دیشب پرِ من كبوتر بامت شد
آهوی بیابانی من رامت شد
حالا دلِ من پیمبر نامت شد
از معجزۀ درخت بادامت شد
امروز اگر مریض درمان توام
تو آینه می شوی زلالم بكنی
با طرز نگات خوش به حالم بكنی
یا فكری به حال خشكسالم بكنی
یا فكری به حال پرّ و بالم بكنی
من منتظر ِ نماز باران توام
هرچند بَدَم اگر كه بهتر نشدم
پیش كرم تو شاه گداتر نشدم
در بارگهت اگرچه نوكر نشدم
هرچند كه آهو و كبوتر نشدم
گر پا بدهی سگِ نگهبان توام
هرچند به این سو و به آن سو نزدم
هرچند به این كو و به آن كو نزدم
پیش تو به آفتاب هم رو نزدم
در صحن تو من اگرچه جارو نزدم
مشغول غلامی غلامان توام
در سجده به پای تو هزاران آدم
جاروكش صحن تو هزاران مریم
محتاج دعای تو هزاران خاتم
ای شاه گدای تو هزاران حاتم
من نیز یكی از این هزاران توام
شاعر: علی اکبر لطیفیان
دیشب پرِ من كبوتر بامت شد
- بازدید: 2382