بیعت ناگهانی و نااندیشیده !

(زمان خواندن: 8 - 16 دقیقه)

 رفته رفته که زمان بر رویداد سقیفه می گذشت ، دلایل و شواهدی چند حکایت از آن داشت که گروه پیروز،از دیرباز برای کسب قدرت و شکست رقیب ،در اندیشه و طرح بوده است .روشن ترین گواه این امر آن است که اصولا با وجود آن همه تأکییدهای پیامبر صلی الله علیه و آله بر زمامداری و جانشینی علی بن ابی طالب علیه السلام -که غیر شیعه نیز آن را می پذیرد-تا گروهی همدست و ریشه دار در کار نباشد،نمی شود به یکباره همه چیز به سویی دیگر جهت گیرد.آیا مردم هیچ یک غدیر را به یاد نداشتند؟ البته که به یاد داشتند و تا دیر زمان هم از خاطرشان زدوده نشد.دوازده سال پس از آن روز،زمانی که خلیفه دوم در گذشت سال 23 هجری علی بن ابی طالب علیه السلام با اهل شورا و نیز مردم ،به احتجاج پرداخت و چهل فضیلت از خود بر شمرد که از جمله آنها ماجرای غدیر و آیه تطهیر بود و آن گاه حاضران را برای تأیید آن فضایل به شهادت طلبید و جز تنی چند از مخالفان ،هیچ کس او را انکار نکرد.(306)
آیا این گروه در روزگار رحلت خاتم پیامبران محمد صلی الله علیه و آله آن فضایل را به یاد نداشتند؟!یا برخی آن را چنین توجیه می کردند که انتخاب فرد غیر برتر بر فرد برتر بی اشکال است .چگونه می توان پذیرفت که در کمتر از چند ساعت ،تنی چند از غیر خاندان رسول اکرم صلی الله علیه و آله توانسته باشد بدون هیچ طرح و هماهنگی قبلی ،مردم را از پذیرش زمامداری علی بن ابی طالب علیه السلام به قبول بیعت دیگری سوق دهند و پس از آن نیز از زور، تطمیع و تهدید سود نجسته باشند؟!
زمزمه همدستی و ریشه دار بودن مخالفت با علی بن ابی طالب علیه السلام زمانی به اوج رسید و در مکه به عمربن خطاب خبر دادند: برخی (307)
می گویند اگربه راستی ،برگزینی ابوبکر نااندیشیده بدون طراحی از پیش صورت پذیرفته است ما نیز پس از عمر با دیگری علی بیعت می کنیم .در پی این نظر،خلیفه در مسجد مدینه ،مردم را گرد آورد و بر منبر چنین گفت :چنین زمزمه می شود که اگر بیعت با ابوبکر ناگهانی و نا اندیشه بوده است برخی نیز پس از عمر بن خطاب با دیگری بیعت خواهند کرد!البته که آن بیعت بدون اندیشه از قبل و یکباره صورت پذیرفت ،ولی خداوند از گزند و آشوب آن جلوگیری کرد.چنین نیست که هر کس بتواند بدون جلب نظر و تأیید خلیفه و شورای مسلمانان ،با دیگری بیعت کند.هشیار باشید که اکنون دیگر کسی مانند ابوبکر در میان شما نیست که همگی متوجه او شده ،سر به او بسپارید .بنابراین هرکس بدون مشورت مسلمانان با شخصی بیعت کند،بیعت او هیچ ارزش قانونی نخواهد داشت و هر دو طرف باید کشته شوند.(308)
ابن ابی الحدید می نویسد:به نظر شیعه بیعت با ابوبکر به صورت ناگهانی و بدون تصمیم قبلی به وقوع نپیوسته است .شاعر عرب محمدبن هانی مغربی می گوید:
« و لکن امرا کان ابرم بینهم----- و ان قال قوم فلته غیر مبرم» خلافت موضوعی بود که در میان آ نان قبلا محکم کاری شده بود ، گر چه گروهی گفتند امری ناگهانی بوده و از پیش تنظیم نیافته است.
