فرزندان حضرت زهرا (سلام الله علیها)

(زمان خواندن: 10 - 19 دقیقه)

تولد امام حسن  علیه السلام
سالار بانوان دوازدهمين بهار زندگى را پشت سر نهاده بود كه نور وجود نخستين فرزند گرانمايه‏اش، «حسن»  علیه السلام را در وجود خويش احساس كرد، چرا كه بخشى از نور امام و موهبت امامت از امير مؤمنان علیه السلام به سازمان وجود او انتقال يافت و چهره‏ى نورافشان او با تجلى يافتن نور وجود حسن  علیه السلام در وجودش بصورت روشنى نورافشان‏تر و درخشنده‏تر گرديد و نام گرانمايه‏ى «زهرا»(سلام الله علیها) مصداق درخشنده‏ترى پيدا كرد.
طلوع وجود فرزند دلبندش، نزديك شد و در همان روزها براى پيامبر گرامى(صلی الله علیه و آله و سلم)، سفرى پيش آمد. آن حضرت براى خدانگهدار به خانه‏ى دخترش فاطمه(سلام الله علیها) آمد و ضمن سخنانى، به سفارشهاى لازم در مورد مولود مباركى پرداخت كه به زودى جهان را به نور وجودش نورباران خواهد ساخت.
و از جمله توصيه فرمود كه: او را پس از ولادت در پوشش زرد رنگ قرار ندهند.
پس از رفتن پيامبر(صلی الله علیه و آله و سلم)، نخستين فرزند خانه‏ى نور در روز پانزدهم رمضان به سال سوم هجرى ديده به جهان گشود. روز ولادت آن مولود مبارك، روز پرشكوهى بود. «اسماء بنت عميس» در لحظات طلوع خورشيد جهان‏افروز وجود حضرت مجتبى  علیه السلام از افق امامت، در آنجا حضور داشت و به همراه او بانوان ديگرى نيز بودند. آنان مولود مبارك را بى‏آنكه از توصيه‏ى پيامبر گرامى(صلی الله علیه و آله و سلم) آگاه باشند، در پارچه‏ى زيبا و تميزى كه زرد رنگ بود قرار دادند. پيامبر گرامى(صلی الله علیه و آله و سلم) از سفر بازگشت و به ديدار دخت سرفراز خويش شتافت. آنگاه به بانوان حاضر فرمود: فرزندم را بياوريد. و پرسيد كه نامش را چه برگزيده‏ايد؟
فاطمه (سلام الله علیها) پيش از آن به شوى گرانمايه‏اش پيشنهاد كرده بود كه نامى پرشكوه و باعظمت در نظر گيرد اما آن حضرت ضمن احترام به دخت پيامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) فرموده بود كه در اين مورد بر پيشواى بزرگ توحيد پيشى نخواهد گرفت. از اين رو هنوز نام و نشان انتخاب نشده بود.
نوزادِ نور را به جدّ گرانقدرش تقديم داشتند و آن حضرت پس از آنكه او را در آغوش گرفت، فرمود: مگر فراموش كرديد كه از شما خواستم او را پس از ولادت در پوشش زرد قرار ندهيد؟
آن پوشش را از مولود مبارك برگرفت و پوشش سپيدى بر او افكند و رو به امير مؤمنان علیه السلام نمود و پرسيد: نامش را چه برگزيده‏ايد؟
امير مؤمنان علیه السلام گفت: ما هرگز در گزينش نام فرزندمان بر شما پيشى نمى‏گيريم.
پيامبر گرامى نيز فرمود: من هم بر پروردگار بزرگ خويش پيشى نمى‏گيرم.
درست در اين لحظات بود كه آفريدگار هستى به فرشته‏ى وحى پيام داد كه:
« براى بنده‏ى محبوب و پيامبر برگزيده‏ام، فرزندى ولادت يافته است. از اين رو در بيت رفيع رسالت و امامت فرود آى و ضمن تقديم سلام و درود و صميمانه‏ترين تبريك‏ها و تهنيت‏ها، به او بگو كه؛ على علیه السلام براى شما بسان هارون براى موسى علیه السلام است. از اين رو نام فرزند هارون را بر فرزند «على» علیه السلام برگزين.»  
