فصل سّوم: در بيان ثواب بكاء و گفتن و خواندن مرثيه و اقامه مجلس عزاء براى آنحضرت

(زمان خواندن: 9 - 17 دقیقه)

شيخ جليل كامل جعفر بن قولويه در (كامل)از ابن خارجه روايت كرده است كه گفت: روزى در خدمت حضرت صادق عليه السّلام بوديم و جناب امام حسين عليه السّلام را ياد كرديم حضرت بسيار گريست و ما گريستيم، پس حضرت سر برداشت و فرمود كه امام حسين عليه السّلام مى فرمود: كه منم كشته گريه و زارى، هيچ مؤ منى مرا ياد نمى كند مگر آنكه گريان مى گردد.(1)
ونيز روايت كرده است كه هيچ روزى حسين بن علىّ عليه السّلام نزد جناب صادق عليه السّلام مذكور نمى شد كه كسى آن حضرت را تا شب متبسّم بيند و در تمام آن روز محزون و گريان بود و مى فرمود كه جناب امام حسين عليه السّلام سبب گريه هر مؤ من است.(2)
و شيخ طوسى و مفيد از ابان بن تغلب روايت كرده اند كه حضرت صادق عليه السّلام فرمود كه نَفَسِ آن كسى كه به جهت مظلوميّت ما مهموم باشد تسبيح است، و اندوه او عبادت و پوشيدن اسرار ما از بيگانگان در راه خدا جهاد است.
آنگاه فرمود كه واجب مى كند اين حديث به آب طلا نوشته شود.(3)
و به سندهاى معتبره بسيار از ابو عماره مُنْشِد(يعنى شعر خوان)روايت كرده اند كه گفت: روزى به خدمت جناب صادق عليه السّلام رفتم حضرت فرمود كه شعرى چند در مرثيه حسين عليه السّلام بخوان، چون شروع كردم به خواندن حضرت گريان شد و من مرثيه مى خواندم و حضرت مى گريست تا آنكه صداى گريه از خانه آن حضرت بلند شد.
و به روايت ديگر حضرت فرمود: به آن روشى كه در پيش خود مى خوانيد و نوحه مى كنيد بخوان، چون خواندم حضرت بسيار گريست و صداى گريه زنان آن حضرت نيز از پشت پرده بلند شد، چون فارق شدم حضرت فرمود كه هر كه شعرى در مرثيه حضرت حسين عليه السّلام بخواند و پنجاه كس را بگرياند بهشت او را واجب گردد. و هر كه سى كس را بگرياند بهشت او را واحب گردد. و هر كه بيست كس ‍ را و هر كه ده كس را و هر كه پنج كس را. و هر كه يك كس را بگرياند بهشت او را واجب گردد.و هر كه مرثيه بخواند و خود بگريد بهشت او را واجب گردد. و هر كه او را گريه نيايد پس تَباكى كند بهشت او را واجب گردد.(4)
و شيخ كَشّى رحمه اللّه از زيد شحّام روايت كرده است كه من با جماعتى از اهل كوفه در خدمت حضرت صادق عليه السّلام بوديم كه جعفر بن عفّان وارد شد حضرت او را اكرام فرمود و نزديك خود او را نشانيد، پس ‍ فرمود: يا جعفر! عرض كرد: لَبّيك خدا مرا فداى تو گرداند، حضرت فرمود: بَلَغَنى انّكَ تَقُولُ الشِعْر فى الْحُسَيْنِ وَ تَجيدُ؛ به من رسيد كه تو در مرثيه حسين عليه السّلام شعر مى گوئى و نيكو مى گوئى، عرض كرد: بلى فداى تو شوم، فرمود كه پس بخوان. چون جعفر مرثيه خواند حضرت و حاضرين مجلس ‍ گريستند و حضرت آن قدر گريست كه اشك چشم مباركش بر محاسن شريفش جارى شد.
