صدای پای تو در گوش کهکشان پیچید *** به گرد نام تو گردون مدارها گردید
از این به بعد، مسلمان تو سلیمان است *** که ملک عاشقیاش را خدا به تو بخشید
بت سکوت حرا را حبیب من بشکن *** بخوان به نام خدایی که دوستت نامید
محمد! ازنفس من چه قدر میخواهی *** که برطرف شود این تشنه بودن جاوید
کسی که از طرف من شد عاشقت، مولاست *** کسی که از طرف تو به عشق خود بالید
ببین که زنده به گور است دختر فانوس *** که چون حباب در آغوش، یک نفس خشکید
به پیشواز بلندای تو سرازیر است *** ز ناودان طلایی کعبه، مروارید
به زیر پای تو خورشید اشرفی ریز است *** خدیجه مهر خودش را به ماه تو بخشید
دو چشم خویش ببند و فقط تماشا کن *** که جور دیگری از این به بعد باید دید
محمد کامرانی اقدام
شعر «تماشا»
- بازدید: 3147