فرشته‏ى وحى به دستور خدا فرود آمد و مراتب تبريك و تهنيت پروردگار هستى را به پيامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) رسانيد و گفت: «اى پيامبر خدا! پروردگارت دستور داده است كه اين مولود مبارك را به نام فرزند «هارون» نامگذارى كنيد.»
پيامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) پرسيد: نام او چه بود؟
فرشته‏ى وحى گفت: او «شُبَّر» نام داشت.[1]
پيامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: من به واژه‏ى عربى سخن مى‏گويم...
فرشته‏ى وحى گفت: نام او را «حسن» علیه السلام انتخاب بفرماييد.
بدينسان پيامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) مهر، نام آن پاره‏ى ماه را «حسن» نهاد. در گوش راست او اذان گفت و گوش چپ او را با نام و ياد خدا قرين ساخت و اقامه خواند.
هفتمين روز ولادت نور بود كه پیامبر گرامى دو رأس قوچ كبودرنگ به عنوان «عقيقه» فرزند گرانقدرش « حسن»  علیه السلام، قربانى كرد و يك ران يكى از آنها را همراه يك دينار به بانوى قابله داد.
سر مبارك نوزاد را تراشيد و هم وزن موی سر آن، نقره به عنوان صدقه به فقرا و بينوايان داد. آنگاه سر نورانى نوزاد را به ماده‏ى خوشبو و عطرآگينى كه از زعفران و چيزهايى مشابه تركيب شده بود معطر ساخت و در آن فرصت، يكى از آداب و رسوم جاهليت را به باد انتقاد گرفت و نكوهش كرد و فرمود:
« مردم عصر جاهليت سر نوزاد را با خون رنگين مى‏نمودند كه كار بسيار ناپسندى است.»
و سرانجام نوزاد مبارك را بوسه ‏باران ساخت و او را مورد مهر وصف‏ناپذير خويش قرار داد...
تولد امام حسين  علیه السلام
پس از گذشت مدتى از ولادت حضرت مجتبى  علیه السلام علائم و نشانه‏ها، نشانگر اين بود كه دومين فرزند گرانمايه‏ى «فاطمه» (سلام الله علیها)در راه است و آنگاه پس از شش ماه همانگونه كه پيامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) پيش از آن مژده‏ى آمدنش را داده بود، ديده به جهان گشود.
در مورد ولادت حسين  علیه السلام از امام صادق علیه السلام روایتی آورده‏اند كه: روزى همسايگان بانوى با ايمان «ام‏ايمن» نزد پيامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) آمدند و گفتند: اى پيامبر خدا(صلی الله علیه و آله و سلم)! شب گذشته «ام‏ايمن» تا سپيده‏دم بيدار بود و مى‏گريست و همه‏ى ما را نيز ناراحت ساخته است.
پيامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) كسى را به خانه‏ى او گسيل داشت و او به محضر پيامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)شرفياب شد. آن حضرت به او فرمود: «ام‏ايمن»! خداى چشمانت را نگرياند! همسايگانت به من گزارش كرده‏اند كه تو سراسر شب گذشته را ناراحت و گريان بوده‏اى، چرا؟  
پاسخ داد: اى پيامبر خدا(صلی الله علیه و آله و سلم)! خوابى سخت و سهمگين ديدم و بخاطر آن تا سپيده‏دم گريه كردم.  
پيامبر(صلی الله علیه و آله و سلم)فرمود: خوابت را برايم بازنمى‏گويى؟ بگو كه خدا و پيامبرش به پيام آن داناترند.
