عمره تمتع پس از عصر پیامبر

(زمان خواندن: 5 - 10 دقیقه)

 زمان پیامبر صلی اللّه علیه و آله گذشت ابوبکر خلیفه شد او بجای حج تمتع حج مفرد بجا آورد یعنی همانند قریش در عصر جاهلی حج بی‏ عمره تمتع بجا آورد. لیکن با دیگران کاری نداشت. پس از او عمر خلیفه شد. او نیز حج مفرد بجا آورد اما وقتی قدرت و نفوذش زیاد شد: دستور داد مسلمانها در ماههای حج تنها حج مفرد بجا آورند و عمره را در غیر ماههای حج انجام دهند. ابوموسی اشعری که از جانب عمر والی بصره بود با اهالی بصره برای حج به مکه آمده بود ابوموسی خود داستان را چنین روایت کرده و می‏گوید: زمانی که در کنار حجر الاسود و مقام ابراهیم برای مردم احکام حج را بیان می‏کردم مردی آمد و آهسته گفت: فتوا نده، خلیفه - عمر - تعبیری در مناسک حج داده است. بمردم گفتم: به هر کس فتوا دادم دست نگه دارد، امیر المؤمنین بر شما وارد می‏شود مطلب را از او می‏پرسید و از او پیروی می‏کنید. چون عمر آمد گفتم: ای امیر المؤمنین این چیست که در مناسک حج ایجاد کردید؟ عمر خشمگین شد و گفت: اگر بخواهیم به قرآن عمل کنیم قرآن امر به اتمام حج می‏کند (اشاره به آیه اتموا الحج والعمرة لله) پس شما بین دو حج و عمره جدا سازید و حج را در ماههای حج و عمره را در غیر این ماهها بجا آورید. قریش بهاری ندارند بهارشان اینست که مردم از اطراف سالی دو بار به مکه بروند تا زندگانی آنها سامان گیرد و راه بیفتد. حضرت امیر علیه السلام به عمر گفت: پیامبر صلی‏اللّه علیه و آله حج و عمره را با هم جمع کرد. خلیفه دید این حرف منطقی است و جواب ندارد الان دیگران هم اعتراض می‏کنند و همین حرف را می‏زنند لذا ناچار شد شدت عمل بخرج دهد و بگوید این دستور من است و لذا گفت: دو حکم متعه نساء و عمره حج تمتع در زمان پیامبر صلی‏اللّه علیه و آله بود اما من از آن دو نهی می‏کنم و هر کس عمل کند او را عقاب می‏کنم.(64) از این گفتار عمر مجعول بودن احادیثی که مکتب خلفا برای تصحیح رأی او روایت کرده‏اند که پیامبر صلی‏اللّه علیه و آله دستور داد حج مفرد بجای آورید، معلوم می‏شود. در این مورد حضرت امیر علیه السلام با یک جمله کوتاه روشنگری کرد و نشان داد حکم واقعی اسلام چیزی است و اجتهاد خلیفه چیز دیگر. در عین حال چون خلیفه خشن و سختگیر بود کسی جرأت نداشت در مقابل او حرفی بزند و برخلاف دستور او عمل کند لذا حج تمتعی که پیامبر صلی‏اللّه علیه و آله فرموده بود، از بین رفت و هر کس از آن به بعد حج می‏رفت حج مفرد می‏آورد و عمره حج تمتع را انجام نمی‏داد. زمان عمر گذشت عثمان خلیفه شد و چون با او بیعت کرده بودند که به سیره شیخین - ابوبکر و عمر - عمل کند همان روش را در پیش گرفت. اما چون سختی و خشونت خلیفه دوم را نداشت خصوصاً در نیمه دوم خلافتش که مخالفتها علیه او زیاد شده بود، زمینه برای اعتراض پیدا شد. حضرت امیر علیه السلام از این موقعیت استفاده کرد و در چند مورد با او در حکم عمره حج تمتع به جدل پرداخت. عبداللّه بن زبیر می‏گوید: در ایام حج، عثمان و گروهی از اهل شام در جحفه بودند که سخن از عمره تمتع بمیان آمد. عثمان گفت: عمره را در ماههای حج انجام ندهید. اگر عمره را عقب بیندازید تا خانه خدا را دو بار در سال زیارت کنید بهتر است. حضرت امیر علیه السلام در این موقع در بیابان شترانش را علف می‏داد خبر این حرف خلیفه به او رسید. آمد تا مقابل خلیفه ایستاد و گفت: آیا از سنتی که رسول خدا صلی اللّه علیه و آله گذاشت و عباداتی که خداوند برای بندگان در قرآن اجازه داد نهی می‏کنی؟ سپس حضرت امیر علیه السلام همانجا در مقابل همه احرام عمره حج تمتع بست - و به حج و عمره با هم لبیک گفت - همچنانکه پیامبر صلی‏اللّه علیه و آله دستور داده بود. عثمان شکست خورد و رو به مردم کرد و گفت: من که نهی نکردم، من نظری دادم، هر کسی خواست عمل کند و هر کس خواست ترک کند.(65) در روایت دیگر دارد حضرت امیر علیه السلام به شترهایش کاه و جو می‏داد مقداد بر او داخل شد و گفت: این عثمان از جمع بین حج و عمره نهی میکند. آنحضرت با همان دستهای آلوده به کاه و جو آمد و بر عثمان داخل شد و فرمود: تو نهی می‏کنی که بین حج و عمره جمع شود. عثمان گفت: این نظر من است. علی علیه السلام غضبناک بیرون آمد و در حالیکه به حج و عمره تلبیه می‏گفت.(66)
در روایت دیگر دارد علی و عثمان حج بجا آوردند و در بین راه عثمان از تمتع نهی کرد حضرت امیر علیه السلام گفت: وقتی می‏بینید عثمان سوار می‏شود شما هم سوار شوید. پس حضرت امیر علیه السلام آمد در مقابل آنها به عمره تلبیه گفت. اصحاب او نیز چنین کردند. عثمان آنها را منع نکرد بعد حضرت به عثمان گفت: شنیده‏ام که تو از عمره تمتع منع می‏کنی؟ عثمان گفت:آری. حضرت فرمود: آیا نشنیدی پیامبر صلی‏اللّه علیه و آله به عمره تمتع لبیک گفت: عثمان گفت: بله شنیدم.(67) در روایت دیگر دارد عثمان در جریان اختلاف بر سر عمره تمتع با علی علیه السلام به آنحضرت کلمه‏ای گفت که آنرا ننوشته‏اند. پس علی علیه السلام گفت: تو دانستی که ما با رسول خدا صلی‏اللّه علیه و آله حج تمتع بجا آوردیم. عثمان گفت: آری ولی ما می‏ترسیدیم.(68) (معلوم نیست با وجود حداقل هفتاد هزار نفر در رکاب پیامبر صلی‏اللّه علیه و آله با راهنمائی ایشان در مناسک حج چه ترسی برای آنها وجود داشه است؟!) در روایت دیگر دارد علی علیه السلام و عثمان در عسفان برخورد کردند و عثمان از عمره تمتع منع میکرد. علی علیه السلام فرمود: آیا از کاری که رسول خدا صلی‏اللّه علیه و آله انجام داده نهی میکنی؟ عثمان گفت: ما را رها کن. حضرت فرمود: نمی‏توانم ترا رها کنم. سپس به حج و عمره با هم تلبیه گفت.(69) به این شکل حضرت امیر علیه السلام این حکم اسلامی را به جامعه برگرداند و حکم تحریف شده را برای مسلمانها آشکار ساخت و پس از آن در زمان خلافت خودش با دست باز و بدون مانع همین گونه عمل می‏کرد و امیر الحاج که می‏فرستاد عمره حج تمتع بجا می‏آورده است. اما پس از شهادت ایشان معاویه که در شام خود را خلیفه می‏خواند بسیار سعی داشت سیره سه خلیفه را در مقابل سنت پیامبر صلی‏اللّه علیه و آله زنده کند. در این مسئله هم می‏خواست حج را از عمره جدا سازد. اما روشنگری‏های حضرت امیر علیه السلام باعث شده بود افراد جرأت یابند که در مقابل معاویه و کارگزاران او حکم اسلامی و سنت نبوی را بیان کنند و در مقابل سیره شیخین از آن دفاع نمایند. برای نمونه سعد بن وقاص عمره تمتع را با حج بجا آورد. ضحاک بن قیس رئیس شرطه معاویه گفت: کسی بین حج و عمره جمع نمی‏کند مگر حکم خدا را نداند. سعد گفت: پسر برادر بد گفتی. ضحاک گفت: عمر بن خطاب از آن نهی کرد. سعد گفت: پیامبر صلی‏اللّه علیه و آله چنین کرد و ما با او حج و عمره رابا هم بجا آوردیم در (70) حالیکه این - معاویه - در آن روز کافر بود.