پس از همدستی جناح قدرتمند و با نفوذ مهاجران در تصاحب منصب خلافت و رسمیت یافتن زود هنگام خلافت ابوبکر ، بیشتر دوستداران اهل بیت علیه السلام چشم به تصمیم داماد پیامبر ، علی بن ابی طالب علیه السلام ، داشتند و چون آن حضرت را مامور به صبر و در تنگنا دیدند ، ناامید از پیگیری هر اقدام نتیجه بخش ، مهر سکوت بر لب زدند و شیوه بی تفاوتی پیش گرفتند. این موضع گیری ، پایه های حکومت را استوارتر کرد و جرات آنان را در هتک مقام اهل بیت علیه السلام افزون ساخت و رفته رفته کار به جایی رسید که دم زدن از حق علی بن ابی طالب علیه السلام جرم شناخته شد.
به سبب همین امر بود که چون بشیربن سعد انصاری استدلال های داماد پیامبر را شنید ، گفت : ای ابوالحسن! اگر مردم این کلمات را قبل از این از تو شنیده بودند هیچ کس درباره تو اختلاف نکرده ، همه با تو بیعت می کردند ،جز آن که تو در خانه نشستی و مردم گمان کردند که تو به خلافت نیاز نداری !
از طرفی بنی هاشم و هوا خواهان علی بن ابی طالب علیه السلام بر این باور بودند که به فرض تصاحب مقام خلافت از سوی غیر هاشمیان ، بنی هاشم می توانند حق خویش را باز ستانند. (364)
به همین علیت چندان از کوشش تصاحب کنندگان حکومت بیمناک نبودند.
364) تاریخ الامم و الملوک ، ج 2 ، ص 235 ،الکامل فی التاریخ ، ج 2 ، ص 327 ،تاریخ یعقوبی ، ج 2 ،ص 114 ، مکتبة الحیدریة نجف ، الامامة و السیاسة ،ص 10 و 11. به نقل سیاه ترین هفته تاریخ .
365) شرح نهج البلاغه ت ج 4 ،ص 107 ت ابن عساکر می نویسد : پس از بیان این جمله ، علی پرسید :ای رسول اکرم (ص) وظیفه من در آن هنگام چیست ؟ پیامبر(ص)فرمود : صبر کن. علی گفت : اگر نتوانستم صبر کنم چه می شود ؟ حضرت فرمود : به زحمت خواهی افتاد. تاریخ مدینة دمشق ،ترجمة الامام علی علیه السلام ، ج 2 ، ص 325 ، کنز العمال ،ج 13 ، ص 176.