«ام‏ايمن» گفت: اى پيامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم)! بيان آن برايم گران است.
پيامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: آنگونه كه تو فكر مى‏كنى نيست، روياى خويش را بازگو.
آن بانوى باايمان گفت: «ديشب در عالم رويا ديدم كه برخى از اعضاء پيكر مقدس شما در خانه‏ى من افتاده است...»
پيامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: خواب خوشى رفته‏اى و خواب نيكويى ديده‏اى. پيام خواب تو اين است كه دخت گرانمايه‏ام «فاطمه»(سلام الله علیها)، «حسين» علیه السلام را به دنيا خواهد آورد و تو هستى كه او را پرستارى و نگهدارى خواهى كرد و «حسين» علیه السلام همان پاره‏اى از وجود من است كه در خانه‏ى شما قرار مى‏گيرد.
اين جريان گذشت و پس از مدتى حسين  علیه السلام از افق‏سراى امامت و رسالت طلوع كرد. «ام‏ايمن» او را در آغوش گرفت و نزد جدّ گرانقدرش پيامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) آورد. آن حضرت حسين  علیه السلام را از او گرفت و فرمود:
« آفرين خدا بر اين كودك نورسيده و بر او كه او را در آغوش فشرده و بسوى من آورده است.»
آنگاه فرمود: ام‏ايمن اين پيام آن رؤياى توست.
علاوه بر خواب «ام‏ايمن» همسر «عباس»، عموى پيامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) نيز خوابى نظير اين خواب ديده بود و پيامبر گرامى(صلی الله علیه و آله و سلم) نيز پيشگويى فرموده بود.
لحظات ولادت حسين  علیه السلام گروهى از بانوان مسلمان، از جمله صفيّه، دختر عبدالمطلب عمه‏ى پيامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) و نيز « اسماء بنت عميس» و « ام‏سلمه»... حضور داشتند.
پس از طلوع خورشيد جهان افروز وجود حسين  علیه السلام  پيامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: عمه! فرزندم را بياور!
صفيه عرض كرد: اى پيامبر خدا(صلی الله علیه و آله و سلم)! تازه به دنيا آمده است و هنوز آماده نشده است...
پيامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: خداوند او را پاك و پاكيزه ساخته است، بياور...
آنگاه فرشته‏ى وحى فرود آمد و به آن حضرت پيام خداى را تقديم داشت و خواست كه نام پسر دوم ـ«هارون» را- كه به زبان عبرى «شبير» و به زبان عرب «حسين» گفته مى‏شد براى نوزاد مبارك برگزيند.  
و از پى آن انبوهى از فرشتگان فرود آمدند و طلوع خورشيد وجود حسين  علیه السلام را به جدّ  گرانقدرش تبريك گفتند و در همان ساعت، شهادت پرافتخارش را نيز به پيامبر خدا تسليت عرض كردند.  
پيامبر گرامى(صلی الله علیه و آله و سلم) فرزند دلبند خويش را گرفت، زبان مبارك را در كام او نهاد و او زبان وحى و رسالت را مكيد، به گونه‏اى گوشت بدنش از آن رويش كرد و استخوانهايش استوارى و استحكام يافت. و آورده‏اند كه حسين  علیه السلام نه از مادر شير نوشيد و نه از هيچكس ديگر.
علامه «بحرالعلوم» در اين مورد اينگونه سروده است:
لله مرتضع لم يرتضع ابدا                من ثدى انثى و من «طه» مراضعه
يعطيه ابهامه آنا فاونه...