(309)
حقیقت آن است که دلایل و شواهد این نظر ، چنان فراوان است که می توان پیرامون آن کتابی ویژه تدوین کرد. ما از آن همه به نکاتی چند اشاره می کنیم.
1. نخستین موضوع مطرح شده در خطبه رسول خدا صلی الله علیه و آله در غدیر هشدار به مخالفان علی بن ابی طالب علیه السلام بود. ایشان تاکید می کند که شمار اینان کم نیست و پیوسته در اندیشه توطئه اند و برای آینده ، نقشه ها دارند. (310)
شک نیست همینان بودند که پیوسته چون پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله در مجالس عمومی تصمیم می گرفت از فضایل علی بن ابی طالب علیه السلام و امامت فرزندان او سخن گوید ، جنجال می کردند و گاه تکبیر سر می دادند و هیاهو می نمودند. بارها همین که می فرمود الائمة بعدی اثنی عشر پیشوایان پس از من دوازده تن هستند ، نظم و سکوت مجلس به هم می خورد و جنجال و تحرک تا بدان حد می رسید که حضرت از ادامه گفتار باز می ماند. (311)
2. در میان مخالفان علی بن ابی طالب علیه السلام چند شخصیت سر شناس دیده می شوند که سال ها با یکدیگر رابطه دوستی یا خویشاوندی داشته اند و عجیب آن که همه ایشان به دعوت ابوبکر اسلام آورده اند. اینان عثمان ، طلحه ، زبیر ، سعد بن ابی و قاص ،(312)
عبدالرحمن بن عوف و ابوعبیده جراح اند .(313)
جز ابوعبیده که در زمان مرگ خلیفه دوم زنده نبود ، آن پنج تن به وصیت خلیفه جزو شورای شش نفره ی خلافت قرار گرفتند تا یکی از آنها زمامداری مسلمانان شود. نقش ابوبکر ، عمر و ابوعبیده در گردهمایی سقیفه ، سرنوشت ساز بود. پس از پیروزی ابوبکر نیز ، عمر بن خطاب مسئول امور قضایی و ابوعبیده رئیس کل اموال و دارایی حکومت اسلامی گردید. (314)
ابن ابی الحدید می نویسد : زمانی که علی بن ابی طالب علیه السلام را به زور به مسجد آوردند تا با ابوبکر بیعت کند و او نپذیرفت ،ابوعبیده به وی گفت : ای ابوالحسن ! تو امروز جوانی (315)
و اینان پیران قریش اند. تو تجربه آنها را نداری... اکنون از ایشان فرمان بپذیر... ، اگر تو نیز پس از ایشان زنده ماندی ، به شایستگی به این مقام خواهی رسید. (316)
عمر بن خطاب در چندین گفتگوی خود با ابن عباس ، ناخود آگاه به این همدستی اشاره کرده است. وی می گوید : مردم زمامداری علی را بدان سبب نپذیرفتند که قریش دوست نداشت نبوت و خلافت منصب دینی و سیاسی در خاندان پیامبر جمع شود. از این رو خود برای خویشتن زمامدار تعیین کرد و در رسیدن به هدف خود پیروز شد.(317)
چه کسانی نمی خواستند منصب دینی و سیاسی به خاندان رسول خدا صلی الله علیه و آله تعلق داشته باشد ؟ آیا ممکن است این ناخرسندی و تصمیم بر دور ساختن اهل بیت علیه السلام از زمامداری ، یکباره - در نیم روز رحلت رسول اکرم صلی الله علیه و آله - پیش آمده باشد ؟
برخی نکات که به نوعی از همدستی اشان از سال ها قبل ، پرده بر می دارد به قرار زیر است : الف) این هر سه تن ، از نظر نزدیکی سن و سابقه دوستی در مکه ، میان عرب معروف اند. ب) منابع حدیثی چنین گزارش می کنند که ابوبکر پیوسته - به خصوص در روزهای پایانی عمر - از چند چیز دریغ می خورد ، یکی این که : ای کاش در سقیفه خلافت را به عمر یا ابوعبیده واگذار می کردم تا یکی امیر می شد و من وزیرش می شدم.(318)
