زینب که از زنان مهاجر و از خانوادههاى شریف مکه بود و پس از طلاق در مدینه و دور از بستگان نزدیک و در شهر غربت به سر مىبرد در اندوه و ماتم فرو رفت و چنانکه گفتهاند بسیار مىگریست و از آن سو خداى تعالى پیغمبر را مأمور ساخت براى از بین بردن سنت جاهلیت که ازدواج با زن پسر خوانده را مانند ازدواج با زن فرزند رسمى جایز نمىدانستند،زینب را به ازدواج خویش در آورد و در ضمن او را از این عقده و شکست روحى نیز نجات داده و خواسته دیرینه او و فامیلش راـکه ازدواج با یکى از شخصیتهاى قریش بودـانجام دهد.
رسول خدا(ص)نیز پس از گذشت دوران عده و مدتى پس از آن،با اینکه از انتقاد منافقان مدینه اندیشه داشت این کار را انجام داد و زینب در ردیف همسران آن حضرت در آمد. (44) این بود خلاصهاى از آنچه در تواریخ و تفاسیر در این باره ذکر شده و اما توجیهات و برداشتهاى غلطى که دشمنان مغرض اسلام براى این ازدواج کردهاند انگیزهاى جز همان غرض ورزى و ایراد و اشکال تراشى نداشته و قسمتى از آنها به اصل مسئله تعدد زوجات در قانون اسلام و بخصوص تعدد زوجات پیغمبر اسلام باز مىگردد که ما ناچاریم در این باره نیز توضیح کوتاهى داده و به دنبال سایر ماجراهاى تاریخى بازگردیم.
- پینوشتها -
44.در اینجا به نظرم رسید براى شاهد گفتار بالا سخن جان دیون پورت را در این باره براى شما،که در کتاب عذر تقصیر به پیشگاه محمد و قرآن نوشته است نقل کنیم اگر چه قسمتهایى از کتاب مزبور مورد بحث و انتقاد است.
وى پس از اینکه به داستان جنگ خندق و ائتلافى را که یهود با قبایل عرب بر ضد اسلام کردند و منجر به شکست آنان و سپس غلبه مسلمانان بر یهود شد اشاره کرده و مىنویسد:
«در اینجا لازم است تهمتى را که دشمنان محمد در همین اوقات از روى غرض و حسد به او زدهاند رد شود،و آن موضوع ازدواج عیال مطلقه پسر خوانده اوست،واقع امر این است که خیلى قبل از طلوع اسلام میان اعراب عادى رواج داشت که اگر کسى زنى را به نام مادر مىخواند دیگر نمىتوانست با او ازدواج کند و اگر کسى جوانى را پسرش مىخواند از آن به بعد آن پسر از تمام حقوق فرزندى وى برخوردار مىشد،ولى قرآن هر دو عادت مزبور را نسخ کرد،به این معنى که اگر کسى زنى را مادر مىخواند مىتوانست با او ازدواج کند و نیز اگر پسر خواندهاى عیالش را طلاق مىداد پدر خوانده مىتوانست عیال او را به ازدواج خودش در آورد.
محمد که نسبت به زینب خیلى احترام مىگذاشت او را به ازدواج پسرى که به او نیز همان قدر احترام قایل بود در آورد،چون نتیجه این ازدواج براى زید رضایت بخش نبود با همه مداخلهاى که پیغمبر در این باره نمود زید تصمیم به طلاق زینب گرفت.
پیغمبر خودش بخوبى مىدانست که چون اصولا این وصلت به وسیله او انجام گرفته است مورد توبیخ قرار خواهد گرفت.ولى پس از انجام طلاق،پیغمبر از گریههاى زینب و بدبختى او متأثر شد،لهذا تصمیم گرفت از تنها وسیله اصلاحى که در دسترس دارد استفاده کند بنابراین پس از طلاق زید،خودش با زینب ازدواج کرد.
پیغمبر با اشکال به این اقدام تصمیم گرفت و مىدانست عربها که هنوز پاى بند رسم و عادت سابقشان بودند او را با انجام این عمل به بىعفتى متهم خواهند کرد،ولى حس شدید وظیفهشناسى بر این موانع غالب آمد و زینب عیال پیغمبر شد.»
کتاب عذر به پیشگاه محمد،ترجمه سعیدى،صص 36ـ .35
طلاق زینب و ازدواج رسول خدا با او
- بازدید: 1603