داستانک : شکوه

(زمان خواندن: 2 - 3 دقیقه)

خشم در چهره مأمون موج میزد خودش هم نمیدانست چه میخواست. دیگر محافل شبانه هیچ لذتی برایش نداشت.حتی شراب هم دیگر اثری نمیگذاشت تا میخواست مست شود، یاد او می افتاد و حالش دگرگون میشد. نفرت در چهره برافروخته مأمون آشکار بود دستانش را روی سرش گذاشت، سنگین شده بود.

سر میزنم به کاظمین

دیشب تا صبح پلک بر هم نگذاشته بود. لحظه ای به‌فکر فرو رفت. باید برنامه ای میچید و باز امام جواد(ع) را به کاخ دعوت میکرد. آه تلخی کشید و روی سکو، کنار حوض نشست و به‌فکر فرو رفت.
با آن‌حالی‌که او داشت، تنها کسی‌که میتوانست کمکش کند، مخارق بود؛ نوازنده باوفای وی که مدتها به او خدمت کرده بود باشتاب از جا برخاست و گفت: خیلی زود مخارق را خبر کنید و بگویید به‌سرعت خودش را نزد من برساند! چند دقیقه نگذشته بود که صدای آشنای مخارق به گوشش رسید:
جناب مأمون، خلیفه بزرگ! سلام علیکم. امیر من! چه رخ داده که شما اینگونه پریشان شده اید؟ مأمون سر برگرداند و گفت:
چندی است عجیب گرفتار شده ام. این گرفتاری مدتی است که خواب و خوراک را از من ربوده است. باز قصه، قصه محمد بن على است. مخارق دستی به ریش پر پشتش کشید وگفت: فکر می کنم بتوانم کاری کنم که رضایت امیر را فراهم آورد. اگر امیر اجازه دهند، فردا مراسمی برپا کنیم. دستور دهید برای فردا محمد بن على نیز اینجا باشد تا خلیفه بزرگ را به آرزوی قلبی اش برسانم.
چینی بر پیشانی مأمون افتاد و پرسید: یعنی تو میتوانى...؟!
مخارق خنده بلندی کرد و از جا برخاست و گفت: جناب خلیفه اگر اجازه دهند، فردا قدرت حقیقی مرا خواهند دید.
مخارق با عودش آمده و گوشه کاخ نشسته بود. امام مثل همیشه ساکت بود و سر به‌زیر داشت. مأمون به چهره امام چشم دوخته و هراسان بود. مخارق به مأمون و سپس به امام نگریست. چهره امام غرق در نور بود و وقار و متانت در چهره اش موج میزد.
مجلس شلوغ شده بود، مأمون به امید شکستن شخصیت امام، بزرگان دربار را به میهمانی اش دعوت کرده بود. صدای مخارق با آوای خاصی بلند شد و سکوت کاخ را درهم شکست. همراهانش نیز به نواختن مشغول شدند و افراد دیگر در اطرافشان جمع شدند و شروع به آوازخوانی کردند.
خنده کم‌رنگی روی لبهای مأمون نشست. امام سکوت کرده بود و چیزی نمیگفت. لحظه ای سر بلند کرد و نگاه مبارکش را به‌سوی مخارق برگرداند و فرمود: «از خدا بترس ای ریش بلند!» دستان مخارق لرزید و چهره اش دگرگون شد. عود از دستش بر زمین افتاد و دستانش از حرکت بازایستاد و نتوانست تکانی به دستانش بدهد.
مخارق به گوشه ای افتاده بود و می نالید. مأمون از جای برخاست و با قدم های لرزان به‌سمت وی رفت. مخارق هنوز داشت میلرزید. قطرات اشک چهره اش را پوشانده و صدای هق هق گریه اش بلند شده بود. با دیدن مأمون سری تکان داد و به‌حالت تعظیم نشست. مأمون پرسید: مخارق! بگو ببینم در یک لحظه چه اتفاقی افتاد که تو را این‌چنین دگرگون کرد؟!
مخارق آب دهانش را فرو داد. رنگ بر چهره نداشت. از به‌یادآوردن آن لحظه، تمامی وجودش لرزید. با پریشانی گفت: آن هنگام که محمد بن على به من بانگ زد، از هیبت و شکوهش چنان ترسیدم که دستم فلج و عود از دستم رها شد.[1]

محمدعلی کعبى
_____________________________
[1]. برگرفته از علامه سید عبدالرزاق مقرم، نگاهی گذرا به زندگانی امام جواد(ع)، ترجمه: دکتر پرویز لولاور، ص125.

