مسلمانان بر سر کشتگان خود آمده و مشاهده کردندـبجز حنظلهـهمه را مثله کرده و گوش و بینى و دست و پا بریدهاند و بعضى را مانند حمزه سید الشهدا شکمش را نیز دریده بودند،دیدن این منظره براى مسلمانان بسیار ناگوار بود بخصوص هنگامى که پیغمبر(ص)بالاى کشته حمزه آمد و آن وضع دلخراش را دید بسختى متأثر گردید و مطابق نقل برخى از مورخین گفت:تاکنون منظرهاى ندیده بودم که به این اندازه مرا خشمگین کرده باشد و در دل به فکر انتقام و معامله به مثل با مشرکین افتاد ولى وحى الهى که به وسیله جبرئیل نازل شد او را وادار به صبر و تحمل کرد و از این فکر منصرف شد،متن آن وحى و دستور در ضمن این آیه نازل شد :
«و ان عاقبتم فعاقبوا بمثل ما عوقبتم به و لئن صبرتم لهو خیر للصابرین،فاصبر و ما صبرک الا بالله و لا تحزن علیهم...» (19)
[اگر کسى به شما ستم و عقوبتى کرد شما در برابرش همان گونه عقوبت کنید و انتقام گیرید،اما اگر صبر کنید براى صابران پاداش بهترى خواهد بود،اى پیغمبر تو به خاطر خدا صبر کن و بر کردار ایشان غمگین مباش...]تا به آخر آیه.
رسول خدا(ص)که این آیه را شنید فرمود:صبر مىکنم،و به مسلمانان نیز دستور صبر داد و از مثله کردن کشتگان نهى فرمود.
آن گاه رسول خدا(ص)رداى خود را بر روى جنازه حمزه انداخت اما چون حمزه بلند قامت بود تمام بدن را نمىپوشاند،پس ردا را روى سر کشید دید پاها بیرون است و چون روى پاها کشید مشاهده کرد سر بیرون مىافتد از این رو ردا را روى سر کشید و روى پاها را با علف و شاخههاى بوته اسفند پوشاندند،و نسبت به کشتگان دیگر نیزهمین گونه رفتار کرده حتى هنگام دفن در قبر نیز قسمتى از بدن و یا همه بدنشان را با علف و بوته اسفند پوشانده و دفن نمودند .
در این وقت رسول خدا(ص)مطلع شد که صفیهـدختر عبد المطلبـمىخواهد بالاى کشته برادرش حمزه برود پیغمبر به زبیرـفرزند صفیهـفرمود:برو و صفیه را بازگردان که کشته برادر را به این حال نبیند،زبیر خود را به مادر رسانید و دستور رسول خدا(ص)را به او ابلاغ کرد .
صفیه پرسید:براى چه؟من شنیدهام برادرم را مثله کردهاند و چون این مصیبتها در راه خداست ما هم بدانها راضى هستیم و ان شاء الله صبر و شکیبایى خواهم کرد،زبیر به نزد رسول خدا (ص)بازگشت و سخن صفیه را به عرض آن حضرت رسانید،حضرت فرمود:پس بگذارید بیاید،و صفیه پیش رفت و چون با کشته برادر رو به رو شد همان گونه که گفته بود صبر و بردبارى پیشه کرد و تنها جمله استرجاع بر زبان جارى کرد و از خداى تعالى آمرزش او را درخواست نموده به سوى مدینه بازگشت.
- پینوشتها -
19.سوره نحل،آیههاى 127ـ .126
بر سر کشتگان
- بازدید: 1451