن قیس٣ـ وقوع جنگ بدر صغری ١ـ...


ادامه ...

11 ذی قعده

میلاد با سعادت حضرت ثامن الحجج، امام علی بن موسی الرضا (علیهما السلام) روز یازدهم ذیقعده سال ١٤٨...


ادامه ...

15 ذی قعده

كشتار وسیع بازماندگان بنی امیه توسط بنی عباس در پانزدهم ذیقعده سال ١٣٢ هـ.ق ، بعد از قیام...


ادامه ...

17 ذی قعده

تبعید حضرت موسی بن جعفر (علیهما السلام) از مدینه به عراق در هفدهم ذیقعده سال ١٧٩ هـ .ق....


ادامه ...

23 ذی قعده

وقوع غزوه بنی قریظه در بیست و سوم ذیقعده سال پنجم هـ .ق. غزوه بنی قریظه به فرماندهی...


ادامه ...

25 ذی قعده

١ـ روز دَحوالارض٢ـ حركت رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) از مدینه به قصد حجه...


ادامه ...

30 ذی قعده

شهادت امام جواد (علیه السلام) در روز سی ام ذی‌قعده سال ٢٢٠ هـ .ق. شهادت نهمین پیشوای شیعیان...


ادامه ...
0123456

انتشارات مؤسسه جهانی سبطين عليهما السلام
  1. دستاوردهای مؤسسه
  2. سخنرانی
  3. مداحی
  4. کلیپ های تولیدی مؤسسه

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page