خداى را! خداى را! كودك شيرخوارى كه هرگز از پستان بانويى شير ننوشيد و شيردهنده‏ى او به خواست خدا پيامبر خدا بود.
او گاهى انگشت شست و زمانى، زبان خويش را در كام آن كودك پرشكوه مى‏نهاد و از اين راه بود كه سازمان وجود او به اوج كمال رسيد.
درست هفتمين روز طلوع دومين اختر تابناك از افق سراى «فاطمه»(سلام الله علیها) بود كه پيامبر دستور داد، سر كودك را تراشيدند و به وزن موهاى سرش نقره در راه خدا انفاق گرديد و براى سلامتى او و سپاس به بارگاه خدا، صدقه داده شد.
تولد حضرت زينب (سلام الله علیها)
بانوى بزرگ ايمان «زينب» (سلام الله علیها) در سال پنجم هجرى ديده به جهان گشود.[2]
او سوّمين فرزند ارجمند خاندان وحى و رسالت و دودمان پاك و بلندآوازه‏ى امامت بود. نگارنده او را بسيار بى‏نياز از تعريف و تمجيد مى‏نگرد، چرا كه در وصف بانويى گرانقدر كه پدرش امير مؤمنان و مادرش سالار بانوان جهان «فاطمه»(سلام الله علیها) پاره‏ى تن پيامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و دو برادرش « حسن» و « حسين» 8سرور جوانان بهشت هستند، چه چيزى مى‏تواند بنويسد؟
راستى كه او ميوه‏ى فضيلت‏ها و ثمره‏ى عظمت‏هايى بود كه هاله‏اى از شرف و پاكى و قداست و شكوه از هر سو او را در ميان گرفته بود. و او همان کسی است که ابن عباس خطبه فدک فاطمه (سلام الله علیها) را از او روایت کرده است و حفظ این خطبه در سن 5 یا 6 سالگی بالغیت و جامعیت دلالت بر کمال رشد و فهم و دانایی او می کند.[3]
اما راستى چقدر دردناك است كه بگوييم تاريخ در مورد او ستم و بيداد روا داشت، همانگونه كه در مورد پدر و مادر گرانمايه‏اش، چنان که تاريخ آنسان كه شايسته و بايسته است زندگى او را پى نگرفت و آنگونه كه زيبنده‏ى شخصيت بانوى انديشمند و فرزانه‏ى «بنى‏هاشم» و نواده‏ى پيامبر خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) و قهرمان بزرگ ايمان و شجاعتى چون «زينب»(سلام الله علیها) باشد، زندگى او را ترسيم  و تبیین ننموده است.
هديه آسمان
به هر حال آنگاه كه او ديده به جهان گشود، نياى گرانقدرش پيامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) نام او را «زينب» نهاد. واژه‏ى مقدس و جانبخشى كه از «زين» و «اب» شكل گرفته است و به مفهوم زينت و آراستگى پدر مى‏باشد.
نويسنده‏ى كتاب «الحسين و بطله كربلا» مقاله‏اى را از يك روزنامه‏ى پر تيراژ مصرى كه پيرامون شخصيت والاى اين بانوى بزرگ نوشته شده است در كتاب خويش مى‏آورد كه ما در اينجا فرازهايى از آن را مى‏آوريم و مى‏گذريم:
زينب دخت امير مؤمنان علیه السلام در ماه شعبان به سال پنجم از هجرت ديده به جهان گشود. مادرش او را نزد پدر والامقامش على  علیه السلام آورد و گفت: على جان! اين نوزاد را بگير و براى او نامى شايسته برگزين.
على  علیه السلام فرمود: من در نامگذارى فرزندم بر پيامبر خدا پيشى نمى‏گيرم.
آن روز پيامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در سفر بود. هنگامى كه آمد، به خانه‏ى «فاطمه» (سلام الله علیها) وارد شد. از او خواستند تا نامى بر نوزاد خاندان رسالت برگزيند كه فرمود: «من بر پروردگارم سبقت نمى‏جويم.»
