بخشنده و بزرگوار

(زمان خواندن: 3 - 5 دقیقه)

1 - مردى نيازمند نزد آن‏حضرت آمد، امّا از حاضران خجالت مى‏كشيدكه نياز خود را با امام‏عليه السلام بازگو كند. امام به او فرمود : نيازت را بر كاغذى‏بنويس وآن را به ما بده. چون مرد نيازش را نوشت و امام آن را خواند، باتواضع تمام دو برابر آنچه را كه مرد طلب كرده بود، به وى بخشيد.

برخى‏كه شاهد اين صحنه بودند، عرض كردند : اى فرزند رسول خدا! اين‏يادداشت چه پر بركت بود! امام حسن به آنان فرمود : بركت اين ورقه‏براى ما بيشتر است، زيرا خداوند ما را شايسته انجام كار نيك قرار داده‏است. آيا نمى‏دانيد كه كار خير آن است كه بدون درخواست انجام شود،امّا اگر پس از آن كه فرد نيازش را به تو باز گفت و توبدو چيزى بخشيدى‏در واقع بخشش تو در ازاى آبروى او بوده است وچه‏بسا او شب را دربسترش با بى تابى و نگرانى به صبح رسانده و در ميان بيم و اميد غوطه‏خورده است كه آيا فردا اندوهناك و شكست خورده بازش مى‏گردانند يابا خوشحالى و سرور؟ پس او به نزد تو مى‏آيد در حالى كه زانوانش‏مى‏لرزد و دلش از ترس لبريز شده است. پس اگر تو حاجت وى را در ازاى‏آبرويش روا دارى اين براى او بسى بزرگتر از كار خيرى است كه در حقّ اوانجام داده‏اى.
2 - مردى نزد آن‏حضرت آمد و از وى كمك خواست. امام‏عليه السلام پنجاه‏هزار درهم و پانصد دينار به او بخشيد و به وى فرمود : حمّالى بياور تا اين‏پولها را با خود ببرد. مرد حمّالى حاضر كرد پس امام رداء خود را به حمّال‏بخشيد وفرمود : اين هم كرايه حمّال.
3 - اعرابى به قصد عرض حاجت نزد امام حسن آمد. آن‏حضرت به‏اطرافيان خود فرمود : آنچه در خزانه است بدو ببخشيد. چون به خزانه‏رفتند بيست هزار درهم در آن يافتند و پيش از آنكه آن مرد نياز خود رامطرح كند، تمام آن مبلغ را به وى بخشيدند. اعرابى از چنين عملى شگفت‏زده شد و گفت : سرورم! چرا اجازه ندادى تا نيازم را باز گويم و تو رابستايم؟! پس امام در پاسخ وى دو بيت زير را خواند :
- ما مردمانى هستيم كه بخشش ما فراوان و تازه است و اميد و آرزو درآن سيراب مى‏گردند.
- نفسهاى ما پيش از آنكه سائل، نياز خود را مطرح كند به وى‏مى‏بخشند از ترس آنكه مباد آبروى خواهنده بريزد.
4 - سالى آن‏حضرت به همراه برادرش امام حسين و عبداللَّه بن جعفرعازم سفر حج شدند. در ميان راه از اسباب و اثاثيه خود غافل شدند و آنهارا از دست دادند. هر سه گرسنه و تشنه بودند تا آنكه پير زنى را درخيمه‏اى ديدند. پس از او آب خواستند. پير زن گفت : اين گوسفند، شيرش‏را بدوشيد و از گوشت آن بخوريد. آنگاه سر گوسفند را بريد و كبابى براى‏آنها فراهم ساخت. چون هر سه غذا خوردند به پير زن گفتند : ما از قبيله‏قريشيم كه اكنون به سوى مكّه مى‏رويم چون از حج بازگشتيم به سوى مابيا تا درباره تو نكويى كنيم. روزها گذشت و پير زن به تنگدستى مبتلا شدپس به سوى مدينه منوره حركت كرد. امام حسن همين كه چشمش به پيرزن افتاد، او را شناخت و پرسيد : آيا مرا مى‏شناسى؟ پير زن گفت : نه. امام فرمود : من در چنين و چنان روزى ميهمان تو بودم آنگاه دستور دادهزار گوسفند و هزار دينار به وى ببخشند سپس پير زن را نزد امام حسين‏فرستاد و آن‏حضرت نيز همان تعداد گوسفند و دينار به وى بخشيد و آنگاه‏او را نزد عبداللَّه بن جعفر فرستاد و عبداللَّه نيز همان تعداد گوسفند و همان‏مقدار دينار به پير زن بخشيد.
5 - دو مرد با يكديگر به شدّت نزاع مى‏كردند. يكى اموى بود و ديگرى‏هاشمى و نزاع آنان بر سر اين بود كه قوم كداميك بخشنده‏تر هستند؟
يكى از آن دو گفت : تو به سوى ده نفر از كسانت برو و من نيز به سوى‏ده نفر از كسانم مى‏روم و از آنان مى‏خواهيم كه به ما چيزى ببخشند. آنگاه‏مى‏بينيم كه كدام يك بخشنده‏ترند. سپس چون اين آزمون به پايان رسيد،اموال را به صاحبانشان باز پس مى‏دهيم. البته آنان با خود شرط كرده‏بودند كه كسى را از جريان اين آزمون آگاه نسازند.
مرد اموى به سوى ده تن از كسانش رفت و از هر كدام از آنان هزاردرهم گرفت. مرد هاشمى هم به سوى امام حسن‏بن على‏عليه السلام رفت. آن‏حضرت دستور داد يكصد و پنجاه هزار درهم به وى ببخشند. آنگاه آن‏مرد به نزد امام حسين رفت. آن‏حضرت از وى پرسيد : آيا پيش از من نزدكسى ديگرى هم رفته‏اى؟ وى پاسخ داد : نخست نزد امام حسن رفتم. فرمود : من نمى‏توانم افزون بر آنچه سرورم داده است، بپردازم. آنگاه به‏وى يكصد و پنجاه هزار درهم بخشيد.
مرد اموى با ده هزار درهم بازگشت و مرد هاشمى با سيصد هزار درهم‏آمد. با اين تفاوت كه اموى اين مبلغ را از ده نفر جمع آورى كرده بودوهاشمى تنها از دو نفر. چون مرد اموى آن همه درهم را ديد خشمگين‏شد، زيرا شكست خود را در گزافه گويى در مورد قبيله‏اش مشاهده كرد.
چون اين آزمون به پايان رسيد، بنابر شرطى كه داشتند، مرد اموى‏اموالى را كه گرفته بود به سوى صاحبانشان برد و آنان با كمال خوشحالى‏هر مبلغى را كه داده بودند، باز پس گرفتند.
مرد هاشمى نيز اموالى را كه از امام حسن و امام حسين‏عليهما السلام ستانده‏بود به آنان باز گرداند، امّا آن دو از پذيرش آن خود دارى كردندوفرمودند : ما رد بخشش خود را قبول نمى‏كنيم.
---------------------------------------------
نويسنده : آية الله سيد محمد تقى مدرسى
مترجم : محمد صادق شريعت

