اساس مذهب تشیع، بر دو حدیث پایهگذاری شده است؛ یکى، حدیث ثقلین[1] که پیامبر اکرم(ص) در کمتر از 90 روز در چهار مکان آن را برای مردم بیان کرد و دیگرى، حدیث غدیر. میتوان گفت حدیث دوم مکمل حدیث اول است.
سفارش بسیار پیامبر درباره قرآن و عترت و نیز تأکید آن حضرت بر امامت و جانشینی امیر مؤمنان علی(ع) نشاندهنده این حقیقت است که حضرت، نگران آشوبی بود که امت اسلامی پس از وی با آن روبهرو میشود.
اهمیت دادن به غدیر، اهمیت دادن به رسالت پیامبر گرامی اسلام است. ما در این مقاله، واقعه غدیر را از زبان عارفان حقیقی غدیر؛ یعنی رسول اکرم(ص) و امامان معصوم: بررسی میکنیم.
رسول خدا(ص) و غدیر
شیخ صدوق، در کتاب امالى، از امام باقر(ع) و آن حضرت از جدّش چنین نقل میکند: «روزی رسول گرامی اسلام به امیر مؤمنان علی(ع) فرمود: «ای على! خداوند آیه «یَا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنزِلَ إِلَیْکَ مِن رَّبِّکَ» (مائده: 71) را درباره ولایت تو بر من نازل کرد. اگر آنچه به من امر شده است، تبلیغ نکنم، عملم باطل است و کسی که خدا را بدون ولایت تو دیدار کند، کردارش باطل است. ای على! من جز سخن خدا نمیگویم».[2]
امام علی(ع) و غدیر
سلیم بن قیس هلالى، به بیعت امیر مؤمنان علی(ع) با ابوبکر اشاره کرده و گفته است: «علی(ع) به مردم فرمود: ای مسلمانان و مهاجران و انصار!آیا نشنیدید که رسول خدا(ص) روز غدیرخم چنین و چنان فرمود. سپس تمام چیزهایی را که پیامبر در آن روز فرموده بود، به مردم یادآوری کرد. همگی گفتند:آری».
در این زمینه میتوان به استدلالهای امیر مؤمنان علی(ع) اشاره کرد. از جمله استدلال آن حضرت برای ابوبکر که فرمود: «بر اساس حدیث پیامبر در روز غدیر، آیا من مولای تو و هر مسلمانی هستم یا تو؟» ابوبکر گفت: شما.[3]
ابی الطفیل نیز میگوید: «در روز شورا در خانه بودم و شنیدم که علی(ع) گفت: آیا غیر از من کسی در میان شما هست که پیامبر به او گفته باشد: «مَنْ کُنْتُ مَوْلاهُ فَهذا عَلِیٌّ مَوْلاهُ اَللَّهُمَّ وَالِ مَنْ والاهُ وَ عادِ مَنْ عاداهُ.» همگی گفتند: نه».[4]
حضرت زهرا(س) و غدیر
ابن عقده در کتاب معروفش، الولایه از محمد بن اسید چنین روایت کرده است: «از فاطمه زهرا پرسیدند: آیا پیامبر پیش از رحلتش درباره امامت امیر مؤمنانعلی(ع) چیزی فرمود؟ آن حضرت پاسخ داد: «واعجبا انسیتم یوم غدیر خم؟؛ شگفتا! آیا روز غدیرخم را فراموش کردید؟»[5]
فاطمه بنت الرضا از فاطمه بنت الکاظم(ع) و او از فاطمه بنت الصادق(ع) چنین نقل کرد: «ام کلثوم، دختر فاطمه زهرا(س) نقل کرد که پیامبر در روز غدیر فرمود: «مَنْ کُنْتُ مَوْلاهُ فَعَلِیٌّ مَوْلاهُ».[6]
امام حسن مجتبی(ع) و غدیر
از امام جعفر صادق(ع) چنین روایت شده است: امام حسن(ع) هنگامی که میخواست با معاویه آتش بساعلام کند، به او فرمود: امت مسلمان از پیامبر شنیدند که درباره پدرم فرمود: «اِنَّهُ مِنّیِ بِمَنْزَلَةِ هاروُنِ مِنْ مُوسى.» همچنین دیدند که پیامبر وی را در غدیرخم به عنوان امام معرفی کرد.[7]
امام حسین(ع) و غدیر
سلیم بن قیس مینویسد: «امام حسین(ع) پیش از مرگ معاویه، خانه خدا را زیارت کرد. سپس بنیهاشم را جمع کرد و فرمود: آیا میدانید پیامبر اکرم(ص)، علی(ع) را در روز غدیرخم [به امامت] منصوب کرد؟همگی گفتند: آری».