خلیفه دوم نیز در هنگام مرگ می گوید : اگر ابوعبیده جراح زنده بود خلافت را به او می سپردم و در این تصمیم از هیچ کس اظهار نظر نمی خواستم و چون کسی علت می پرسید ، می گفتم کسی را جایگزین خویش کرده ام که نزد خدا و رسولش امین است.(319)
ج) در کتاب صحیح مسلم می خوانیم : از عایشه پرسیدند : اگر رسول خدا برای خود جانشین تعیین می کرد ، چه کسی را بر می گزید ؟ عایشه گفت : ابوبکر را. پرسیدند : پس از او چه کسی را ؟ گفت : عمر را. پرسش شد : آن گاه چه کسی را انتخاب می نمود ؟ گفت : ابوعبیده جراح را. پس از این سه نفر ، از دیگری نام نبرد. (320)
د) پیشتر خواندیم که ابوبکر در هنگام وصیت همین که می خواست نام جانشین خود را بگوید ، بی هوش شد و عثمان به تشخیص خود نام عمر بن خطاب را نوشت. زمانی که ابوبکر به هوش آمد ، نگاشته او را تایید و امضا کرد. (321)
راستی عثمان از کجا دانست که ابوبکر حتما عمر بن خطاب را جانشین خود قرار می دهد ؟ ابوبکر خود همین موضوع را از عثمان پرسید و او در پاسخ گفت : می دانستم که این لطف را از او دریغ نکرده ، جز وی کسی را به جانشینی تعیین نخواهی کرد. (322)
حال با توجه به این که خلیفه دوم نیز در هنگام مرگ می گوید : اگر ابوعبیده زنده بود بدون مشورت هیچ کس ، خلافت را به او می سپردم.و آن گاه شورایی تعیین می کند که در هر صورت عثمان به زمامداری برسد ، آیا جای تردید باقی است که این چند تن از سال ها پیش ، بر این تصمیم ، هم نظر بوده اند.
در هنگام وفات خلیفه دوم ، از این چند یار دیرین ، جز ابوعبیده ، سالم بن عبید نیز در گذشته بود و اگر او هم زنده بود خلافت به عثمان نمی رسید ، چنان که عمر به همین نکته تصریح کرد.
3. در خطبه بانو حضرت فاطمه زهرا علیه السلام درباره فدک ، جملاتی بیان شده است که به همدستی عده ای برای به چنگ آوردن منصب فرمانروایی مسلمانان ، اشاره دارد.
و الرسول لما یقبر ابتدارا زعمتم خوف الفتنة الا فی الفتنة سقطوا و ان جهنم لمحیطة بالکافرین. فلما اختار الله لنبیه دار انبیائه ماوی اصفیائه ظهرت فیکم حسکة النفاق... و اطلع الشیطان راسه من مغرزه ها تفابکم فالقاکم لدعوته مستجیین و للغرة فیه ملاحظین.
رسول خدا هنوز دفن نشده بود که شما به بهانه هراس از بروز فتنه ،به سوی منظور خویش شتافتید.این فرموده قرآن است که آنها خود در فتنه فرو رفتند و راستی که جنهم بر کافران احاطه دارد. چون خداوند پیام آور خود را به سوی جایگاه بلند پایه پیامبران و برگزیدگان خود فرا خواند ، در میان شما دشمنی ریشه گرفته از نفاق نمایان شد...و شیطان سر خود را از مخفیگاهش بیرون آورد. همانند لاک پشتی که با اطمینان از رفع خطر ، سر خویش را از لاک بیرون می کند. شیطان شما را به سوی هدف خود خواند و همه را فرمانبر خویش یافت ، که در پذیرش نیرنگ های او ، بدون کمترین مقاومت ، پیروید.
