نویسنده : دکتر عماد الخزعلی*
ترجمـه : محمد صادق پارسا
هنگامی که حرمله بن کاهل اسدی کوفی , تیر را در چله کمان گذاشت تا به سوی گلوی کودک شیرخوار امام حسین (ع) پرتاب کند , نمی دانست که با این پرتاب (تیر) خود کدامین جگر را متلاشی وکدامین دل را خونین می کند . به خدا سوگند که این تیر قبل از آن که به گلوی حضرت علی اصغر (ع) اصابت کند , شمعی از خاندان خاتم الانبیاء وحبیب پروردگار جهانیان , محمد مصطفی (ص) را به خاموشی کشاند و از دیدگاه پیامبر رحمت , قطرهء اشکی فرو چکید که به اندازه تمام اشک های اسمان وزمین بود.
این تیر (تیر حرمله) , در واقع هشدار صریحی بود به کشتار کودک ومعصومیت وزیبایی در پهنه ی گیتی , اینک ذو الجناح اسب امام حسین (ع) که مطابق روایات اسب پیغمبر عظیم الشأن اسلام هم بوده است , با علی اصغر فرزند شیر خوار امام حسین (ع) , در آسمان هفتم (مکانی فرضی است) گفت و گو می کند:
جانم به فدایت ای علی اصغر حسین , بر من ببخشا اگر در آن لحظه ی هولناک نتوانستم کاری برایت بکنم , چرا که دو امام به سنگینی آسمان وزمین بر پشتم نشسته بودند . زمانی که آن تیر نا مبارک بر گلوی شریف تو اصابت کرد وخون پاک تو در مشت امام حسین (ع) (که مطابق فرمایش پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) : "حسین منی و انا من حسین است"(تو از من ومن از توأم) ریخت وبیش از آنکه سر مبارک خود را به سوی آسمان بلند کند , فرشتگان فرود آمدند و خون پاک تو را می بوسیدند وسوزناک و درد آور می گریستند تا جایی که اشک هایشان داشت دنیا را غرقه می ساخت . این جا بود که دریافتم خداوند هم می گرید (اما از طریق فرشتگانش) !!! ویک قطره از خون پاک تو بر پشت من فرو چکید ... زمین پاک وپاکیزه تر شد و با اشک های فرشتگان آمیخت .... پس بگو این کدامین کمراست که می تواند سبط رسول خدا .... و خون فرزند رسول الله(ص) ... واشک های فرشتگان الهی را برتابد؟!!!
جانم به فدایت ای فرزند رسول خدا , هنگامی که روح پاک تو از پیکرت پرکشید , دیدم دل ابا عبد الله الحسین (ع) خونین ودرد آلود شده ...
این رنج از هر سو مرا احاطه کرده و دیدگانم را فرو پوشانده است ....
دیگر نمی توانم راه خود را تشخیص دهم ... وامام حسین (ع) را می بینم که مبهوت , یک نگاهش به تیری است که رگ های کودک شیرخوارش را دریده و او را کشته و نگاه دیگرش به مادری که در خیمه منتظر است , تا بچه اش سیراب گردد..
فدایت شوم ... به خدا سوگند اگر کوه ها را بر پشتم حمل کرده بودم , هر آینه بر من هموارتر بود از تحمل مصیبت ابا عبد الله (ع) و تو و عمویت ابو الفضل العباس (ع) پرچمدار وعلمدار کربلا , و داغ برادرت , شبیه ترین مردم به رسول خدا محمد (ص) , حضرت علی اکبر (ع) واهل بیت و اصحاب گرامی او ....
جانم به فدایت .... بنی امیه از این کردار زشت خود شرم نکردن , بلکه این خود شیوه ای شد تا بدان , در این هزار وچند صد ساله , خود را از دست پیروان وعاشقان تان برانند وشب های پر از هرزگی خود را با سرهای بریده کودکانشان زیست بخشند.
چرا که این سیه دلان نمی توانند منظره بوسه باران گل های شبنم ها را ببینند.
آری , بی گمان دیدن این صحنه ملکوتی برای کسانی که عادت دارند خون کودکان شیرخوار را بریزند , نا گواراست .
آنچه در عراق امروز رخ می دهد , بهترین نمونه بر سیه کاری وستمگری تبار حرمله و شمر و یزید است ... و همیشه در هر برهه از زمان , یزیدی هست که پرچم ظلم را به یزید دیگری بسپارد ...
اما محبان وعاشقان شما هرگز عقب نمی نشینند واین اعمال بزدلانه وستم کارانه , آن ها را نمی ترساند.
علاقمندان ودوستدران وشیفتگان شما تصمیم گرفته اند که قدم در این راه دشوار بگذارند که خدا و پیامبر و امیر مؤمنان علی بن ابی طالب (ع) راه ها را برایشان ترسیم کرده اند .
در این راستا اینک دوستداران وعاشقان شما نخستین جمعه ی ماه محرم الحرام هر سال را به عنوان : "روز جهانی حضرت علی اصغر (س)" تعیین کرده اند ... وبزرگداشتی ومحفلی برای آن مقام شامخ شیرخواره ی حسین در سرتاسر جهان برگزار می کنند .... پس ای سرور ومولای ما , اینان را از هر گزندی مصون بدار , گام هایشان را در کارهای خیر و راه و صراط مستقیم استوار فرما .