امام زین العابدین(ع) و غدیر
ابن اسحاق، تاریخنویس معروف، میگوید: «به علی بن حسین گفتم: «مَنْ کُنْتُ مَوْلاهُ فَهذا عَلِیٌّ مَوْلاهُ»؛ یعنی چه؟ حضرت فرمود: «اخبرهم انه الامام بعده؛ به آنها خبر داد که اوست امام بعد از خودش».[8]
امام محمد باقر(ع) و غدیر
ابان بن تغلب میگوید: از امام باقر(ع) درباره گفته پیامبر «مَنْ کُنْتُ مَوْلاهُ فَهذا عَلِیٌّ مَوْلاهُ» پرسیدم. حضرت فرمود: ای اباسعید! پیامبر فرمود: «امیر مؤمنان در میان مردم جانشین من خواهد بود».[9]
امام جعفر صادق(ع) و غدیر
زید شحام میگوید: نزد امام صادق(ع) بودم. مردی معتزلی از وی درباره سنت پرسید. حضرت در پاسخ فرمود: «هر چیزی که فرزند آدم به آن نیاز دارد (حکم آن) در سنت خدا و پیامبر وجود دارد و چنانچه سنت نبود، خداوند هرگز بر بندگان احتجاج نمیکرد».[10]
مرد پرسید: خداوند با چه چیزی بر ما احتجاج میکند؟ حضرت فرمود: «اَلْیَوْمَ اکْمَلُتَ لَکُمْ دِینَکُمْ وَ اَتْمَمْتُ عَلَیْکُمَ نِعْمَتیِ وَ رَضِیتُ لَکُمُ الْاِسْلامَ دِیناً؛ بدینوسیله ولایت را تمام گردانید و اگر سنت یا فریضه تمام نبود، خدا به آن احتجاج نمیکرد».[11]
امام موسی کاظم(ع) و غدیر
عبدالرحمن بن حجاج، از حضرت موسی بن جعفر(ع) درباره نماز در مسجد غدیرخم[12] پرسید. حضرت در پاسخ فرمود: «صل فیه فان فیه فضلا و قد کان ابی یامر بذلک؛ در آن نماز بخوان! بهدرستی که در آن فضل فراوان وجود دارد و پدرم به آن امر میکرد».