در بخشی دیگر می فرماید:
تتربصون بنا الدوائر و تتوکضون الاخبار.
در انتظار حوادث ناگوار برای ما بودید و مواظب دریافت اخبار.
4. چون محمد فرزند ابوبکر در پی نامه ای ، معاویه را به نافرمانی از امام علی علیه السلام سخت نکوهش کرد ، معاویه در پاسخ وی نامه ای نگاشت که به صراحت در آن می گوید آن چه او پیش گرفته است به پیروی از دو زمامدار نخست بوده است.
معاویه می نویسد :
ما و پدرت ابوبکر فضل و برتری فرزند ابوطالب را می دانستیم و حق او را بر خود لازم می شمردیم. پدر تو و فاروق (323)
عمر ، اولین کسانی بودند که حق علی را غصب کردند و با وی مخالفت نمودند. این دو نفر، بر طبق نقشه قبلی ، دست اتفاق به یکدیگر دادند ، سپس علی را به بیعت خود خواندند. چون علی خودداری و سرپیچی نمود درباره او تصمیم های ناروا و اندیشه های خطرناک گرفتند ، تا آن جا که علی با ایشان بیعت نمود و تسلیم آنان گردید. اما هرگز این دو نفر او را در کارهای خود شرکت نمی دادند و در امور محرمانه ، وی را آگاه نمی کردند ، تا خداوند جان هر دو را گرفت. بنابراین ، آن چه اکنون ما بر آنیم ، اگر راه صواب و حقیقت باشد ، پدر تو پایه گذار آن است و ما شریک های اوییم. اگر پدرت چنان نمی کرد ما هرگز با فرزند ابوطالب مخالفت نکرده ، مسند خلافت را به او واگذار می نمودیم ،لیکن پدر تو ، پیش از ما چنین سیاستی درباره وی پیش گرفت. ما هم مانند پدرت با او رفتار کردیم. حال یا پدرت را عیب کن یا از سرزنش ما دست بردار. درود خداوند بر کسی که توبه نماید ! (324)
5. در ماجرای روانه شدن ابوبکر و عمر به سوی سقیفه ،نکاتی حایز اهمیت است :
الف) آن دو کس که خبر گرد همایی سقیفه را به اطلاع عمر رساندند ، که بودند و چرا در آن جمعیت این موضوع را فقط به عمر بن خطاب خبر دادند ؟
ب) چرا عمر پس از اطلاع یافتن ، موضوع را فقط با ابوبکر در میان می نهد ؟ (325)
ج) چرا وقتی براءبن عازب (326)
در جستجوی افراد سرشناس قریش در خانه پیامبر صلی الله علیه و آله ابوبکر و عمر را نمی بیند ،به فکر فرو می رود که گویا توطئه ای در حال وقوع است ؟ (327)
د) چگونه آن دو نفر برای رفتن به سقیفه ،مساله اجتماع انصار را به علی یا عباس خبر نمی دهند و در راه ، فقط ابوعبیده جراح را با خویش همراه می سازند ؟
ه) چون گفتگوی سقیفه به پایان می رسد ، عمر بن خطاب ، بی درنگ همه را به بیعت ابوبکر فرا می خواند و بعدها در نقل رخداد آن روز می گوید : به خدا سوگند ، ما در آن موقعیت هیچ کاری را بهتر و تاثیر گذارتر از بیعت با ابوبکر ندیدیم. زیرا ترسیدیم از آن مردم جدا شویم و کار بیعت را یکسره نکنیم و آنها با دیگری بیعت کنند و آن گاه ما ناگزیر شویم از چیزی که مورد قبول ما نباشد اطاعت کنیم یا با آنها ستیز نماییم. آن وقت فتنه بر پا و فساد ظاهر و غالب شود. (328)
منظور ایشان از ما چه کسانی است ؟ آیا مگر پیشتر میان او و گروهی دیگر پیرامون موضوع خلافت ، هماهنگی و گفتگویی رخ داده است ؟!