آمین یا رب العالمین
رنگهای کربلا
هر چیزی رنگی دارد و معروف است که همیشه یکرنگی بهتر است. ولی شاید نتوان این کلیت را پذیرفت. اگر یکرنگ بودن بهتر بود خدا این همه رنگ خلق نمیکرد. در هر صورت کربلا هم برای خودش رنگ هایی دارد که قابل بحث است و جالبتر تغییر رنگها در کربلاست، هر چند عدهای از تغییر رنگ هم خوششان نمیآید ولی این واقعیتی است که در کربلا خیلی چیزها رنگ عوض کرد و شاید نتوان این دو رنگیها را عیب دانست.
گاهی سبزها، سرخ شدند، مثل پرچم حسین علیه السلام، آن روز که عباس، علمدار کربلا، پرچم در دست میگرفت، سبز سبز بود، مثل یک باغ، مثل پاکی، مثل قلب رسول خدا، اما بعد از آن روز، پرچم حسین، سرخ سرخ شد، مثل لاله، مثل غروب عاشورا، مثل خون.
همین حبیب، وقتی میآمد کربلا محاسنش سفید سفید بود، مثل قلبش، اما عصر عاشورا رنگ عوض کرد، دیگر موی سفیدی در سر و صورت او نبود که سرخ نشده باشد. مگر قنداقه علی اصغر سفید ماند؟ مگر تازیانههای جهالت رنگ تن سکینه را عوض نکرد؟ مگر هنگام خداحافظی با نعش پدر پوستسفید کودکان حسین را کبود نکردند، آری اینها همه رنگ عوض کردن بود.
زمین کربلا هم رنگ عوض کرد، خاکهای تفتیده کربلا در یک نیم روز، در خون نشست و سرخ شد.
در کربلا حتی آسمان هم نتوانست آبی بماند، وقتی سکینه میرفت که اشک یتیمی بریزد، آسمان سیاه و تاریک شد و اشک خون ریخت، شاید فرشتهها هم در آسمان سیاه پوشیده بودند و در عزای بهترین فرزند بهترینها خون گریستند.
عجیبترین دورنگیها را در کربلا «جون» به نمایش گذاشت، آنجا که این غلام سیاه سر خود را بر دامان پسر فاطمه علیها السلام میبیند و گوشهایش این دعا را میشنود که: «خدایا رنگ او را سپید و بدنش را خوشبو گردان» ناگهان همه دیدند که رنگ چهره غلام، همرنگ قلبش شد، سفید سفید.
البته بعضیها هم آمدند کربلا، ولی تغییر رنگشان بر خلاف آن غلام بود، آنها قلبشان همرنگ با چهرههایشان شد مثل «حر» ، که قلب سیاهش مثل صورتش سپید شد. کربلا چه جای عجیبی است اتفاقهای متضادش همه زیباست.
دردناکترین تغییرها، رنگ کودکان بود که از ترس و تشنگی به زردی میگرایید، مثل آتش، مثل شعلههایی که از خیمهها زبانه میکشید و اعلامیه پایان جنگ را صادر میکرد.
اگر قرار بود آب هم رنگ داشته باشد، حتما در کربلا رنگش عوض میشد، نمیدانم چه رنگی پیدا میکرد، شاید در عزای گلوی تشنه علی اصغر سیاه میشد و یا از شرم لبهای عباس، سرخ، شاید هم از خجالت نرسیدن به خیمه اطفال تشنه، زرد میگشت.
فقط یک رنگ بود که در آنجا تغییر نکرد و حرارتهای کربلا نتوانست آن را عوض کند و آن رنگ خدایی بود، رنگی که در تمام صحنههای عاشورا تجلی کرد. رنگ علی اصغر وقتی روی دست پدر ذبح میشد، رنگ قاسم وقتی زیر سم اسبها افتاده بود، رنگ علی اکبر وقتی در میان دشمن قطعه قطعه میشد، رنگ دستهای قلم شده عباس، رنگ قتلگاه حسین، وقتی آخرین مناجات را میگفت، رنگ سرهایی که روی نیزه بود، رنگ تل زینبیه، رنگ اشک، رنگ گریه، رنگ زخم زنجیرههای سجاد، زنگ بچههای یتیم، رنگ گوشهای پاره رقیه، رنگ...
آری، اینها همه رنگ خدایی داشت و هرگز رنگ عوض نکرد، چرا که بهترین رنگها رنگ خداست.
گفت وگوی ذو الجناح اسب امام حسین (علیه السلام) با حضرت علی اصغر (س) در آسمان هفتم
- بازدید: 19214
دیدگاهها
که آفت دین است
بهتر است اسلام عزیز را با خرافات مزین نکنیم
اسب حیوان است و حرف نمی زند
تبریک میگم بخاطر دید متفاوت وجالب شما ب قضایای کربلا
خوراکخوان (آراساس) دیدگاههای این محتوا