ای کَهف وِلا، کَنز خَفا قائم بر حق
الغوث که دین نبی افتاده ز رونق
افتاده به گرداب بلا کَشتی اسلام
غیر از تو دیگر دادرسی نیست در ایّام
ابلیس به هر گوشه نهاده است دوصد دام
تا کرده به هر حِیله محبّان تو را رام
الغوث که دین نبی افتاده ز رونق
رفته است صداقت ز میان آمده حِیله
حِیله شده در دوستی خلق وَسیله
عِفّت شده مَتروک ز زنهای جَمیله
رفته اثر از خواندن اوراد عَدیله
ای صفشکن معرکه، ای میر قبیله
الغوث که دین نبی افتاده ز رونق
حاجی پی شهرت رود از بَهر زیارت
تاجر شده فاجر، عوض سود، خِسارت
زنها عوض مسأله و حسن و طهارت
شأن علما رفته و هر کس به جِسارت
الغوث که دین نبی افتاده ز رونق
ای پنجه مرد افکن و ای کاسر اعماق
بسیار فراوان شده شیادی رزاق
مَتروک بود رحم و پرستاری و انفاق
اخبار نبی گشته همه جَعلی و الحاق
ای شمس هدایت چه شود گر کُنی اشراق
الغوث که دین نبی افتاده ز رونق
مَعمورهی بِدعت شده از شش جهت آباد
از ظلم شده مردم دنیا همه استاد
شیطان متحیّر شده است از شدت بیداد
بگرفته عَزازیل ز ابنای زمان یاد
فریادرسی نیست که گیرد ز کسی داد
(صامت) چه کند جز تو، به نزد که بَرد داد
الغوث که دین نبی افتاده ز رونق
صامت بروجردی
الغوث که دین نبی افتاده ز رونق
- بازدید: 995