306) الغدیر،ج 1،ص 159،علامه امینی بیش از بیست مدرک از اهل تسنن در تأیید این احتجاج نقل کرده است .
307) بلاذری می نویسد: او زسیر بود.(انساب الاشراف ،ج 1،ص 581،حدیث 1176.)ابن ابی الحدید می گوید:او عمار بود.(شرح نهج البلاغه ،ج 2،ص 15.)
308) ر.ک :انساب الاشراف ،ج 5،ص 590،مسنداحمد،ج 1،ص 55،التمهید،ص 196،کنز العمال ،ج 3،ح 2336،المنصف ،ابن ابی شیبه ،ج 5،ص 465،صحیح بخاری ،ج 8،ص 26 و 210،سیره نبوی ،ج 4،ص 226،النهایة،ج 3،ص 466،تاریخ الامم و الملوک ،ج 3،ص 205،الکامل فی التاریخ ،ج 2،ص 327،تاج العروس ،ج 1،ص 568،لسان العرب ،ج 2،ص 371،تاریخ الحلفاء،ص 67،شرح نهج البلاغه ،ج 2،ص 50،الصواعق المتحرقة،ص 21،الطبقات الکبری ،ج 3،ص 344.ابن ابی الحدید می نویسد:ابوبکر خود اولین فردی بود که بیعت مردم با خود را نا اندیشیده و بدون طرح قبلی اعلام کرد.شرح نهج البلاغخ ،ج 2،ص 50و ج 6،ص 47.
309) شرح نهج البلاغه ،ج 2 ، ص 37 .
310) بخش های موردنیاز این خطبه شریف در آغاز کتاب گذشت.
311) صحیح بخاری ، ج 9 ، کتاب الفتن ، باب الاستخلاف و کتاب الاحکام ، صحیح مسلم ، ج 6 ، کتاب لاامارة .
312) سعبد بن مالک از قبیله زهره قریش و هفتمین نفری بود که اسلام آورد. فرمانده فتح عراق و فرمانروای کوفه در روزگار عمر بن خطاب بود. در زمان حکمرانی معاویه ، در عقیق بیرون از مدینه در گذشت و در بقیع دفن شد. الاصابة ، ج 2 ، ص 30 و 36 ، اسد الغابة ،ج 2 ، ص 290 ، تحقیق محمد صبیح ، قاهره دار الکتب المصربه .
313) السیرة النبویة ، ج 1 ، ص 267 و 268 ، نهایة الارب ، ج 4 ، ص 16. ابوعبیده در زمره یاران عبدالرحمن بن عوف ایمان آورد. الطبقات الکبری ، ج 3،ص 409 ، طلحه و زبیر در آغاز حکومت امام علی علیه السلام خود را هوادار سیاسی ایشان معرفی می کردند ولی در نهان ، رهرو پیشینیان بودند.
314) الکامل فی التاریخ ،ج 2 ، ص 161 ، سیر اعلام النبلاء ،ج 1 ، ص 15 ، التنبیه و الاشراف ، ص 254.
315) حضرت در آن ایام حدود سی و سه سال سن داشته است.
316) شرح نهج البلاغه ، ج 6 ، ص 12.
317) همان ، ج 1 ، ص 189 ، و ج 2 ، ص 18 ، الکامل فی التاریخ ،ج 3 ، ص 31 ، تاریخ الامم و الملوک ، ج 3 ، ص 220 و ج 5 ، ص 31.
318) الامامة و السیاسة ،ج 1 ، ص 18 ،شرح نهج البلاغه ،ابن ابی الحدید ، ج 2 ،ص 47 ، مروج الذهب ،ج 2 ، ص 308.