پس فرمود: به خدا سوگند كه ملائكه مقربّان در اينجا حاضر شدند و مرثيه تو را براى حسين عليه السّلام شنيدند و زياده از آنچه ما گريستيم گريستند. و به تحقيق كه حقّ تعالى در همين ساعت بهشت را با تمام نعمتهاى آن از براى تو واجب گردانيد و گناهان ترا آمرزيد. پس فرمود: اى جعفر! مى خواهى كه زيادتر بگويم؟ گفت: بلى اى سيّد من، فرمود كه هر كه در مرثيه حسين عليه السّلام شعرى بگويد وبگريد و بگرياند البتّه حقّ تعالى بهشت را براى او واجب گرداند و بيامرزد او را.(5)
حامى حوزه اسلام سيّد اجلّ ميرحامد حسين طاب ثراه در (عبقات) از (معاهدالتّنصيص) نقل كرده كه محمّد بن سهل صاحب كُمَيْت گفت كه من و كميت داخل شديم بر حضرت صادق عليه السّلام در ايّام تشريق كميت گفت: فدايت شوم اذن مى دهى كه در محضر شما چند شعر بخوانم؟ فرمود: اين ايّام شريفه خواندن شعر، عرضه داشت كه اين اشعار در حقّ شما است؛ فرمود:بخوان و حضرت فرستاد بعض اهلبيتش را حاضر كردند كه آنها هم استماع كنند، پس كميت اشعار خويش بخواند و حاضرين گريه بسيار كردند تا به اين شعر رسيد
شعر:
يُصيبُ بِهِ الرّامُونَ عَنْ قَوْسِ غَيْرهِم

فَيا اَّخِراً اَسْدى لَهُ الْغَىَّ اَوَّلَهُ

حضرت دستهاى خود را بلند كرد و گفت:
اَلّلهُمَ اْغفِرْ لِلْكُمَيْتِ وَ ما قَدَّمَ وَ ما اَخَّرَ وَما اَسَرَّ وَ ما اَعْلَنَ وَ اَعْطِهِ حَتّى يَرْضى.(6)
و شيخ صدوق رحمه اللّه در (امالى) از ابراهيم بن ابى المحمود روايت كرده كه حضرت امام رضا عليه السّلام فرمودند: همانا ماه محرّم ماهى بود كه اهل جاهليّت قتال در آن ماه را حرام مى دانستند و اين امّت جفا كار خونهاى ما را در آن ماه حلال دانستند و هتك حرمت ما كردند و زنان و فرزندان ما را در آن ماه اسير كردند و آتش در خيمه هاى ما افروختند و اموال مارا غارت كردند و حرمت حضرت رسالت صلى اللّه عليه و آله و سلّم را در حقّ ما رعايت نكردند، همانا مصيبت روز شهادت حسين عليه السّلام ديده هاى ما را مجروح گردانيده است و اشك ما را جارى كرده و عزيز ما را ذليل گردانيده است و زمين كربلا مُوَرِث كرب و بلاء ما گرديد تا روز قيامت، پس بر مثل حسين بايد بگريند گريه كنندگان، همانا گريه بر آن حضرت فرو مى ريزد گناهان بزرگ را.
پس حضرت فرمود كه پدرم چون ماه محرّم داخل مى شد كسى آن حضرت را خندان نمى ديد و اندوه و حزن پيوسته بر او غالب مى شد تا عاشر محرّم چون روز عاشورا مى شد روز مصيبت و حزن و گريه او بود و مى فرمود:امروز روزى است كه حسين عليه السّلام شهيد شده است.(7)
و ايضاً شيخ صدوق از آن حضرت روايت كرده كه هر كه ترك كند سعى در حوائج خود را در روز عاشورا، حقّ تعالى حوائج دنيا و آخرت او را بر آورد و هر كه روز عاشورا روز مصيبت و اندوه وگريه او باشد، حق تعالى روز قيامت را روز شادى و سرور او گرداند و ديده اش در بهشت به ما روشن باشد و هر كه روز عاشورا را روز بركت شمارد و براى بركت آذوقه در آن روز در خانه ذخيره كند، بركت نيابد در آنچه ذخيره كرده است و خدا او را در روز قيامت با يزيد و عبيداللّه بن زياد و عمر بن سعد - لعنهم اللّه - دراسفل درك جهنم محشور گرداند.
و ايضاً به سند معتبر از ريان بن شبيب - كه خال معتصم خليفه عبّاسى بوده است - روايت كرده كه گفت: در روز اوّل مُحَرّم به خدمت حضرت امام رضا عليه السّلام رفتم، فرمود كه اى پسر شبيب آيا روزه اى؟ گفتم: نه، فرمود كه اين روزى است كه حقّ تعالى دعاى حضرت زكرّيا رامستجاب فرمود دروقتى كه از حقّ تعالى فرزند طلبيد وملائكه اورا ندا كردند در محراب كه خدا بشارت مى دهد تو را به يحيى،پس هر كه اين روز را روزه دارد دُعاى او مستجاب گردد چنانكه دعاى زكرّيامستجاب گرديد.
پس فرمود كه اى پسر شبيب!محرّم ماهى بودكه اهل جاهليّت درزمان گذشته ظلم وقتال رادراين ماه حرام مى دانستند براى حرمت اين ماه، پس ‍ اين امّت حرمت اين ماه را نشناختند و حُرمت پيغمبر خود را ندانستند، و در اين ماه با ذريّت پيغمبر خود قتال كردند و زنان ايشان را اسير نمودند و اموال ايشان را به غارت بردند پس خدا نيامرزد ايشان را هرگز!.