در اين لحظات بود كه فرشته‏ى وحى فرود آمد و با تقديم سلام و تهنيت خدا به پيامبرش گفت: « اى پيامبر خدا(صلی الله علیه و آله و سلم)! نام اين نوزاد مبارك «زينب»(سلام الله علیها) است، چرا كه خدا اين نام زيبا و شايسته را براى او برگزيده است.»
سمبل پايدارى
آرى اين بانوى بزرگ، هم داراى زندگى درخشان و تاريخ سرشار از فضايل انسانى و ارزشهاى اخلاقى است و هم همه‏ى مراحل زندگى الهام‏بخش و درس‏آموزش با حوادث اندوهبار و درد و رنج آميخته بود.
در بخش مهمى از عمرش به طول ربع قرن با فاجعه‏ى جانسوز رحلت نياى گرانقدرش پيامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) و مام شايسته‏اش «فاطمه»(سلام الله علیها) و رخدادهاى سخت ديگرى، روبرو گرديد. آنگاه با روزگار سختى روبرو شد كه پدرش امير مؤمنان علیه السلام خانه‏نشين گرديد و آزادى و امنيت و همه‏ى امكانات از او سلب شد.
سپس هجرت پدرش از مدينه به كوفه- كه مركز حكومت پدرش گرديد- پيش آمد و از پى آن اراده‏ى حكيمانه‏ى الهى او را با شهادت پدر- يعنى حادثه‏ى دردناك و فاجعه‏ى تكان دهنده­ای كه آسمانها را به لرزه درآورد- داغدار ساخت. به دنبال آن شاهد و ناظر جنگ ظالمانه‏اى بود كه معاويه بر ضد برادرش، حضرت مجتبى  علیه السلام و شيعيان او شعله‏ور ساخت و  پس از آن هم با نقشه‏ى ابليسى خويش آن حضرت را با سم خيانت به شهادت رسانيد و سيطره‏ى استبدادى خويش را به ضرب زور و فريب و خيانت و تطميع به جهان اسلام تحميل كرد.
پس از ساليانى چند ناگهان آن بانوى قهرمان با رخداد ديگرى كه براستى بزرگترين فاجعه‏ى تاريخ بود، روبرو گرديد. فاجعه‏ى تكان‏دهنده و خونبارى كه داراى ابعاد گوناگون و مسيرى طولانى بود. اما شگفت اينجاست كه اين بانوى قهرمان در برابر اين حوادث سخت و شكننده، قهرمانانه و نستوه، پايدارى ورزيد و بى‏آنكه احساس شكست يا پريشانى نمايد و يا اعصاب پولادين خويش را از دست بدهد و يا بر هوشمندى و آگاهى و درايتش خدشه‏اى وارد آيد، رسالت سترگ و پرشكوه خويش را از آغاز تا انجام به شايستگى انجام داد و پا به پاى انجام وظيفه و رساندن پيام، به مدينه بازگشت.[4]
تولد حضرت اُم‏كلثوم (سلام الله علیها)
بيت ساده و پرشكوه سالار بانوان(سلام الله علیها) و امير مؤمنان علیه السلام، چهارمين فرزند گرانمايه‏ى خويش را كه دومين دختر اين خاندان بزرگ به حساب مى‏آمد، بسان سه فرزند پيشين با موجى از شادى و شادمانى پذيرا گشت.
او كه به «امّ‏كلثوم» (سلام الله علیها)نامگذارى گرديد از سويى بسان خواهر قهرمانش «زينب»(سلام الله علیها) داراى اصالت و نسبى شريف بود و از دگر سو از تربيت شايسته و بايسته و بسيار ممتازى بهره‏ور گرديد.
اين بانوى هوشمند و با تقوا گرچه برخى از ابعاد زندگى‏اش با زندگى خواهرش زينب (سلام الله علیها) متفاوت بود اما در تمامى رخدادهاى تكان‏دهنده‏اى كه خواهر قهرمانش «زينب»(سلام الله علیها)، حضور داشت و نقش سازنده و تاريخ ساز خويش را ايفا نمود، او نيز بطور جدى و آگاهانه شركت داشت و همسنگر و پشتيبان و مشاور خواهر گرانمايه‏ى خويش بشمار مى‏آمد.  
