حديث 1 عن أبي هاشم الجعفري قال: خرج أبو محمد(ع) في جنازة أبي الحسن(ع) و قميصه مشقوق، فكتب إليه ابن أعون: من رأيت أو بلغك من الأئمة شقّ قميصه في مثل هذا؟ فكتب إليه ابومحمد(ع): يا أحمق! و ما يدريك ما هذا؟ قد شق موسي علي هارون.[1]
ابوهاشم جعفري گويد: امام حسن عسكري(ع) در تشييع جنازهي امام هادي(ع) شركت كرد، در حالي كه پيراهن آن حضرت پاره شده بود؛ پس از آن ابن اعون نامهاي براي حضرت نوشت كه: كدام يك از ائمه را ديدي يا دربارهي آنان شنيدي كه در چنين موردي پيراهن خود را پاره كرده باشد؟
امام عسكري(ع) در جواب او نوشتند: اي احمق! تو چه ميداني عظمت اين امر را [و اهميت اين مصيبت را]؛ همانا حضرت موسي(ع) در عزاي هارون(ع) پيراهن خود را پاره كرد.
حديث 2 عن أبي عبدالله(ع): ...وعلي مثله تلطم الخدود وتشق الجيوب[2] ...
از امام صادق (ع) روايت شده است: ... و بر مانند حسين(ع) بايد لطمه زده شود بر گونهها و چاك داده شود گريبانها...
حديث 3 قال السيد في اللهوف: لما نزلوا بكربلاء جلس الحسين(ع) يصلح سيفه و يقول: يا دهرأف لك من خليل ... قال الراوي: فسمعت زينب بنت فاطمة(س) ذلك فقالت: يا أخي هذا كلام من أيقن بالقتل، فقال: نعم يا أختاه، فقالت زينب(س): واثكلاه ينعي الحسين(ع) إليّ نفسه، قال: و بكي النسوة ولطمن الخدود و شققن الجيوب...
و روي من طريق آخر أن زينب(س) لما سمعت مضمون الأبيات و كانت في موضع آخر منفردة مع النساء و البنات خرجت حاسرة تجرّ ثوبها حتي وقفت عليه و قالت : واثكلاه! ليت الموت أعدمني الحياة، أليوم ماتت أمي فاطمة(س) وأبي علي(ع) و أخي الحسن(ع) يا خليفة الماضين و ثمال الباقين ... ثم أهوت إلي جيبها فشقته و خرت مغشياً عليها فقام(ع) فصبّ عليها الماء حتي أفاقت[3]...
سيد در لهوف فرموده است:
هنگامي كه كاروان در كربلا منزل گرفت امام حسين(ع) نشسته بود و به آماده كردن شمشير خود و اصلاح آن مشغول بود و در اين حال اين شعر را ميخواند: اي روزگار اُف بر تو كه چه بد رفيقي هستي... راوي گويد: حضرت زينب دختر فاطمه(س) اين كلمات را شنيد و به آن حضرت عرضه داشت: اي برادرم! اين گفتار كسي است كه به كشته شدن خود يقين پيدا كرده است! آن حضرت فرمود: بله خواهركم. زينب(س) گفت: واي از داغ مصيبت من! [اكنون مانند مادران فرزند از دست داده مصيبت زده شدهام] حسين(ع) خبر كشته شدن خود را براي من آورده است! راوي گويد: بانوان گريه كردند و به گونه هاي خود لطمه زدند و گريبانها را چاك دادند...
و به طريق ديگري چنين روايت شده: هنگامي كه حضرت زينب(س) مضمون اين اشعار را [كه امام حسين(ع) ميخواند] شنيد، [نزد حسين(ع) نبود بلكه] جداي از او در جاي ديگر همراه بانوان و دختران بود. آنگاه [از خيمه] خارج شد، در حالي كه بالاپوش خود را انداخته بود و لباسهايش را بر زمين ميكشيد و ميآمد، تا جايي كه نزد اما حسين(ع) ايستاد و گفت: واي از داغ مصيبت من! [اكنون مانند مادران فرزند از دست داده، مصيبتزده شدهام!] اي كاش مرگ به زندگي من پايان ميداد! امروز از دنيا رفت مادرم فاطمه(س) و پدرم علي(ع) و برادرم حسن(ع)! اي جانشين و بازماندهي گذشتگان! اي سرپرست و ياريگر بازماندگان!
... سپس دست به سمت گريبان خود برد و آن را چاك داد و بيهوش بر زمين افتاد. پس از آن امام حسين(ع) از جا برخاست و بر روي خواهر خود آب ريخت تا او به هوش آمد...
حديث 4 (في اللهوف)...و أما زينب(س) فإنها لمارأته [رأس الحسين(ع) في مجلس يزيد لعنه الله] أهوت إلي جيبها فشقّته ثم نادت بصوت حزين يقرح القلوب: يا حسيناه! يا حبيب رسول الله(ص)! يا ابن مكة و مني! يا ابن فاطمة الزهراء(س) سيدة النساء! يا ابن بنت المصطفي. قال الراوي فأبكت كل من كان في المجلس...[4]
(در لهوف آمده است):
... حضرت زينب(س) هنگامي كه [سر مقدس امام حسين(ع) را در مجلس يزيد عليه اللعنه] ديد، دست به گريبان خود برد و آن را چاك داد. سپس با صداي غمناك و محزوني كه قلبها را مجروح ميكند، ندا داد: [يا حسيناه] واي از مصيبت تو اي حسين! اي حبيب رسول خدا(ص)! اي فرزند مكه و مني! اي فرزند فاطمهي زهرا(س) بزرگ بانوي بانوان عالم! اي فرزند دختر مصطفي(ص)!
راوي ميگويد: زينب(س) با اين كار تمام كساني را كه در مجلس بودند، به گريه آورد...
حديث 5 قال أبو مخنف إن أهل البيت نزلوا بكربلا و جددوا الأحزان و شققوا الجيوب و نشروا الشعور و أبدوا ما كان مكتوماً من الأحزان و أقاموا عنده أياماً بالنوح و البكاء.[5]
ابومخنف گويد:
اهل بيت [پس از بازگشت از شام] در كربلا منزل گرفتند و غمها را تازه كردند و گريبانها را چاك دادند و موها را پريشان كردند و غمهاي پنهاني خود را ظاهر كردند و در آنجا اقامت گزيده و روزهايي را به نوحهگري و گريه سپري نمودند.
----------------------------------------------
[1] ـ وسائل الشيعـ] 1/917 (ابواب الدفن، باب 84، حديث 5).
[2] ـ تهذيب الاحكام 8/325.
[3] ـ معالي السبطين 1/299.
[4] ـ معالي السبطين 2/146.
[5] ـ معالي السبطين 2/188.
--------------------------------
سید علیرضا شاهرودی
چاك دادن گريبان و پاره كردن پيراهن
- بازدید: 3596