در تنگنای روزمرگی، از پشت جاده های تاریک گناه و وسوسه، به دست های پر نیازمان آموختیم که تنها رو به آسمان بی کران کرامت و مهربانی تو دراز شوند و در ورای سیاه ترین لحظه های تنهایی، به امید نور روشن درگاهت، به انتظار بنشینند.
پروردگارا ! زنگارهای سیاه دل را در جام طلایی رمضان شست و شو داده و با روحی تطهیر شده از هر آنچه ناپاکی، به سویت می شتابیم.
خدایا ! در ناب ترین ثانیه های راز و نیاز با تو، میهمان سفره های رنگینت بودیم و در تپش نبض تند زمان، چه زود، بدرقه کردیم روزهای روزه داریمان را و حالا با روحی سرشار از معنویت و دل های لبریز از مهر تو، دست های در هم گره شده ای که بوی وحدت می دهند و شعارشان همدلی است، با قدم های استواری که مقصدشان یک پارچگی است، به استقبال روز موعود می شتابیم؛ در شکوه و عظمت نماز عید، غرق شده و با رمضان وداع می کنیم. فرشتگان آسمان، رشک می برند به این همه یکرنگی و اتحاد ما.
الهی! نگذار که روزهای بعد از این، عطر پاک رمضان را در یادها گم کند.
نویسنده : نفیسه بابایی
دیدگاهها
سی سحر سفره ی نورومغفرت گشود ونرنجید زما
سی شبانه روز دست نیاز سوی دوست بودو نرنجید ما
حاجت روا بکرد و درهای رحمت گشود و نرنجید زما
در نیمه صیام ,حسن پور علی زاده شد باسیرتی کریم
پایان نیافت اکرام دوست زگنج رحمتش و نرنجید زما
شبهای قدر چو بارعام داد بر هر فقیر واسیرو امیر
پاداش مفغرت آکنده شد بر دلهای ما و نرنجید زما
چون فرق پور کعبه شکافت وکعبه در سوگ نشست
نادیده گرفت زین جهالت وغفلت ما ونرنجید زما
اکنون هلال نولبخندمهر بزد برمومنان روزه دار
آغوش مهرکبریا گستراند بر بندگان و نرنجید زما
اینک طعام نو ر برچیده می شود ازسفره ی زمین
شکرانه ای کنیم به سوی دوست که نرنجید زما
خوراکخوان (آراساس) دیدگاههای این محتوا