319) الطبقات الکبری ،ج 3 ، ص 413. پیشتر در آغاز کتاب نگاشتیم که رسول اکرم (ص) این سخن را به کنایه به ابوعبیده فرموده بود. زیرا وی جزو توطئه گران بر ضد علی بن ابی طالب علیه السلام و فرد مورد اعتماد مخالفان علی علیه السلام بود.
320) صحیح مسلم ،ج 4 ،ص 57 ،باب فضائل الصحابه ،ج 9 - 2385.
321) تاریخ الامم و الملوک ، ج 1 ، ص 2138.
322) شرح نهج البلاغه ، ج 1 ، ص 165 و ج 2 ،ص 5 ، الکامل فی التاریخ ،ج 2 ، ص 80 ، تاریخ الامم و الملوک ، ج 3 ، ص 429.
323) لقب صدیق و فاروق از القابی است که نخستین بار رسول اکرم (ص) علی علیه السلام را بدان افتخار بخشید مجمع الزوائد ، ج 9 ،ص 102 ، کفایة الطالب ، ص 79 ، حدیث چنین است : ان هذا اول من یصافحنی یوم القیامة و هو الصدیق الاکبر و هذا فاروق هذه الامة ، یفرق الحق و الباطل و هذا یعسوب الدین همان این علی اولین کسی است که به من ایمان آورد و اولین کسی خواهد بود که در روز رستاخیز با من مصافحه می کند. او صدیق اکبر و فاروق این امت است که حق را از باطل جدا می سازد و اوست پیشوای دین. بعدها دیگران این لقب را ویژه خود ساختند ، در حالی که در کتب اهل تسنن این حدیث از علی علیه السلام نقل شده است که انا الصدیق الاکبر لا یقولها بعدی الا کذاب مفتر صدیق اکبر من هستم و کسی به جز من این ادعا را نمی کند ، مگر آن که دروغگوی افترا زننده باشد. تاریخ الامم و الملوک ،ج 2 ، ص 212مصر ، چاپخانه حسینیه ، 1323 ق.
6 جلدی ، سنن ابن ماجه ، ج 1 ، ص 57 و 58 ، خصائص امیر المومنین علیه السلام ، ص 3 ، مصر ، چاپخانه نیل ، 4 جلدی ، المستدرک علی الصحیحین ، ج 3 ، ص 112 به نقل : الغدیر ، ج 2.
324) مروج الذهب ، ج 3 ، ص 21 و 22. وقعة صفین ، ص 135 ، چاپ قاهره ، 1365 ، شرح نهج البلاغه ، ابن ابی الحدید ، ج 1 ، ص 284 ،ج 2 ، ص 65 و ج 3 ،ص 188 ،انساب الاشراف ، ج 2 ، ص 31 و 393 و 397.
325) الکامل فی التاریخ ،ج 2 ص 329.
326) کنیه اش ابوعمرو ، از قبیله اوس و از کسانی بود که رسول اکرم (ص)در روز بدر به سبب کمی سنشان ،اجازه جهاد به آنان نداد و بازشان گردانید. بعدها در چهارده غزوه با رسول اکرم (ص) شرکت کرد و در جنگ جمل ، صفین و نهروان با علی علیه السلام بود. در پایان زندگی ، ساکن کوفه شد و در زمان حکومت مصعب بن زبیر ، در همان جا از دنیا رفت. الاستیعاب ، ج 1 ، ص 48 ،اسدالغابة ، ج 1 ،ص 145 ،الاصابه ، ج 1 ، ص 95.
327) شرح نهج البلاغه ،ابن ابی الحدید ،ج 1 ، ص 219.
328) الکامل فی التاریخ ،ج 2، ص 16 ، سقیفه ، واقعه پس از پیامبر ، ص 70

