زنی دختری داشت. آن دختر وفات نمود، مادرش او را در خواب دید که به عذاب الیم و عقاب عظیم گرفتار است. با اندوه بسیار از خواب بیدار شد و ناله و زاری آغاز نمود، چند روز بر حال فرزند خود اشک می بارید و می نالید، تا آن که بار دیگر، آن دختر را در خواب دید، خوشدل و شادمان و در روضه فردوس خرامان.
به او گفت: ای دختر! آن چه حال بود که دیدم و این چه صورت است که مشاهده می کنم؟
جواب داد: ای مادر! به جهت گناهان خود در عذاب بودم، چنان که دیدی. در این روزها، عزیزی از کنار مقبره ما گذشت و چند نوبت صلوات فرستاد و ثواب آن را به اهل گورستان بخشید حق تعالی به برکت صلوات، عذاب از اهل آن قبرستان برداشت.
رفع عذاب از همه اهل قبرستان
- بازدید: 298