امام رضا(ع) و غدیر
محمد بن ابینصر بزنطی میگوید: «خدمت امام رضا(ع) بودم. مجلس پر از جمعیت بود و با یکدیگر درباره غدیر گفتوگو میکردند. برخی از مردم این واقعه را منکر شدند. امام فرمود: «پدرم از پدرش روایت کرد که روز غدیر در میان اهل آسمان مشهورتر است تا میان اهل زمین.» سپس فرمود: «ای ابی نصر! هر کجا هستى، در این روز نزد امیر مومنان(ع) باش. بهدرستی که در این روز، خداوند گناه شصت سال از مردان و زنان مؤمن و مسلم را میآمرزد و دو برابر آنچه در ماه رمضان از آتش دوزخ میرهاند، در این روز آزاد میکند... . سپس فرمود: «وَاللهِ لَوُعَرَفَ النّاسْ فَضْلَ هذَا الْیَوْمِ بِحَقِیقَةٍ لِصافَحَتْهُمُ الْمَلائِکَةُ کُلَّ یَوْمَ عَشْرَ مراتٍ؛ اگر مردم ارزش این روز را میدانستند، بیتردید، فرشتگان در هر روز ده بار با آنان مصافحه میکردند».[13]
امام جواد(ع) و غدیر
ابن ابی عمیر از ابوجعفر ثانی7 در ذیل آیه «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ أَوْفُواْ بِالْعُقُودِ» (مائده: 10) نازل شد.» چنین روایت میکند: پیامبر اکرم(ص) در ده مکان به خلافت اشاره کرده است، سپس آیه «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ أوْفوُاْ بِالْعُقُودِ» نازل شد.[14] در توضیح این روایت باید گفت:آیه یادشده، در اول سوره مائده است. این سوره، آخرین سورهای است که بر قلب رسول اکرم(ص) نازل شد. در این سوره «آیه اکمال» و «آیه تبلیغ» که ناظر به واقعه غدیر است، وجود دارد.
امام هادی(ع) و غدیر
شیخ مفید، در کتاب شریف ارشاد، زیارت امیرمؤمنان علی(ع) را از امام حسنعسکری(ع) و آن امام، از پدرش نقل میکند و میفرماید: «امام جواد(ع) در روز عید غدیر، حضرت علی(ع) را زیارت کرد و فرمود: «اَشْهَدُ اَنَّکَ الْمَخْصُوصُ بِمَدْحَةِ اللهِ الْمُخْلِصِ لِطاعَةِ اللهِ...؛ شهادت میدهم که مدح خدا به تو اختصاص دارد و در طاعت او مخلصى.» سپس میفرماید: «خداوند حکم فرمود: «...یَا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنزِلَ إِلَیْکَ مِن رَّبِّکَ وَإِن لَّمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللّهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النَّاسِ.» آنگاه ادامه میدهد: «رسول خدا(ص) رو به مردم کرد و از آنها پرسید: آیا آنچه بر عهده داشتم، ابلاغ کردم؟ همگی گفتند: آرى. سپس فرمود: «خدایا، گواه باش! پس از آن فرمود: آیا من به مؤمنان، از خود آنها سزاوارتر نیستم؟ گفتند:بله. پس از آن دست علی(ع) را گرفت و فرمود: هرکس من مولای اویم، این علی مولای اوست...».[15]
امام حسن عسکری(ع) و غدیر
حسن بن ظریف، به امام حسن عسکری(ع) نامه نوشت و پرسید: این سخن پیامبر: «مَنْ کُنْتُ مَوْلاهُ فَهذا عَلِیٌّ مَوْلاهُ» یعنی چه؟ حضرت در پاسخ فرمود: «اراد بذلک ان جعله علما یعرف به حزب الله عند الفرقة؛ خداوند اراده فرمود که این جمله، نشان و پرچمی باشد تا حزب خدا هنگام اختلافها با آن شناخته شود».