آن بانوى قهرمان نيز از كسانى است كه مورد ستم و بيداد تاريخ قرار گرفته و با دردها و رنجهايى روبرو گرديده است كه مردان نيرومند نيز توان پايدارى در برابر آنها را ندارند.[5]
آخرين غنچه حضرت زهرا (سلام الله علیها) و مقتل او
ولادت غم ‏انگيز محسن  علیه السلام همانا روز شهادتش نيز بود، و كيفيت شهادتش قبلاً پيشگويى شده بود.
اين دليل بر بزرگى مصيبتى است كه با قتل محسن  علیه السلام بر اسلام وارد شد و نشانه‏ى شدّت غصّه‏اى است كه مادر دلسوخته‏اش حضرت زهرا (سلام الله علیها)با از دست دادن اين پسر كشيد.
نامش را محسن  علیه السلام گذاشت
محسن  علیه السلام عزيز پيامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)‏بود و آن حضرت قبلاً نام او را تعيين كرده بود. اگر اين آخرين گل زهرا (سلام الله علیها)به دنيا مى‏آمد همه به عنوان يادگار پيامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)‏از او ياد مى‏كردند و گراميش مى‏داشتند.
ولى خوب شد به دنيا نيامد، چه آنكه هنوز متولد نشده اينچنين او و مادرش را گرامى داشتند!
در تسمیه ایشان آمده است که: قال أميرالمؤمنين  علیه السلام : إنّ أسقاطكم إذا لقوكم يوم القيامه و لم تسموهم، يقول السقط لأبيه: «ألا سميتني و قد سمّى رسول‏اللَّه (صلی الله علیه و آله و سلم) ‏محسناً قبل أن يولد».[6]
اميرالمؤمنين علیه السلام فرمود: اگر فرزندان سقط شده‏ى شما روز قيامت شما را ببينند در حالى كه نامى براى آنان نگذاشته‏ايد، سقط به پدرش مى‏گويد: چرا براى من نامى تعيين نكردى در حالى كه پيامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) محسن علیه السلام را قبل از اينكه به دنيا بيايد نامگذارى كرده بود.
قالت أسماء : فما دخلنا البيت إلّا و قد أسقطت جنيناً سماه رسول‏اللَّه (صلی الله علیه و آله و سلم)‏ محسناً.[7]
اسماء مى‏گويد: وارد خانه‏ى حضرت زهرا (سلام الله علیها) شديم وقتى كه حضرت جنين خود را سقط كرده بود؛ همان كه پيامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)‏ او را محسن  علیه السلام ناميده بود.
چه سوزناك است كه پيامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)‏ از شهادت يادگار خود خبر دهد و بفرمايد: اين شهادت در اثر ضربتى است كه بر دخترم فاطمه (سلام الله علیها) وارد مى‏شود!
قال رسول‏اللَّه (صلی الله علیه و آله و سلم): و تضرب و هي حامل،... و تطرح ما في بطنها من الضرب و تموت من ذلك الضرب.[8]
پيامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)فرمود: حضرت زهرا (سلام الله علیها)زده مى‏شود در حالى كه باردار است. در اثر اين ضربت فرزندى كه همراه دارد سقط مى‏شود، و خود او در اثر همان ضربت از دنيا مى‏رود.
مقتل حضرت محسن  علیه السلام
گل زهرا (سلام الله علیها)اول شهيد شد و سپس سقط گرديد! اما چگونه؟ اين سؤالى است كه بايد جزئيات ماجرای آن را روشن كند.  