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

مؤسسه جهانی سبطین علیهما السلام

loading...
اخبار مؤسسه
فروشگاه
درباره مؤسسه
کلام جاودان - اهل بیت علیهم السلام
آرشیو صوت - ادعیه و زیارات عقائد - تشیع

@sibtayn_fa





loading...
آخرین
مداحی
سخنرانی
تصویر

روزشمارتاریخ اسلام

1 محرّم الحرام

 ١ محرّم الحرام ١ ـ آغاز ايّام حزن آل محمد(علیهم السلام)٢ ـ حادثه شعب ابیطالب٣ ـ اولین جمع...


ادامه ...

2 محرّم الحرام

٢ محرّم الحرام ورود كاروان حسینی به كربلابنا بر مشهور در روز دوم محرم سال 61 هـ .ق....


ادامه ...

3 محرّم الحرام

 ٣ محرّم الحرام ١ـ دعوت جهانی اسلام توسط پیامبر اكرم(صلی الله علیه و آله)٢ـ نامه‌ امام حسین (علیه...


ادامه ...

4 محرّم الحرام

٤ محرّم الحرام سخنرانی عبید الله بن زیاد در مسجد كوفهعبید الله بن زیاد حاكم كوفه برای این...


ادامه ...

6 محرّم الحرام

١ـ یاری خواستن حبیب بن مظاهر از بنی اسد٢ـ اولین محاصره آب فرات1ـ یاری خواستن حبیب بن...


ادامه ...

7 محرّم الحرام

 ٧ محرّم الحرام ممنوعیت استفاده از آب فرات برای كاروان امام حسین(علیه السلام)بعد از آنكه عبیدالله بن زیاد،...


ادامه ...

8 محرّم الحرام

ملاقات امام حسین(علیه السلام) با عمر بن سعد در كربلاامام حسین(علیه السلام) به هیچ وجه راضی به...


ادامه ...

9 محرّم الحرام

١ ـ محاصره خیمه‌های امام حسین(علیه السلام) در كربلا٢ ـ رد امان نامه شمر توسط حضرت ابوالفضل...


ادامه ...

10 محرّم الحرام

١ـ عاشورای حسینی٢ـ وفات حضرت امّ سلمه (سلام الله علیها)٣ـ هلاكت عبیدالله بن زیاد٤ـ قیام حضرت مهدی...


ادامه ...

11 محرّم الحرام

١ـ حركت كاروان اسیران از كربلا٢ـ برگزاری مجلس ابن زیاد ملعون1ـ حركت كاروان اسیران از كربلاعمربن سعد...


ادامه ...

12 محرّم الحرام

١ـ دفن شهدای كربلا٢ـ ورود کاروان اسرای کربلا به كوفه٣ـ شهادت امام سجاد‌(علیه السلام)1ـ دفن شهدای كربلاروز...


ادامه ...

13 محرّم الحرام

١ـ اسرای اهل بیت‌(علیهم السلام) در مجلس ابن زیاد٢ـ نامه عبیدالله بن زیاد به یزید٣ـ شهادت عبدالله...


ادامه ...

15 محرّم الحرام

 ورود نمایندگان طایفه «نَخَع» به مدینه و پذیرش دین اسلامرسول گرامی اسلام‌(صلی الله علیه و آله) در...


ادامه ...

19 محرّم الحرام

حركت كاروان اسیران كربلا از كوفه به طرف شام یزید ملعون در جواب نامه عبیدالله بن زیاد به...


ادامه ...

20 محرّم الحرام

مراسم عروسی حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها)بنا بر قول مشهور شب بیست و یكم محرم سال...


ادامه ...

25 محرّم الحرام

١ـ شهادت سيّد الساجدین علی بن الحسین‌(علیهما السلام)٢ـ قتل «محمد امین» به دستور برادرش «مأمون»1ـ شهادت سيّد...


ادامه ...

26 محرّم الحرام

١ـ شهادت علی بن الحسن المثلث‌٢ـ محاصره شهر مكه و سنگ باران كعبه توسط سپاه یزید1ـ شهادت...


ادامه ...

28 محرّم الحرام

١ـ رحلت حذیفه بن یمان٢ـ ورود كاروان اسرای اهل بیت‌(علیهم السلام) به بعلبك٣ـ تبعید امام جواد‌(علیه السلام)...


ادامه ...
01234567891011121314151617

انتشارات مؤسسه جهانی سبطين عليهما السلام
  1. دستاوردهای مؤسسه
  2. سخنرانی
  3. مداحی
  4. کلیپ های تولیدی مؤسسه

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page