در تاریخ ابن خلّكان امده است : روزى معاویه به جُلَساى (= همنشینان) مجلس خود، كه عقیل هم تشریف داشت، گفت: آیا مىشناسید ابىلهب را كه خداوند در قرآن مجید (دربارهاش) فرموده: (تَبَّتْ يَدا أَبي لَهَبٍ)؟[1]
اهل شام گفتند: نه.
معاویه گفت: او عمّ این مرد است و اشاره كرد به عقیل.
عقیل فورا فرمود: اى مردم! آیا مىشناسید زن ابولهب را كه خداوند در قرآن مجید فرمود: (وَآمْرَأَتُهُ حَمَّالَةَ آلْحَطَبِ * فِي جِيدِهَا حَبْلٌ مِن مَسَدٍ)[2] .
گفتند: نه.
گفت: او عمّه این مرد است و اشاره كرد به معاویه؛ چون امّ جمیله كه زوجه ابىلهب بود، دختر حرب بن اميّه و خواهر ابوسفیان بود. بعد گفت: اى معاویه! وقتى كه به آتش جهنّم درآیى، خواهى دید كه عمّ من ابولهب، عمّه تو را در زیر انداخته! پس انصاف خواهى داد كه كدام یك بهترند[3] .
منابع:
[1] . بریده باد دو دست ابولهب! سوره مسد: آیه 1.
[2] . و زنش آن هیمه كش (آتش افروز)، برگردنش طنابى از لیف خرماست. سوره مسد :آیه 4 و 5.
[3] . ابن خلّكان، وفيات الأعيان: ج6، ص156 و ر.ك: قاضى نعمان مغربى، شرح الأخبار :ج2، ص99 ـ 102.
برگرفته از کتاب منتخب التواریخ