ابوذر غفاري (جُندب‌بن‌جناده)

(زمان خواندن: 6 - 12 دقیقه)

 ابوذر غفاري (جُندب‌بن‌جناده)

فضائل ابوذر (رحمة‌الله عليه)
ابوذر و دعاي معروف او در آسمانها
ابوذر و خوف از خدا
ابوذر و پيش‌‌گوئي پيامبر(صلي‌‌الله‌عليه‌وآله)
مسئوليت بزرگ و دوران پس از آن
شرح حال ابوذر در ربذه و رحلت جانگداز او
2ـ ابوذر غفاري (جُندب‌بن‌جناده)
ابوذراز قبيله بني‌غفار بود و يكي از بزرگان صحابه حضرت ختمي مرتبت(صلي‌الله عليه و آله) و از اولين مسلمانان صدر اسلام به شمار مي‌رود و به قولي سومين يا چهارمين يا پنجمين نفري بود كه به دين مبين اسلام تشرّف پيدا كرد. در زمانيكه همه از پيامبر (صلّي‌الله عليه و آله) روي‌گردان و گريزان بودند و تهمتها و جسارتها را نسبت به آن حضرت به بالاترين حد رسانده بودند او به همراه تعداد محدودي از اصحاب از پيامبر (صلي‌الله عليه و آله) حمايت كردند و سختيها و مشكلات را جان خريدند تا اسلام پا برجا بماند و راه‌گشايي تكامل‌جويان و هدايت‌خواهان باشد. پس از اينكه ابوذ اسلام آورد به سرزمين خود بازگشت و مشغول تعليم احكام و هدايت و ارشاد قوم خود گرديد و نتوانست در جنگهاي بدر و احد و خندق حضور داشته باشد امّا پس از آن به حضور پيامبر (صلي الله عليه و آله) آمد و همواره نزد آنحضرت بود و در بقيه جنگها شركت داشت.
 فضائل ابوذر (رحمة‌الله عليه)
مقام و منزلت ابوذر به حدّي است كه باعث شده او يكي از انسانها برگزيده و ممتاز تاريخ به شمار رود بيان فضائل اين مرد بزرگ اگرچه از عهده هر كسي برنمي‌آيد به ناچار براي شناخت بيشتر ابوذر به ذكر چند فضيلت از فضائل بيشمار او از پيامبر (صلي‌الله‌عليه‌وآله) و حضرات ائمه معصومين (عليهم صلوات‌الله) اشاره خواهيم كرد:
نبي مكرم اسلام(صلي‌الله‌عليهَ‌وآله)درحق او فرمايشات فراوان فرموده‌اند و او را راستگوترين امت معرفي كرده‌اند: ما اضلت الخضراء و لااقلت الغبراء من ذي‌‌لهجه اصدق من ابي‌ذر آسمان سايه نكرده بر كسي و زمين برنداشته كسي را كه راستگوتر از ابوذر باشد و همچنين در زهد و پارسائي او را شبيه عيسي‌ دانسته و مي‌فرمايد ابوذر في‌امتي شبيه عيسي بن مريم في‌زهده. از اميرالمومنين (عليه‌السلام)در مورد ابوذر پرسيدند آنحضرت در جواب فرمودند: او مردي است كه در علوم ديني و مسائل يقيني آنچه فهميد و حفظ كرد ديگران از فهم آن عاجز بودند. از امام موسي كاظم (عليه‌السلام) نقل شده روز قيامت منادي از جانب حضرت حق ندا مي‌كند كجايند ياران و اصحاب محمد بن عبدالله (صلي الله عليه و آله) كه بر راه آنحضرت استوار ماندند و به پيمان خود وفادار بودند در اين هنگام سلمان و مقداد و ابوذر برمي‌خيزند. علامه مجلسي در عين‌الحيات فرموده: آنچه از اخبار خاصه و عامه استفاده مي‌شود اين استكه بعد از رتبه والاي معصومين از ميان صحابه هيچكس به جلال و عظمت و شأن سلمان فارسي و ابوذر و مقداد نرسيد و از برخي اخبار ظاهر مي‌شود كه سلمان بر ابوذر ترجيج دارد و ابوذر بر مقداد.
