مردى از بزرگان یهود بنى قریظه حدیث کند که ثعلبه بن سعیه و اسید بن سعیه دو برادر بودند که در جریان محاصره یهود بنى قریظه در مدینه اسلام آوردند و سبب اسلام خویش را این گونه نقل کردند که:
مردى از یهودیان شام به نام ابن هیبان چند سال پیش از ظهور اسلام از شام به مدینه آمد و در میان ما رحل اقامت افکنده بماند،و به خدا سوگند ما مردى را مانند او در مواظبت به عبادات و نماز خویش ندیده بودیم،هرگاه خشکسالى و قحطى به ما رو آورد مىشد به او مىگفتیم:اى پسر هیبان همراه ما بیا تا به صحرا رویم و از خدا براى ما باران طلب کن او مىگفت:تا صدقهاى ندهید نمىآیم،به او مىگفتیم:چه مقدار صدقه باید داد؟مىگفت:یا یک صاع خرما و یا دو«مد»جو. (9)
ما همان اندازه که گفته بود صدقه مىدادیم آن گاه به همراه ما به صحرا مىآمد و از خدا طلب باران مىکرد و به خدا سوگند هنوز از جاى خود برنخاسته بود که ابرها ظاهر مىشدند و باران مىآمد.و این جریان بارها اتفاق افتاد.
تا اینکه مرگ او فرا رسید و چون یقین به مرگ خود کرد به ما گفت:اى گروه یهود هیچ مىدانید براى چه من از سرزمین پر برکت شام دست کشیده و به این سرزمین خشک و سوزان آمدم؟گفتیم :تو خود داناترى!
گفت:من در این سرزمین چشم به راه آمدن پیغمبرى بودم که زمان ظهورش نزدیک شده و این شهر هجرتگاه او خواهد بود و انتظار آمدن او را مىکشیدم که بدو ایمان آورده و پیرویش کنم .
اى گروه یهود بدانید که زمان آمدن آن پیغمبر نزدیک شده مبادا کسى در ایمانآوردن به او بر شما سبقت جوید چون او دستور داد که هر کس با او مخالفت کند خونش را بریزد و زن و بچهاش را به اسارت گیرد.مبادا این کار او مانع ایمان شما گردد.
او از دنیا رفت و پیغمبر(ص)به رسالت مبعوث شد و جریان محاصره یهود بنى قریظه پیش آمد .در این وقت ثعلبه و اسید که در سنین جوانى بودند به نزد همکیشان خود رفته بدانها گفتند :اى بنى قریظه به خدا این همان پیغمبرى است که ابن هیبان آمدنش را به شما خبر مىداد !گفتند:او نیست،آن دو گفتند:چرا به خدا سوگند این همان پیغمبر است و به دنبال این گفتار از قلعه به زیر آمده و مسلمان شدند.
- پینوشتها -
9.«صاع»سه کیلو و«مد»ده سیر است.
گفتار ثعلبه و اسید پسران سعیه و اسلام آنها
- بازدید: 1494