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

مؤسسه جهانی سبطین علیهما السلام

loading...
اخبار مؤسسه
فروشگاه
درباره مؤسسه
کلام جاودان - اهل بیت علیهم السلام
آرشیو صوت - ادعیه و زیارات عقائد - تشیع

@sibtayn_fa





loading...
آخرین
مداحی
سخنرانی
تصویر

روزشمارتاریخ اسلام

1 محرّم الحرام

 ١ محرّم الحرام ١ ـ آغاز ايّام حزن آل محمد(علیهم السلام)٢ ـ حادثه شعب ابیطالب٣ ـ اولین جمع...


ادامه ...

2 محرّم الحرام

٢ محرّم الحرام ورود كاروان حسینی به كربلابنا بر مشهور در روز دوم محرم سال 61 هـ .ق....


ادامه ...

3 محرّم الحرام

 ٣ محرّم الحرام ١ـ دعوت جهانی اسلام توسط پیامبر اكرم(صلی الله علیه و آله)٢ـ نامه‌ امام حسین (علیه...


ادامه ...

4 محرّم الحرام

٤ محرّم الحرام سخنرانی عبید الله بن زیاد در مسجد كوفهعبید الله بن زیاد حاكم كوفه برای این...


ادامه ...

6 محرّم الحرام

١ـ یاری خواستن حبیب بن مظاهر از بنی اسد٢ـ اولین محاصره آب فرات1ـ یاری خواستن حبیب بن...


ادامه ...

7 محرّم الحرام

 ٧ محرّم الحرام ممنوعیت استفاده از آب فرات برای كاروان امام حسین(علیه السلام)بعد از آنكه عبیدالله بن زیاد،...


ادامه ...

8 محرّم الحرام

ملاقات امام حسین(علیه السلام) با عمر بن سعد در كربلاامام حسین(علیه السلام) به هیچ وجه راضی به...


ادامه ...

9 محرّم الحرام

١ ـ محاصره خیمه‌های امام حسین(علیه السلام) در كربلا٢ ـ رد امان نامه شمر توسط حضرت ابوالفضل...


ادامه ...

10 محرّم الحرام

١ـ عاشورای حسینی٢ـ وفات حضرت امّ سلمه (سلام الله علیها)٣ـ هلاكت عبیدالله بن زیاد٤ـ قیام حضرت مهدی...


ادامه ...

11 محرّم الحرام

١ـ حركت كاروان اسیران از كربلا٢ـ برگزاری مجلس ابن زیاد ملعون1ـ حركت كاروان اسیران از كربلاعمربن سعد...


ادامه ...

12 محرّم الحرام

١ـ دفن شهدای كربلا٢ـ ورود کاروان اسرای کربلا به كوفه٣ـ شهادت امام سجاد‌(علیه السلام)1ـ دفن شهدای كربلاروز...


ادامه ...

13 محرّم الحرام

١ـ اسرای اهل بیت‌(علیهم السلام) در مجلس ابن زیاد٢ـ نامه عبیدالله بن زیاد به یزید٣ـ شهادت عبدالله...


ادامه ...

15 محرّم الحرام

 ورود نمایندگان طایفه «نَخَع» به مدینه و پذیرش دین اسلامرسول گرامی اسلام‌(صلی الله علیه و آله) در...


ادامه ...

19 محرّم الحرام

حركت كاروان اسیران كربلا از كوفه به طرف شام یزید ملعون در جواب نامه عبیدالله بن زیاد به...


ادامه ...

20 محرّم الحرام

مراسم عروسی حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها)بنا بر قول مشهور شب بیست و یكم محرم سال...


ادامه ...

25 محرّم الحرام

١ـ شهادت سيّد الساجدین علی بن الحسین‌(علیهما السلام)٢ـ قتل «محمد امین» به دستور برادرش «مأمون»1ـ شهادت سيّد...


ادامه ...

26 محرّم الحرام

١ـ شهادت علی بن الحسن المثلث‌٢ـ محاصره شهر مكه و سنگ باران كعبه توسط سپاه یزید1ـ شهادت...


ادامه ...

28 محرّم الحرام

١ـ رحلت حذیفه بن یمان٢ـ ورود كاروان اسرای اهل بیت‌(علیهم السلام) به بعلبك٣ـ تبعید امام جواد‌(علیه السلام)...


ادامه ...
01234567891011121314151617

انتشارات مؤسسه جهانی سبطين عليهما السلام
  1. دستاوردهای مؤسسه
  2. سخنرانی
  3. مداحی
  4. کلیپ های تولیدی مؤسسه

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page