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

مؤسسه جهانی سبطین علیهما السلام

loading...
اخبار مؤسسه
فروشگاه
درباره مؤسسه
کلام جاودان - اهل بیت علیهم السلام
آرشیو صوت - ادعیه و زیارات عقائد - تشیع

@sibtayn_fa





loading...
آخرین
مداحی
سخنرانی
تصویر

روزشمارتاریخ اسلام

1 محرّم الحرام

 ١ محرّم الحرام ١ ـ آغاز ايّام حزن آل محمد(علیهم السلام)٢ ـ حادثه شعب ابیطالب٣ ـ اولین جمع...


ادامه ...

2 محرّم الحرام

٢ محرّم الحرام ورود كاروان حسینی به كربلابنا بر مشهور در روز دوم محرم سال 61 هـ .ق....


ادامه ...

3 محرّم الحرام

 ٣ محرّم الحرام ١ـ دعوت جهانی اسلام توسط پیامبر اكرم(صلی الله علیه و آله)٢ـ نامه‌ امام حسین (علیه...


ادامه ...

4 محرّم الحرام

٤ محرّم الحرام سخنرانی عبید الله بن زیاد در مسجد كوفهعبید الله بن زیاد حاكم كوفه برای این...


ادامه ...

6 محرّم الحرام

١ـ یاری خواستن حبیب بن مظاهر از بنی اسد٢ـ اولین محاصره آب فرات1ـ یاری خواستن حبیب بن...


ادامه ...

7 محرّم الحرام

 ٧ محرّم الحرام ممنوعیت استفاده از آب فرات برای كاروان امام حسین(علیه السلام)بعد از آنكه عبیدالله بن زیاد،...


ادامه ...

8 محرّم الحرام

ملاقات امام حسین(علیه السلام) با عمر بن سعد در كربلاامام حسین(علیه السلام) به هیچ وجه راضی به...


ادامه ...

9 محرّم الحرام

١ ـ محاصره خیمه‌های امام حسین(علیه السلام) در كربلا٢ ـ رد امان نامه شمر توسط حضرت ابوالفضل...


ادامه ...

10 محرّم الحرام

١ـ عاشورای حسینی٢ـ وفات حضرت امّ سلمه (سلام الله علیها)٣ـ هلاكت عبیدالله بن زیاد٤ـ قیام حضرت مهدی...


ادامه ...

11 محرّم الحرام

١ـ حركت كاروان اسیران از كربلا٢ـ برگزاری مجلس ابن زیاد ملعون1ـ حركت كاروان اسیران از كربلاعمربن سعد...


ادامه ...

12 محرّم الحرام

١ـ دفن شهدای كربلا٢ـ ورود کاروان اسرای کربلا به كوفه٣ـ شهادت امام سجاد‌(علیه السلام)1ـ دفن شهدای كربلاروز...


ادامه ...

13 محرّم الحرام

١ـ اسرای اهل بیت‌(علیهم السلام) در مجلس ابن زیاد٢ـ نامه عبیدالله بن زیاد به یزید٣ـ شهادت عبدالله...


ادامه ...

15 محرّم الحرام

 ورود نمایندگان طایفه «نَخَع» به مدینه و پذیرش دین اسلامرسول گرامی اسلام‌(صلی الله علیه و آله) در...


ادامه ...

19 محرّم الحرام

حركت كاروان اسیران كربلا از كوفه به طرف شام یزید ملعون در جواب نامه عبیدالله بن زیاد به...


ادامه ...

20 محرّم الحرام

مراسم عروسی حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها)بنا بر قول مشهور شب بیست و یكم محرم سال...


ادامه ...

25 محرّم الحرام

١ـ شهادت سيّد الساجدین علی بن الحسین‌(علیهما السلام)٢ـ قتل «محمد امین» به دستور برادرش «مأمون»1ـ شهادت سيّد...


ادامه ...

26 محرّم الحرام

١ـ شهادت علی بن الحسن المثلث‌٢ـ محاصره شهر مكه و سنگ باران كعبه توسط سپاه یزید1ـ شهادت...


ادامه ...

28 محرّم الحرام

١ـ رحلت حذیفه بن یمان٢ـ ورود كاروان اسرای اهل بیت‌(علیهم السلام) به بعلبك٣ـ تبعید امام جواد‌(علیه السلام)...


ادامه ...
01234567891011121314151617

انتشارات مؤسسه جهانی سبطين عليهما السلام
  1. دستاوردهای مؤسسه
  2. سخنرانی
  3. مداحی
  4. کلیپ های تولیدی مؤسسه

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page