(71) نکته جالب این است که سعد وقاص که در مقابل معاویه این چنین با جرأت و جسارت حکم خدا را بازگو می‏کند همان سعد وقاص است که قبلاً خواندیم در زمان عمر از مدینه برای حج بمکه رفت و برگشت و یک حدیث از پیامبر صلی‏اللّه علیه و آله نقل نکرد. این جرأت او در نتیجه موضعگیریهای حضرت امیر علیه السلام بود. اگر حضرت امیر علیه السلام در مقابل عمر سنت پیامبر صلی‏اللّه علیه و آله را نمی‏گفت و او مجبور نمی‏شد بگوید: پیامبر صلی‏اللّه علیه و آله بین حج و عمره جمع می‏کرد ولی من نهی می‏کنم و اگر پس از او در مقابل عثمان جبهه‏گیری نمی‏کرد و به حج و عمره تلبیه نمی‏گفت چه کسی جرأت داشت در مقابل خلفا حکم خدا و پیامبرش را بیان کند؟ و در نتیجه روشنگریهای آن حضرت چنان شد که زمانی معاویه خواست از اصحاب پیامبر صلی‏اللّه علیه و آله اقرار بگیرد که حج را بایست از عمره جدا آورد رو به آنها کرد و از آنها پرسید: آیا شما شهادت نمی‏دهید که پیامبر صلی‏اللّه علیه و آله نهی کرد از اینکه بین حج و عمره جمع کنند؟ ایشان گفتند: نه چنین نبوده است. البته در کتب مکتب خلفا حدیثهایی در این مورد جعل شده است مثلاً حضرت امیر علیه السلام به فرزندش فرمود: (بنی افرد الحج) فرزندم حج مفرد بجا آور (یعنی عمره را با حج در یک سفر بجا نیاور) دلیل بر کذب این روایت همان روایات متعدی است که به تفضیل بیان می‏کرد چگونه حضرت امیر علیه السلام در این مسئله با عثمان درگیر شده که سه موردش را از کتب حدیث مکتب خلفا آوردیم. پس از بررسی واقعه جمع کردن عمره در حج تمتع برای ما روشن می‏گردد و آن دسته از احادیث پیامبر صلی‏اللّه علیه و آله در این مورد که در کتب مکتب خلفا آمده است و به سبب آن احادیث پیامبر صلی‏اللّه علیه و آله در این مورد که در کتب مکتب خلفا آمده است و به سبب آن احادیث تا به امروز فرقه‏ای از پیروان مکتب خلفا - بخصوص وهابیان - که بین عمره و حج جمع می‏کنند، بواسطه موضع گیریهای حضرت امیر علیه السلام در این باره و به حکومت رسیدن ایشان است.
حضرت امیر علیه السلام علاوه بر روشنگری حکم حج تمتع در موارد دیگری که خلفا حکمی را بر خلاف حق صادر می‏کردند آنها را راهنمائی و به اشتباهشان واقف می‏نمود. برای نمونه دو مورد را در اینجا ذکر می‏کنیم:
یکبار زن زناکاری را که باردار بود بدستور خلیفه - عمر - برای اجرای حد می‏بردند. در راه به حضرت امیر علیه السلام برخورد کردند. حضرت فرمودند: او را برگردانید و چون پیش عمر آمدند فرمودند:
این حق است که بر این زن حد جاری کنی اما جنینی که در شکم اوست چه گناهی دارد؟ بگذار تا وضع حمل کند پس حد او بر او جاری کن.(72)
بار دیگر زن زناکاری را که دیوانه بود به دستور خلیفه - عمر - برای سنگسار کردن می‏ برند حضرت امیر در برخورد با آنها از حال او پرسیدند و چون مطلع شدند آنان را نزد خلیفه برگردانیده به او گفتند:
آیا فرمایش رسول خدا را بیاد نداری که فرمود: حکمی بر دیوانه نیست تا به عقل آید و بر انسان خواب تا بیدار شود و بر خردسالان تا به سن بلوغ برسد؟
خلیفه گفت: آری و دستور داد تا زن را آزاد کنند.(73)
از این وقائع در زمان خلفای سه گانه زیاد اتفاق افتاده است به طوریکه بیش از چند بار از عمر نقل شده که پس از ارشاد و راهنمائی حضرت امیر علیه السلام گفته است:
لو لا علی لهللک عمر - اگر علی نبود عمر هلاک می ‏شد -.