اى پسر شبيب! اگر گريه مى كنى براى چيزى، پس گريه كن براى حسين بْن على عليهماالسّلام كه او را مانند گوسفند ذبح كردند و او را باهيجده نفر ازاهل بيت او شهيد كردند كه هيچ يك را در روى زمين شبيه ومانندى نبود. وبه تحقيق كه گريستند براى شهادت او آسمانهاى هفتگانه وزمينهاو به تحقيق كه چهار هزار ملك براى نصرت آن حضرت از آسمان فرود آمدند چون به زمين رسيدند آن حضرت شهيد شده بود.
پس ايشان پيوسته نزد قبر آن حضرت هستند ژوليده مو گردآلود تاوقتى كه حضرت قائم آل محمّد صلى اللّه عليه و آله و سلّم ظاهر شود، پس ‍ ازياوران آن حضرت خواهند بود ودروقت جنگ شعار ايشان اين كلمه خواهد بود: يا لَثاراتِ الْحُسَيْن عليه السّلام.
اى پسر شبيب! خبر داد مرا پدرم ازپدرش از جدّش كه چون جدّم حسين عليه السّلام كشته شد آسمان خون و خاك سرخ باريد؛ اى پسر شبيب! اگر گريه كنى برحسين عليه السّلام تا آب ديده تو برروى تو جارى شود، حقّ تعالى جميع گناهان صغيره و كبيره ترا بيامرزد خواه اندك باشد وخواه بسيار.
اى پسر شبيب!اگر خواهى خدا را ملاقات كنى و هيچ گناهى برتو نباشد پس زيارت كن امام حسين عليه السّلام را. اى پسرشبيب!اگر خواهى كه در غرفه عاليه بهشت ساكن شوى با رسول خداوائمه طاهرين عليهماالسّلام پس لعنت كن قاتلان حسين عليه السّلام را. اى پسر شبيب!اگر خواهى كه مثل ثواب شهداى كربلا راداشته باشى پس هرگاه كه مصيبت آن حضرت راياد كنى بگو: يالَيْتَني كُنْتُ مَعَهُم فَاَفُوزَ فَوْزًا عَظيما؛ يعنى اى كاش من بودم با ايشان و رستگارى عظيمى مى يافتم.
اى پسرشبيب!اگر خواهى كه در درجات عاليات بهشت با ما باشى پس ‍ براى اندوه ما، اندوهناك باش، وبراى شادى ما، شاد باش وبر تو باد به ولايت و محبّت ما كه اگر مَردى سنگى دوست دارد حقّتعالى اورا در قيامت باآن محشور مى گرداند.(8)
ابن قولويه به سند معتبر روايت كرده از ابى هارون مكفوف (يعنى نابينا)،كه گفت: به خدمت حضرت صادق عليه السّلام مشرّف شدم آن حضرت فرمود كه مرثيه بخوان براى من، پس شروع كردم به خواندن، فرمود: نه اين طريق بلكه چنان بخوان كه نزد خودتان متعارف است ونزد قبر حسين عليه السّلام مى خوانيد پس من خواندم:
اُمْرُرْ عَلى جَدَثِ الْحُسَيْنِ فَقُلْ لاَِعْظُمِه الزَّكِيَّة. - تتمّه اين شعر درآخر باب در ذكر مراثى خواهد آمد - حضرت گريست من ساكت شدم فرمود: بخوان، من خواندم آن اشعار را تا تمام شد، حضرت فرمود: باز هم براى من مرثيه بخوان، من شروع كردم به خواندن اين اشعار:
شعر:
يا مَرْيَمُ قوُمى فَانْدُبى مَوْلاكِ

وَ عَلَى الْحُسَيْنِ فَاسْعَدي ببُكاكِ

پس حضرت بگريست و زنها هم گريستند وشيون نمودند. پس چون از گريه آرام گرفتند، حضرت فرمود: اى اباهارون! هر كه مرثيه بخواند براى حسين عليه السّلام پس بگرياند ده نفر را، از براى او بهشت است پس ‍ يك يك كم كرد از ده تا، تاآنكه فرمود: هر كه مرثيه بخواند و بگرياند يك نفر را، بهشت از براى او لازم شود، پس فرمود:هر كه ياد كند جناب امام حسين عليه السّلام راپس گريه كند، بهشت اورا واجب شود.(9)
