سبب این غزوه آن شد که عیینة بن حصن فزارى با عدهاى از سواران قبیله غطفان که در زمره دشمنان اسلام بودند،شبانه به اطراف مدینه حمله بردند و در جایى به نام«غابه»به ساربانى که شتران شیرده پیغمبر و مردم مدینه را مىچرانید و از قبیله غفار بود برخورد کرده و آن مرد غفارى را کشته و زنش را نیز اسیر نموده و شتران را نیز بردند.
نخستین کسى که از این ماجرا مطلع شد مردى بود به نام سلمة بن اکوع که در آن روز به سوى«غابه»مىرفت و در«ثنیة الوداع»که گردنهاى بود شتران را دید و ازماجرا آگاه گردید و از این رو به عجله خود را به بلندى«سلع»که کوهى در کنار شهر مدینه بود رسانید و با فریاد«و اصباحاه»مردم را از جریان غارتى که انجام گرفته بود مطلع ساخت و سپس خود او به سرعت به تعقیب دشمن رفت و چون به آنها رسید تیرى به سوى آنها پرتاب کرد.
عیینه و همراهان به سوى او حملهور شده و او فرار کرد و چون بازگشتند دوباره آنها را تعقیب کرده شروع به تیراندازى نمود و چون باز مىگشتند او نیز فرار مىکرد.این حالت جنگ و گریزى آنها را مشغول ساخته و از سرعت آنها کاست تا مسلمانان به آنها رسیدند.
از این سو وقتى صداى سلمة بن اکوع در مدینه طنینانداز شد گروهى از جنگجویان و سوارکاران بر اسبهاى خود سوار شده براى کسب تکلیف به در خانه رسول خدا(ص)آمدند،پیغمبر خدا سعد بن زیدـانصارىـرا بر آنها امیر و فرمانده کرده به آنان فرمود:شما از جلو به تعقیب دشمن بروید تا من از دنبال بیایم.
سواران خود را بسرعت به غارتگران رسانده و یکى از آنان که زودتر از دیگران خود را به آنها رسانده بود به نام محرز بن نضله به دست آنها کشته شد و به دنبال او مسلمانان دیگر رسیدند و با حملهاى که به دنباله غارتگران کردند توانستند دو تن از آنها را به قتل رسانده و مقدارى از شتران را نیز از آنها پس بگیرند ولى بقیه را که عیینه و همراهانش از جلو برده بودند به دست نیاوردند.
رسول خدا(ص)نیز به دنبال آنها تا کوه«ذى قرد»ـکه دو روز تا مدینه فاصله داشت،و حدود دوازده فرسخ راه بودـپیش رفت ولى به غارتگران نرسیده همانجا توقف کرد و پس از یک شبانه روز توقف در آنجا به مدینه بازگشت. (54)
- پینوشتها -
54.ابن هشام مىنویسد:زن آن مرد غفارى که به دست غارتگران اسیر شده بود پس از چند روز توانست از چنگال آنها فرار کند و شتر معروف پیغمبر را نیز که نامش عضباء بود برداشته و بر آن سوار شد و خود را به مدینه رسانید،و چون پیش رسول خدا(ص)آمد معروض داشت که من نذر کردهام اگر خداى تعالى مرا به وسیله این شتر نجات داد او را در راه خدا قربانى کنم!
پیغمبر تبسمى کرد و فرمود:نذر در چیزى که مالک آن نبودهاى و ملک دیگرى بوده صحیح نیست،این شتر مال من است!برو در پناه خدا.
غزوه ذى قرد
- بازدید: 1491