پس از مرگ ابوطالب، پيامبر صلى الله عليه وآله با بحرانهاى سختى روبه رو شد.قريش همه نيروى خود را براى نابود كردن مسلمانان و از ميان بردن نهضت اسلامى به كار گرفت و فشارهاى سختى بر مسلمانان وارد آورد.آزارهاى فراوانى بر پيامبر روا داشت. چند بار نيز كمر به قتل پيامبربست امّا خداوند از اجراى نقشه آنان جلوگيرى مىكرد. پيامبر درباره بحرانهايى كه گريبانگير او و مسلمانان شده بود، تدابيرى انديشيد. به مسلمانان فرمان داد تا به حبشه هجرت كنند. اين نقشه با هجرت دو گروه بزرگ از طريق دريا به حبشه، اجرا شد. مسلمانان بدين ترتيب از شر كفار و مكر و حيله آنان جان سالم به دربردند. پادشاه حبشه نيز آنان راپناه داد و مقدمشان را گرامى داشت.
پيامبر در مورد خود نيز تصميم گرفت به "طائف"، شهرى نزديك مكّه كه قبيله بزرگ و نيرومند ثقيف در آنجا زندگى مىكرد، برود.پيامبر بدين اميد به طايف رفت كه مردم آنجا را هدايت كند؛ تا آنان نيزپيامبر را از آزار و اذيت قريش در امان نگاهدارند. امّا اين طرح،با موفقيت روبه رو نشد. قبيله ثقيف نه تنها اسلام نياورد بلكه ديوانگان ونادانان خود را بر پيامبر گماشت تا آنحضرت را به بدترين شكل آزاردهند. آنان كسانى به مكّه فرستادند تا ماجراى دعوتشان به اسلام از سوى پيامبر را براى قريش نقل كنند. قريش بار ديگر دست به كار نابودى آنحضرت شد. پيامبر كه از بيم جان خود نمىتوانست به صورت معمولى به مكّه بازگردد، ناگزير شد به تنى چند از بزرگان و رؤساى قريش پيغام دهد و از آنان بخواهد كه وى را در مقابل قريش پناه دهند. يكى از آنان تقاضاى پناهندگى پيامبر را پذيرفت و آن حضرت توانست در زير چترحمايت او به مكّه وارد شود.
هجرت به حبشه
- بازدید: 877