از حضرت صادق (عليه‌السلام) منقول است كه پيامبر (صلي الله عليه و آله) فرمودند: امر كرده به دوستي چهار نفر از اصحاب، پرسيدند يا رسول‌الله (صلي الله عليه و آله) آنها كيانند؟ پيامبر فرمود: علي بن ابيطالب (عليه‌السلام) و مقداد و سلمان و ابوذر
 ابوذر و دعاي معروف او در آسمانها
ابن بابويه (رحمة الله عليه) به سند معتبر از امام صادق عليه‌السلام روايت كرده كه روزي ابوذر به محضر پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) شرفياب شد و و جبرئيل به صورت دحيه كلبي در خدمت آنحضرت بود و با پيامبر (صلي الله عليه و آله) مشغول صحبت بود ابوذر جبرئيل را شناخت و گمان كرد دحيه كلبي است و با پيامبر (صلي الله عليه و آله) حرف پنهاني دارد. بيرون آمد جبرئيل گفت يا رسول‌الله (صلي الله عليه و آله) اينك ابوذر بر ما گذشت و سلام نكرد اگر سلام مي‌كرد ما جواب سلام او را مي‌داديم بدرستيكه ابوذر را دعائي است كه به سبب اين دعا در آسمان معروف است چون من عروج كردم از او سوال كن چون جبرئيل از حضور پيامبر (صلي الله عليه و آله) رفت ابوذر آمد پيامبر (صلي الله عليه و آله) فرمودند اي ابوذر چرا برما سلام نكرده گفت ديدم شما با دحيه كلبي صحبت هستيد و گمان كردم با او امر پنهاني داريد نخواستم كلام شما را قطع كنم پيامبر (صلي‌الله‌عليه‌وآله) فرمودند او جبرئيل بود و چنين گفت كه اگر ابوذر سلام مي‌كرد ما جواب سلام او را مي‌داديم ابوذر بسيار ناراحت شد. پس آنحضرت از ابوذر سوال كرد كه آن چه دعائي است كه خدا را با آن مي‌خواني و در آسمانها معروف است كه جبرئيل خبر داده گفت اين دعا را مي‌خوانم اللّهم انّي اسئلك‌الايمان بك والتصديق بنبيِّك و العافية من جميعِ البلاءِ و الشّكر علي‌العافية والغني عن شرارالناس
 ابوذر و خوف از خدا
از امام محمد باقر (عليه‌السلام) منقول است كه ابوذر آنقدر از خوف الهي اشك ريخت كه چشم او آزرده شد مردم به او گفتند دعا كن خدا چشم تو را شفا دهد گفت: من چندان غم چشم خود را ندارم گفتند اين چه غمي است كه باعث شده تو از چشم خود بي خبر باشي گفت: دو چيز بزرگ در پيش دارم و آن دوزخ و بهشت است.
 ابوذر و پيش‌‌گوئي پيامبر(صلي‌‌الله‌عليه‌وآله)
ابن‌بابويه (رحمةالله‌عليه‌و‌‌آله) از عبدالله‌‌ بن عباس روايت كرده كه روزي رسولخدا و عده‌اي از اصحاب در مسجد قبا نشسته بودند فرمودند: اول كسيكه از اين در درآيد در اين ساعت شخصي از اهل بهشت است پس از آن ديدند ابوذر با عده‌اي داخل شد دراين هنگام پيامبر (صلي‌الله‌عليه‌و‌آله) رو به ابوذر كردند و فرمودند تو از اهل بهشت هستي چگونه چنين نباشد و حال آنكه تو را بعد از من به سبب محبت اهل‌بيت من و دوستي ايشان از حرم من بيرون خواهند كرد پس تنها در غربت زندگاني خواهي كرد و تنها خواهي مُرد و جمعي از اهل عراق سعادت تجهيز و دفن تو را خواهند يافت كه آن جماعت رفيقان من در بهشتي خواهند بود كه خداوند وعده آن را به پرهيزكاران داده است.
