روز هشتم«روز ترویه»رسول خدا براى انجام مناسک حج عازم عرفات شد و شب را در منى توقف کرد و روز دیگر پس از طلوع آفتاب از منى حرکت نمود و در عرفات فرود آمد.چند خطبه از رسول خدا(ص)در این سفر در کتابهاى تاریخ و حدیث نقل شده که از آن جمله است خطبهاى را که در عرفات روز نهم ذى حجه همچنان که بر شتر سوار بود ایراد فرمود،که ما ترجمه فرازهایى از آن را انتخاب کرده در زیر براى شما نقل مىکنیم (3) :
«ستایش خداى را سزاست و او را مىستاییم و از او یارى مىجوییم و از وى آمرزش مىخواهیم و به سوى او باز مىگردیم و از شر بدیهاى خویش و اعمال بد خود به خدا پناه مىبریم،هر که را خدا هدایت کند کسى گمراهش نتواند کرد،و کسى را که خدا گمراه کند دیگرى هدایتش نتواند نمود،و شهادت مىدهم که معبودى جز خداى یگانه نیست،و گواهى دهم که محمد بنده و رسول اوست.»
«اى بندگان خدا من شما را به پرهیزکارى و تقوى از خدا سفارش مىکنم و به فرمانبرداریش ترغیب مىنمایم و بدانچه نیکوست سخن را آغاز مىکنم.»
«اى مردم آنچه را براى شما بیان مىکنم از من بشنوید که من نمىدانم،شاید پساز این سال دیگر شما را در اینجا دیدار نکنم،اى مردم خونها و اموال شما تا هنگامى که پروردگارتان را ملاقات کنید بر یکدیگر حرام است مانند حرمت این روز و این ماه و این شهر(یعنى مکه) !آیا ابلاغ کردم!بار خدایا گواه باش.»
«هر کس امانتى نزد او هست به صاحبش بازگرداند...»
«اى مردم شیطان نومید شد از اینکه در سرزمین شما او را بپرستند ولى راضى است که در غیر آن از اعمالى که آنها را حقیر مىشمارید اطاعت و فرمانبردارى شود...»
«اى مردم زنانتان بر شما حقى دارند و شما نیز بر آنها حقى دارید،حق شما بر زنهایتان این است که غیر شما را به بسترشان در نیاورند و کسى را که از وى کراهت دارید بى اجازه شما به خانههاتان راه ندهند و کار زشت نکنند و اگر چنین کردند خدا به شما اجازه داده که بر آنها سخت گیرید و بسترشان را ترک کنید و مقدار اعتدال(که آزار کننده و موجب جراحت و زخمى نباشد)آنها را کتک بزنید،پس اگر خوددارى کرده و دست برداشتند و از شما اطاعت کردند روزى و پوشش آنها به طور متعارف به عهده شماست.که براستى زنان اسیر در دست شما هستند و در کار خویش اختیارى ندارند،آنها را به عنوان امانت و سپرده خدا گرفتهاید و به حکم کتاب خدا بر خود حلال کردهاید،از خدا بترسید درباره زنان و با آنها به نیکى رفتار کنید.»
«اى مردم براستى که مؤمنان با یکدیگر برادرند و براى هیچ کس مال برادرش جز از روى رضا و طیب خاطر حلال نیست،بار خدایا آیا ابلاغ کردم!خدایا تو گواه باش،مبادا پس از من به راه کفر بازگردید که گردن همدیگر را بزنید،زیرا من در میان شما چیزى را به یادگار گذاردم که اگر بدان چنگ زنید هرگز گمراه نشوید:کتاب خدا و عترت من خاندانم!بار خدایا آیا ابلاغ کردم؟خدایا تو گواه باش.»
«اى مردم پروردگار شما یکى است،پدرتان نیز یکى است،همه از آدم هستید و آدم از خاک است،براستى که گرامىترین شما نزد خدا پرهیزکارترین شماست،هیچ عربى را به عجمى برترى نیست جز به تقوى،آیا ابلاغ کردم!بار خدایا تو گواه باش!»
همه گفتند:آرى،فرمود:«حاضر به غایب برساند»!
رسول خدا(ص)در میان آن جمعیت بسیار،روى شتر جمله جمله مىگفت و افرادى مانند ربیعة بن امیه و دیگران که صداى رسایى داشتند سخنان آن حضرت راتکرار مىکردند و به گوش مردمى که دورتر بودند مىرساندند.
بارى رسول خدا(ص)در آن سفر تاریخى احکام حج و حدود عرفات و مشعر و منى را نیز براى مسلمانان ذکر و تعیین کرد و چون روز عید شد به منى آمد و پس از رمى جمره شتران قربانى را نحر کرد آن گاه به شخصى که نامش«معمر بن عبد الله»بود دستور داد سرش را بتراشد و تا روز دوازدهم در منى بود و سپس به مکه آمد و بقیه اعمال حج را انجام داد.
- پینوشتها -
3.و تمامى آن در تحف العقول،خصال صدوق،سیره ابن هشام،نهج الفصاحة و غیره با مختصر اختلافى نقل شده،هر که خواهد به کتابهاى مترجم مذکور مراجعه نماید.
فرازهایى از سخنان رسول خدا(ص)در عرفات
- بازدید: 1182