مادرى كه فرزند همراه دارد مواظبت زيادى مى‏خواهد. رعب و وحشتى كه مهاجمين سقيفه پشت در خانه به راه انداخته بودند، و فريادهاى بلند و بى‏ادبانه‏اى كه سر داده بودند و قصد ورود اجبارى به خانه را داشتند، مى‏توانست به تنهايى باعث سقط محسن علیه السلام شود.
فرياد «آتش مى‏زنيم»، و صداى بر زمين انداختن هيزم، و چيدن آنها با خار مغيلان كنار ديوار و در خانه و آتش زدن آنها، و دود و شعله‏هايى كه از زير در و بالاى ديوار خانه ديده مى‏شد، هر خانم باردارى را نگران مى‏كرد و به وحشت مى‏انداخت.
اكنون بانويى پشت در آمده كه از يك سو رحلت پدر مهربانى چون پيامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)‏ بار عظيمى از غم بر قلب او نشانده، و از سوى ديگر جفاى مردم در حق شوهر مظلومش دل او را سخت آزرده است. او احساس مى‏كند مهاجمين قصد ورود به خانه را دارند و در وضعيت فوق‏العاده خطرناكى قرار گرفته است. لذا با تمام وجود در را گرفته تا باز نشود.
آتش به چوب در گرفته و شعله‏ها به صورت او اصابت مى‏كند. در صاف نيست! چوبهاى ناهموار دارد، ميخ دارد، داغ شده است! بانويى كه محسن  علیه السلام همراه اوست چگونه بايد مواظب فرزندش باشد؟! در را با لگد مى‏شكنند و صداى وحشتناكى ايجاد مى‏شود، و در به روى بانو مى‏افتد. درياى عصمت و حيا با مهاجمين بى‏حيا روبه‏رو مى‏شود. بر دستش تازيانه مى‏زنند تا در را رها كند.
در با ميخش و با ناهمواريش سينه را مى‏شكافد و خون جارى مى‏كند. استخوان پهلو از درون مى‏شكند و خون جارى مى‏شود! لابد اينها براى كشتن فرزندى كه كنار اين پهلو و سينه به تلاطم افتاده كم است؟!
حمله‏كنندگان سقيفه يك نفر نيستند. دستور خود را هم از پيش گرفته‏اند. آن سيلى كه گوشواره را مى‏شكند، تازيانه‏اى كه بازو را سياه مى‏كند، و بر سر و كتف بانو مى‏خورد و بى‏محابا از هر سو فرود مى‏آيد و خون جارى مى‏كند، پايى- كه شكسته باد- بر بانوى باردار  ضربه مى‏زند. آيا با همه‏ى اينها هنوز محسن  علیه السلام زنده است؟ بايد بپرسيم هنوز مادر زنده است؟!!
با اين همه وحشت و ضربت و جراحت... مادر ((سلام الله علیها)) چه گفت؟ چه كرد؟ فضّه چه كمكى می­توانست بنماید؟ اميرالمؤمنين  علیه السلام چه كرد؟ بچه‏ها : چه حالى داشتند؟ محسن  علیه السلام كجا رفت؟
تاريخ، اين داستان جگرسوز را با تمام تلخى‏هايش حفظ كرده تا معلوم شود فاطمه و محسنش 8 باهم و از يك سبب به شهادت رسيدند!! چه ضرباتى و چه حملاتى كه مرد را از پا درمى‏آورد، چه رسد به بانويى كه كنار قلبش يادگار زيبايى پيامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)را در آغوش گرفته است.  
-----------------------------------------------------
[1]- مستدرک حاکم ج3 ص 165، مسند احمد ج1 ص 98، اسدالغابه ج2 ص 11.
[2]- فاطمه زهرا (سلام الله علیها) من المهد الی اللحد، محمد کاظم قزوینی
[3]- فاطمه زهرا (سلام الله علیها) و دختران آن حضرت ص 271 به نقل از علل الشرایع ج1 ص 236
[4]- فاطمه (سلام الله علیها) از ولادت تا شهادت ص 251
[5]- بحارالانوار ج 42 ص 74
[6]- حضرت محسن  علیه السلام به نقل از بحارالانوار: ج 43 ص 195.
[7]- الكوكب الدرى: ج 1 ص 194.
[8]- بحارالانوار: ج 28 ص 62.