اين ذره‌اي از آن همه فضائل بيشمار بود كه نقل كرديم محال بيشتر در اين چند سطر نمي‌گنجد محققان را به كتب‌الاستيعاب و الاصابه و مجالس‌المومنين و... جهت تحقيقات بيشتر راهنمائي مي‌كنيم.
 مسئوليت بزرگ و دوران پس از آن
ابوذر در زمان عمر بن الخطاب (لعنه‌ الله عليه)به ولايت شام منصوب شد و و تا زمان خلافت عثمان (لعنة الله عليه) در آنجا بود و پس از آن معاويه ابن ابي سفيان (لعنة الله عليه) از جانب عثمان عهده‌دار ولايت شام گرديد. معاويه مردي هوس‌باز و تجمل‌گرا بود و زندگي و رياست او سرشار از تجملات دنيا و حيف و ميل بيت‌المال بود. ابوذر چون چنين ديد به معاويه اعتراض كرد و زبان به توبيخ و سرزنش معاويه گشود و مردم را به ولايت خليفه به حق، حضرت اميرالمومنين علي (عليه‌السلام) ترغيب نمود مناقت آنحضرت را براي اهل شام مي‌شمرد به نحوي كه بسياري از مردم شام ميل به تشيع پيدا كردند و چنين مشهور است كه شيعياني كه در شام و جبل عامل هستند همه اتز بركت حضرت ابوذر(رحمة الله عليه) است.
معاويه تا اوضاع را چنين ديد حقيقت را براي عثمان نوشت و اعلام كرد اگر ابور چند روز ديگر در شام بماند مردم را از تو روي‌گردان خواهد كرد عثمان در جواب براي معاويه نوشت وقتي نامه من به دست تو رسيد ابوذر را بر مركبي بنشان و كسي را همراه او بفرست تا شب و رو براند و با سختي و مشقت فراوان او را به من برساند بر هممين اساس معاويه ابوذر را كه پيرمردي شده بود و موي سر و صورت او سفيد شده بود را بر شتر بي حجاز سوار كرد و با سختي فراوان او را از شام به مدينه فرستاد در اين سفر به حدي بر ابوذر سخت گذشت كه رانهاي او مجروح شد و با حالتي خسته و رنجور وارد مدينه شد و با عثمان ملاقات كرد و مدتي نيز در مدينه بود و آنجا نيز بر اعمال و رفتار عثمان اعتراض مي‌كرد و احاديثي را كه از پيامبر (صلي الله عليه و آله) شنيده بود نقل مي‌كرد اما به مذاق عثمان خوش نمي‌آمد.
خلاصه عثمان تاب امر به معروف و نهي از منكر ابوذر را نياورد و حكم به تبعيد ابوذر و اهل و عيالش از مدينه به ربذه كرد به همين هم اكتفا نكرد بلكه او را از فتوي دادن مسلمانان منع كرد و همچنين دستور داد هيچكس حق مشايعت ابوذر از مدينه به ربذه را ندارد اما هنگام خروج از مدينه چند نفر از اصحاب از جمله اميرالمومنين علي (عليه‌السلام) و امام حسن و امام حسين (عليهماالسلام) عقيل و عمارياسر و بعضي ديگر به مشايعت ابوذر بيرون آمدند كه مورد اعتراض مروان بن حكم قرار گرفتند ميان اميرالمومنين (عليه‌السلام) و مروان حرفهائي ردّ و بدل شد. اميرالمومنين (عليه‌السلام) تازيانه‌اي در ميان دو گوش اشتر مروان زد، مروان نزد عثمان شكايت كرد زمانيكه حضرت امير با عثمان ملاقات كرد عثمان جريان شكايت مروان را مطرح كرد اميرالمومنين (عليه‌السلام) فرمود من تازيانه‌اي در ميان دو گوش اشتر مروان زده‌ام اكنون