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

مؤسسه جهانی سبطین علیهما السلام

loading...
اخبار مؤسسه
فروشگاه
درباره مؤسسه
کلام جاودان - اهل بیت علیهم السلام
آرشیو صوت - ادعیه و زیارات عقائد - تشیع

@sibtayn_fa





مطالب ارسالی به واتس اپ
loading...
آخرین
مولودی
سخنرانی
تصویر

روزشمارتاریخ اسلام

1 ذی قعده

١ـ ولادت با سعادت حضرت فاطمه معصومه(سلام الله علیها)٢ـ مرگ اشعث بن قیس٣ـ وقوع جنگ بدر صغری ١ـ...


ادامه ...

11 ذی قعده

میلاد با سعادت حضرت ثامن الحجج، امام علی بن موسی الرضا (علیهما السلام) روز یازدهم ذیقعده سال ١٤٨...


ادامه ...

15 ذی قعده

كشتار وسیع بازماندگان بنی امیه توسط بنی عباس در پانزدهم ذیقعده سال ١٣٢ هـ.ق ، بعد از قیام...


ادامه ...

17 ذی قعده

تبعید حضرت موسی بن جعفر (علیهما السلام) از مدینه به عراق در هفدهم ذیقعده سال ١٧٩ هـ .ق....


ادامه ...

23 ذی قعده

وقوع غزوه بنی قریظه در بیست و سوم ذیقعده سال پنجم هـ .ق. غزوه بنی قریظه به فرماندهی...


ادامه ...

25 ذی قعده

١ـ روز دَحوالارض٢ـ حركت رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) از مدینه به قصد حجه...


ادامه ...

30 ذی قعده

شهادت امام جواد (علیه السلام) در روز سی ام ذی‌قعده سال ٢٢٠ هـ .ق. شهادت نهمین پیشوای شیعیان...


ادامه ...
0123456

انتشارات مؤسسه جهانی سبطين عليهما السلام
  1. دستاوردهای مؤسسه
  2. سخنرانی
  3. مداحی
  4. کلیپ های تولیدی مؤسسه

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page