كفار قريش با اين مخالفتها نتوانستند، از حركت اين رسالت و آوازه آن جلوگيرى كنند. بنابراين چاره ديگرى انديشيدند، تا شايد مردم را از گرايش به اسلام منع كنند. آنها نزد پيامبر صلى الله عليه وآله آمده به او گفتند:اى محمد! تو خدايان ما را ناسزا گفتى و عقلهاى ما را پوك خواندى و جماعت ما را پراكنده ساختى. اگر با چنين كارها در پى كسب ثروت هستى ما به تو ثروت مىدهيم؛ و اگر خواهان سيادت و بزرگى هستى تورا سيادت خواهيم داد و اگر بيمارى تو را درمان خواهيم كرد.
امّا پيامبر در پاسخ فرمود: "هيچ كدام از اينها كه گفتيد در كار نيست.بلكه خداوند مرا به پيامبرى به سوى شما برانگيخته و كتابى نيز فرو فرستاده است. اگر آنچه را كه آورده ام بپذيريد، همان در دنيا وآخرت بهره شماست و اگر آن را نپذيريد من همچنان صبر مىكنم تا خداوند ميان ما داورى كند".