حضرت فاطمه سلام الله علیها دختر رسول خدا صلی الله علیه و آله نزد ابوبکر آمد در حالی که او بر منبر بود. سپس فرمود: ای ابوبکر آیا در کتاب خداست که دخترت از تو ارث ببرد و من از پدرم ارث نبرم؟
پس از آنکه ابوبکر به شدت گریه کرد سپس گفت: پدر من با پدر تو و دختر من با تو قابل مقایسه نیستند. سپس از منبر پایین آمده و نوشته ای مبنی بر این که فدک از آن اوست برای او نوشت.
برای دیدن تصویر در اندازه بزرگتر بر روی آن کلیک کنید
در این هنگام عمر وارد شد و گفت: این چیست؟ ابوبکر گفت: نوشته ای که مالکیت فاطمه را تایید می کند برای او نوشتم به جهت میراثی که از پدرش دارد.
عمر گفت: پس هزینه و مخارج مسلمانان را از کجا می پردازی در حالی که همه عرب با تو در جنگند چنان که خودت می بینی؟
بعد از آن،عمر نوشته را گرفت و پاره کرد.
منبع: نسخه خطی مرآة الزمان اثر سبط بن جوزی عالم بزرگ حنفی در قرن هفتم، حوادث سال یازدهم هجری، باب 10
برای دیدن تصویر در اندازه بزرگتر بر روی آن کلیک کنید
وقال نور الدين الحلبي [1] في انسان العيون ، في المجلد الثالث منه عند ذكره دعوى فاطمة (علیهاالسلام) في أمر فدك ما لفظه :
نور الدین حلبی در کتاب انسان العیون در جایی که به ادعای حضرت فاطمه سلام الله علیها در مورد فدک می پردازد می نویسد :
[پس از اينكه فاطمه (علیهاالسّلام) اين همه نزد ابوبكر رفت و استدلال كرد، بالاخره ] ابوبكر كاغذی برداشت و نوشت كه فدك، ملك فاطمه است؛
عمر از راه رسيد و گفت: اين چيست؟
ابوبكر پاسخ داد : برگه ای است که برای فاطمه نوشته ام که فدک ارثیه او از پیامبر است
عمر گفت: اگر فدك را به فاطمه برگردانی، هزينه حكومت و جنگها و رزمندگان را از كجا میآوری؟
وی سند فدك را گرفت و پاره پاره كرد.
سیره حلبی، ج3، ص391.