به مسأله محاصره اقتصادى كه كفار قريش آن را بر مردم مدينه تحميلكرده بودند، باز مىگرديم تا بدانيم موضع پيامبر در برابر اين محاصره چه بود وچگونه توانست از آن رهايى يابد.
طرحى كه پيامبر براى دفع اين محاصره پياده كرد همان مقابله به مثلبود. چراكه كاروانهاى تجارى كه مىخواستند از مكّه به شام بروند ناگزيربودند، از تنگه بيابانى ميان درياى سرخ و مدينه بگذرند. پيامبر هم گروهى از افراد مسلح را براى نگهبانى از اين منطقه به كار گماشت.نگاهبانان اين منطقه گاهى از مهاجران و گاهى از نصار انتخاب و تعيين مىشدند. اين گروه وظيفه داشتند جلوى حركت كاروانهاى تجارى رابگيرند. امّا اين كاروانها با قبايل صحرانشين پيمان بسته بودند كه اينقبايل آنان را از حمله و هجوم دزدان محافظت كنند ودر برابر هر سال مبلغى معين به آنها بپردازند.
از اين رو اين نقشه چندين بار با شكست روبهرو شد. چون هرگاه افراد مسلح مىخواستند به كاروانى حمله كنند اين قبايل صحرانشين به حكم پيمانى كه با كاروانيان بسته بودند، دخالت مىكردند و به يارى آنها مىشتافتند. امّا پيامبر به ميان اين قبايل صحرانشين رفت و در زمينه مسايل جنگى با آنان پيمانى منعقد كرد و بدين ترتيب از دفاع اين قبايل ازكاروانهاى بازرگانى آسوده شد.