شتر من بر در سراي تو ايستاده حكم كن كه مروان برود و با تازيانه ميان دو گوشش بزند خلاصه اينكه ابوذر آن صحابي بزرگوار حضرت رسول (صلي الله عليه و آله) و با آن همه فضائل و كمالات كه در مورد او از لسان حضرات معصومين (عليهم صلوات الله) رسيده بود آن همه فضائل را ناديده گرفتند و ابوذر را با حالت سختي از مدينه به ربذه تبعيد كردند و تا آنجا كه توانستند ظلم را در حق ابوذر روا داشتند.
 شرح حال ابوذر در ربذه و رحلت جانگداز او:
ابوذر اين مرد بزرگ با آن همه فضائل بي‌شمار در ربذه به مشكلات و مصائب فراواني مبتلا گرديد ابتلاي او به جائي رسيد كه فرزندش به نام ذرّ در آنجا فوت كرد. چند گوسفند داشت كه از آنها امرار معاش مي‌كرد. آفتي در ميان گوسفندان پيدا شد كه همگي تلف شدند و بعد از آن روجه‌اش نيز در ربذه وفات كرد و در آنجا تنها دخترش باقي مانده بود. روزگار هر چه سختي داشت بر دوش ابوذر گذاشت به حدي كه دختر ابوذر مي‌گويد: سه روز بر من و پدرم گذشت كه چيز براي خوردن پيدا نكرديم و گرسنگي بر ما غلبه كرد. به همراه پدرم به صحرائي در آنجا رفتيم تا شايد آنجا گياهي براي خوردن پيدا كنيم كه چنين نشد و چيزي براي خوردن پيدا نياورديم در اين هنگام پدرم مقداري از ريگها را جمع كرد و سرش را بر آنها گذاشت و چشمهاي او را ديدم كه به حالت احتضار افتاده است گفت شروع كردم به گريه كردن و گفتم پدر در اينجا بيابان با تنهائي و غربت چكنم، گفت دختر نترس كه چون من بميرم جمعي از عراق آيند و متوجه غسل و كفن و نماز و دفن من مي‌شوند. بدرستيكه پيامبر (صلي الله عليه و آله) در غزوه تبوك چنين خبر داده در اين حال عده‌اي از ربذه به عيادت او آمدند، گفتند: اي ابوذر از چه آزار داري و از چه شكايت داري؟ گفت از گناهان خود گفتند به چه چيز خواهش داري؟ گفت رحمت پروردگار خود را مي‌خواهم گفتند آيا طبيبي لازم داري كه براي تو بياورم گفت طبيب مرا بيمار كرده طبيب، خداوند عالميان است در اين هنگام چشم ابوذر بر ملك‌الموت (عزرائيل) افتاد. گفت: مرحبا! به دوستي كه هنگامي آمد كه نهايت احتياج را به او دارم، خداوندا مرا زود به جوار رحمت خويش برسان به حق تو سوگند كه مي‌داني هميشه خواهان لقاي تو بوده‌ام كه ناگهان روحش به عالم قدس ارتحال نمود. چون روحش به عالم بالا پرواز كرد (همانطور كه پيامبر (صلي الله عليه و آله) فرموده بود) عده‌اي از عراق براي عبور از آنجا آمدند و چون حال دختر ابوذر را ديديند و ابوذر را شناختند، گريه كردند و او را غسل و كفن كردند، و عبدالله بن مسعود نيز بر او نماز گزارد و او را دفن كردند و نيز نقل كرده‌اند كه مالك اشتر نيز در ميان آنها بود.
ابن عبدالبرسال وفات ابوذر را سال سي و يكم يا سي و دوّم هجرت نقل كرده است.[27]
_________________________________________________________
[27] ـ منابع مقاله: الف: منتهي‌الآمال: شيخ عباس قمي ب: مجالس‌المومنين: قاضي نورالله شوشتري