اسحاق بن اسماعیل نیشابوری نیز میگوید: «حضرت حسن بن علی(ع) به ابراهیم چنین نوشت: خداوند متعال با منت و رحمت خویش، واجبات را بر شما مقرر کرد. این کار به سبب نیاز او نبود، بلکه رحمت او بود که متوجه شما شد. هیچ معبودی جز او وجود ندارد. او چنان کرد تا ناپاک را از پاک جدا سازد و اندرون شما را بیازماید تا به سوی رحمت او پیش بگیرد و خانههای شما در بهشت معین شود. ازاینرو، حج و عمره، اقامه نماز، پرداخت زکات، روزه و ولایت را بر شما واگذار کرد و دری را فرا راهتان قرار داد تا درهای دیگر واجبات را باز کنید. پس کلیدی را برای یافتن راه خود قرار داد. اگر محمد و جانشینان او از فرزندش نبود، شما مانند حیوانات سرگردان میماندید و هیچ واجبی از واجبات را فرا نمیگرفتید. مگر میتوان از غیر در، وارد مکانی شد؟ وقتی خداوند به سبب تعیین اولیا پس از پیامبر(ص)، نعمت خود را بر شما تمام کرد، فرمود: «اَلْیَوْمَ اَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَ اَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتِی وَ رَضِیتُ لَکُمُ الْاِسْلَامَ دِینا؛ امروز دینتان را کامل و نعمت خود را بر شما تمام کردم و راضی شدم که اسلام دین شما باشد.»[16] سپس برای اولیای خود بر گردن شما حقوقی قرار داد و به شما فرمان داد حقوق آنها را ادا کنید تا زنان و اموال و خوراک و آشامیدنیها بر شما حلال باشد و به واسطه آن برکت و رشد و ثروت را به شما بشناساند و اطاعتکنندگان شما را به واسطه غیبت بشناساند...».[17]
امام زمان(ع) و غدیر
در دعای ندبه از امام صادق(ع) نقل شده است، چنین میخوانیم: «فَلَمَّا انْقَضْتْ اَیَّامُهُ اَقامَ وَلِیَّهُ عَلِیِّ بْنِ اَبی طَالِبَ صَلَواتُکَ عَلَیْهِمَا وَ آلِهِمَا هادِیاً اِذْ کَانَ هُوَ الْمُنْذِرُ وَ لِکُلِّ قَوْمٍ هادٍ فَقالَ وَ الْمَلَاءُ أَمَامَهْ مَنْ کُنْتُ مَوْلَاهُ فَعَلِیٌّ مَوْلاهُ...».
گالري تصاوير آثاري از محل غدير خم / عيد ولايت رسول خدا حضرت محمد(صلي الله عليه وآله) امير مومنان حضرت علي (عليه السلام) |
اشارات :: آذر 1388 - شماره 127
_______________________________
[1]. حدیث ثقلین در بیشتر منابع اهل سنت بیان شده است. ما به پارهای از آنها اشاره میکنیم. السنه شیبانى، صص 337 و 629، ح 1551؛ صحیح ترمذى، ج 5، ص 663؛ بیهقى، سنن کبرى، ج 10، ص 114؛ حاکم نیشابورى، المستدرک، ج 3، ص 110؛ احمد بن حنبل، فضائل الصحابه، ج 1، ص 171 و ج 2، ص 588؛ سنن ابیداود، ج 2، ص 185؛ ابن سعد، طبقات کبرى، ج 2، ص 194؛ صحیح مسلم، ج 4، ص 1873.
[2]. شیخ صدوق، امالى، مجلس، 74، ص 400.
[3]. خصال، ص 505، باب اربعین، ج 30.
[4]. امالى، ج 1، ص 342.
[5]. حر عاملى، اثبات الهداة، ج 2، ص 112، ح 473؛ مناقب ابن شهر آشوب، ج 3، صص 25 و 26.
[6]. اثبات الهداة، ج 2، ص 112؛ احقاق الحق، ج 16، ص 282.
[7]. امالى، ج 2، ص 171.
[8]. معانی الاخبار، ص 65؛ بحارالانوار، ج 37، ص 223.
[9]. همان، ص 66.
[10]. تفسیر برهان، ج 1، ص 446.
[11]. درباره اهمیت این مسجد نک: مجله میقات حج، ش 12.
[12]. اصول کافى، ج 4، ص 566.
[13]. شیخ طوسى، تهذیب الاحکام، ج 6، ص 24، ح 52؛ مناقب ابن شهر آشوب، ج 3، ص 41.
[14]. تفسیر قمى، ج 1، ص 160.
[15]. بحارالانوار، ج 100، ص 363.
[16]. همان، ج 37، ص 223.
[17]. علل الشرایع، ج 1، ص 249، باب 182، ح 66.