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

مؤسسه جهانی سبطین علیهما السلام

loading...
اخبار مؤسسه
فروشگاه
درباره مؤسسه
کلام جاودان - اهل بیت علیهم السلام
آرشیو صوت - ادعیه و زیارات عقائد - تشیع

@sibtayn_fa





loading...
آخرین
مداحی
سخنرانی
تصویر

روزشمارتاریخ اسلام

1 محرّم الحرام

 ١ محرّم الحرام ١ ـ آغاز ايّام حزن آل محمد(علیهم السلام)٢ ـ حادثه شعب ابیطالب٣ ـ اولین جمع...


ادامه ...

2 محرّم الحرام

٢ محرّم الحرام ورود كاروان حسینی به كربلابنا بر مشهور در روز دوم محرم سال 61 هـ .ق....


ادامه ...

3 محرّم الحرام

 ٣ محرّم الحرام ١ـ دعوت جهانی اسلام توسط پیامبر اكرم(صلی الله علیه و آله)٢ـ نامه‌ امام حسین (علیه...


ادامه ...

4 محرّم الحرام

٤ محرّم الحرام سخنرانی عبید الله بن زیاد در مسجد كوفهعبید الله بن زیاد حاكم كوفه برای این...


ادامه ...

6 محرّم الحرام

١ـ یاری خواستن حبیب بن مظاهر از بنی اسد٢ـ اولین محاصره آب فرات1ـ یاری خواستن حبیب بن...


ادامه ...

7 محرّم الحرام

 ٧ محرّم الحرام ممنوعیت استفاده از آب فرات برای كاروان امام حسین(علیه السلام)بعد از آنكه عبیدالله بن زیاد،...


ادامه ...

8 محرّم الحرام

ملاقات امام حسین(علیه السلام) با عمر بن سعد در كربلاامام حسین(علیه السلام) به هیچ وجه راضی به...


ادامه ...

9 محرّم الحرام

١ ـ محاصره خیمه‌های امام حسین(علیه السلام) در كربلا٢ ـ رد امان نامه شمر توسط حضرت ابوالفضل...


ادامه ...

10 محرّم الحرام

١ـ عاشورای حسینی٢ـ وفات حضرت امّ سلمه (سلام الله علیها)٣ـ هلاكت عبیدالله بن زیاد٤ـ قیام حضرت مهدی...


ادامه ...

11 محرّم الحرام

١ـ حركت كاروان اسیران از كربلا٢ـ برگزاری مجلس ابن زیاد ملعون1ـ حركت كاروان اسیران از كربلاعمربن سعد...


ادامه ...

12 محرّم الحرام

١ـ دفن شهدای كربلا٢ـ ورود کاروان اسرای کربلا به كوفه٣ـ شهادت امام سجاد‌(علیه السلام)1ـ دفن شهدای كربلاروز...


ادامه ...

13 محرّم الحرام

١ـ اسرای اهل بیت‌(علیهم السلام) در مجلس ابن زیاد٢ـ نامه عبیدالله بن زیاد به یزید٣ـ شهادت عبدالله...


ادامه ...

15 محرّم الحرام

 ورود نمایندگان طایفه «نَخَع» به مدینه و پذیرش دین اسلامرسول گرامی اسلام‌(صلی الله علیه و آله) در...


ادامه ...

19 محرّم الحرام

حركت كاروان اسیران كربلا از كوفه به طرف شام یزید ملعون در جواب نامه عبیدالله بن زیاد به...


ادامه ...

20 محرّم الحرام

مراسم عروسی حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها)بنا بر قول مشهور شب بیست و یكم محرم سال...


ادامه ...

25 محرّم الحرام

١ـ شهادت سيّد الساجدین علی بن الحسین‌(علیهما السلام)٢ـ قتل «محمد امین» به دستور برادرش «مأمون»1ـ شهادت سيّد...


ادامه ...

26 محرّم الحرام

١ـ شهادت علی بن الحسن المثلث‌٢ـ محاصره شهر مكه و سنگ باران كعبه توسط سپاه یزید1ـ شهادت...


ادامه ...

28 محرّم الحرام

١ـ رحلت حذیفه بن یمان٢ـ ورود كاروان اسرای اهل بیت‌(علیهم السلام) به بعلبك٣ـ تبعید امام جواد‌(علیه السلام)...


ادامه ...
01234567891011121314151617

انتشارات مؤسسه جهانی سبطين عليهما السلام
  1. دستاوردهای مؤسسه
  2. سخنرانی
  3. مداحی
  4. کلیپ های تولیدی مؤسسه

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page