دیدگاه‌ها   

0 #1 ردیهامیر 1389-09-07 19:00
مقاله ای که در باره ابوذر نگاشته شده است به هیچ وجه مستند نیست و نگارنده آن بسیار نا مودب و بی فرهنگ می باشد
لطفا در کلام ادب و انصاف را رعایت کنید و بی هیچ دلیل و براساس جهالت موروث و تقلید کور همانند شتر زخمی شب کور به موضوعات تاریخی نپردازید که عاقبت آن وخیم و سرانجامش ناگوار است
و ما علی الرسول الا البلاغ المبین
نقل قول کردن | گزارش به مدیر

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

مؤسسه جهانی سبطین علیهما السلام

loading...
اخبار مؤسسه
فروشگاه
درباره مؤسسه
کلام جاودان - اهل بیت علیهم السلام
آرشیو صوت - ادعیه و زیارات عقائد - تشیع

@sibtayn_fa





loading...
آخرین
مداحی
سخنرانی
تصویر

روزشمارتاریخ اسلام

1 محرّم الحرام

 ١ محرّم الحرام ١ ـ آغاز ايّام حزن آل محمد(علیهم السلام)٢ ـ حادثه شعب ابیطالب٣ ـ اولین جمع...


ادامه ...

2 محرّم الحرام

٢ محرّم الحرام ورود كاروان حسینی به كربلابنا بر مشهور در روز دوم محرم سال 61 هـ .ق....


ادامه ...

3 محرّم الحرام

 ٣ محرّم الحرام ١ـ دعوت جهانی اسلام توسط پیامبر اكرم(صلی الله علیه و آله)٢ـ نامه‌ امام حسین (علیه...


ادامه ...

4 محرّم الحرام

٤ محرّم الحرام سخنرانی عبید الله بن زیاد در مسجد كوفهعبید الله بن زیاد حاكم كوفه برای این...


ادامه ...

6 محرّم الحرام

١ـ یاری خواستن حبیب بن مظاهر از بنی اسد٢ـ اولین محاصره آب فرات1ـ یاری خواستن حبیب بن...


ادامه ...

7 محرّم الحرام

 ٧ محرّم الحرام ممنوعیت استفاده از آب فرات برای كاروان امام حسین(علیه السلام)بعد از آنكه عبیدالله بن زیاد،...


ادامه ...

8 محرّم الحرام

ملاقات امام حسین(علیه السلام) با عمر بن سعد در كربلاامام حسین(علیه السلام) به هیچ وجه راضی به...


ادامه ...

9 محرّم الحرام

١ ـ محاصره خیمه‌های امام حسین(علیه السلام) در كربلا٢ ـ رد امان نامه شمر توسط حضرت ابوالفضل...


ادامه ...

10 محرّم الحرام

١ـ عاشورای حسینی٢ـ وفات حضرت امّ سلمه (سلام الله علیها)٣ـ هلاكت عبیدالله بن زیاد٤ـ قیام حضرت مهدی...


ادامه ...

11 محرّم الحرام

١ـ حركت كاروان اسیران از كربلا٢ـ برگزاری مجلس ابن زیاد ملعون1ـ حركت كاروان اسیران از كربلاعمربن سعد...


ادامه ...

12 محرّم الحرام

١ـ دفن شهدای كربلا٢ـ ورود کاروان اسرای کربلا به كوفه٣ـ شهادت امام سجاد‌(علیه السلام)1ـ دفن شهدای كربلاروز...


ادامه ...

13 محرّم الحرام

١ـ اسرای اهل بیت‌(علیهم السلام) در مجلس ابن زیاد٢ـ نامه عبیدالله بن زیاد به یزید٣ـ شهادت عبدالله...


ادامه ...

15 محرّم الحرام

 ورود نمایندگان طایفه «نَخَع» به مدینه و پذیرش دین اسلامرسول گرامی اسلام‌(صلی الله علیه و آله) در...


ادامه ...

19 محرّم الحرام

حركت كاروان اسیران كربلا از كوفه به طرف شام یزید ملعون در جواب نامه عبیدالله بن زیاد به...


ادامه ...

20 محرّم الحرام

مراسم عروسی حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها)بنا بر قول مشهور شب بیست و یكم محرم سال...


ادامه ...

25 محرّم الحرام

١ـ شهادت سيّد الساجدین علی بن الحسین‌(علیهما السلام)٢ـ قتل «محمد امین» به دستور برادرش «مأمون»1ـ شهادت سيّد...


ادامه ...

26 محرّم الحرام

١ـ شهادت علی بن الحسن المثلث‌٢ـ محاصره شهر مكه و سنگ باران كعبه توسط سپاه یزید1ـ شهادت...


ادامه ...

28 محرّم الحرام

١ـ رحلت حذیفه بن یمان٢ـ ورود كاروان اسرای اهل بیت‌(علیهم السلام) به بعلبك٣ـ تبعید امام جواد‌(علیه السلام)...


ادامه ...
01234567891011121314151617

انتشارات مؤسسه جهانی سبطين عليهما السلام
  1. دستاوردهای مؤسسه
  2. سخنرانی
  3. مداحی
  4. کلیپ های تولیدی مؤسسه

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page