ونيز به سند معتبر از عبداللّه بن بُكَيْر روايت كرده است كه گفت: روزى از حضرت صادق عليه السّلام پرسيدم كه يابن رسول اللّه! اگر قبر حضرت امام حسين عليه السّلام رابشكافند آيادر قبر آن حضرت چيزى خواهند ديد؟ حضرت فرمود كه اى پسر بُكَيْر! چه بسيار عظيم است مسائل تو،به درستى كه حسين بن على عليهماالسّلام با پدر و مادر و برادر خود است در منزل رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلّم و با آن حضرت روزى مى خورند و شادى مى نمايند و گاهى بر جانب راست عرش آويخته است و مى گويد: پروردگارا! وفا كن به وعده خود كه با من كرده اى و نظر مى كند به زيارت كنندگان خود و ايشان را با نامهاى ايشان و نام پدران ايشان و مسكن و ماءواى ايشان و آنچه در منزلهاى خود دارند مى شناسد زياده از آنچه شما فرزندان خود را مى شناسيد و نظر مى كند به سوى آنها كه بر او مى گريند و طلب آمرزش از براى ايشان مى كند و از پدران خود سؤ ال مى نمايد كه از براى ايشان استغفار كنند و مى گويد: اى گريه كننده بر من! اگر بدانى آنچه خدا براى تو مهيّا گردانيده است از ثوابها، هر آينه شادى تو زياد از اندوه تو خواهد بود، و از حّق تعالى سؤ ال مى كند كه هر گناه و خطا كه گريه كننده بر او كرده است بيامرزد.(10)
ايضاً به سند معتبر از (مِسْمَع كِرْدين) روايت كرده است كه حضرت امام جعفر صادق عليه السّلام به من فرمود كه اى مِسْمَع! تو از اهل عراقى آيا به زيارت قبر امام حسين عليه السّلام مى روى؟ گفتم: نه، چه من مردى مى باشم معروف و مشهور از اهل بصره و نزد ما جماعتى هستند كه تابع خليفه اند و دشمنان بسيار داريم از اهل قبايل و ناصبيان و غير ايشان و ايمن نيستيم كه احوال مرا به والى بگويند و ازايشان ضررها به من رسد، حضرت فرمود كه آيا هرگز به خاطر مى آورى آنچه به آن حضرت كردند؟ گفتم: بلى. فرمود كه جزع مى كنى براى مصيبت آن حضرت؟ گفتم: بلى، به خدا قسم كه جزع مى كنم و مى گريم تا آنكه اهل خانه من اثر اندوه در من بيابند و امتناع مى كنم از خوردن طعام تا از حال من آثار مصيبت ظاهر مى شود. حضرت فرمود كه خدا رحم كند گريه ترا به درستى كه تو شمرده مى شوى از آنهائى كه جزع مى كنند از براى ما و شاد مى شوند براى شادى ما و اندوهناك مى شوند براى اندوه ما و خائف مى گردند براى خوف ما و ايمن مى گردند براى ايمنى ما و زود باشد كه بينى در وقت مرگ خود كه پدران من حاضر شوند نزد تو و سفارش كنند ملك موت را در باب تو و بشارتها دهند ترا كه ديده تو روشن گردد و شاد شوى و ملك موت بر تو مهربانتر باشد از مادر مهربان نسبت به فرزند خويش. پس حضرت گريست و من نيز گريستم تا آخر حديث كه چشم را روشن و دل را نورانى مى كند.(11)
و نيز به سند معتبر از زُراره روايت كرده است كه حضرت صادق عليه السّلام فرمود: اى زُراره! به درستى كه آسمان گريست بر حسين عليه السّلام چهل صباح به سرخى و كسوف و كوه ها پاره شدند و از هم پاشيدند و درياها به جوش و خروش آمدند و ملائكه چهل روز بر آن حضرت گريستند و زنى از زنان بنى هاشم خضاب نكرد و روغن بر خود نماليد و سرمه نكشيد و موى خود را شانه نكرد تا آنكه سر عبيداللّه بن زياد را براى ما آوردند و پيوسته ما در گريه ايم از براى آن حضرت و جدّم على بن الحسين عليهماالسّلام، چون پدر بزرگوار خود را ياد مى كرد آن قدر مى گريست كه ريش مباركش از آب ديده اش تر مى شد و هر كه آن حضرت را بر آن حال مى ديد از گريه او مى گريست، و ملائكه اى كه نزد قبر آن امام شهيدند گريه براى او مى كنند و به گريه ايشان مرغان هوا و هر كه در هوا و آسمان است از ملائكه، گريان شوند.(12)
و نيز ابن قولويه به سند معتبر از داود رقّى روايت كرده است كه گفت: روزى در خدمت حضرت صادق عليه السّلام بودم كه آب طلبيد چون بياشاميد آب از ديده هاى مباركش فرو ريخت و فرمود: اى داود! خدا لعنت كند قاتل حسين عليه السّلام را، پس فرمود: هر بنده اى كه آب بياشامد و ياد كند آن حضرت را و لعنت كند بر قاتل او، البته حقّ تعالى صد هزار حسنه براى او بنويسد و صد هزار گناه از او رفع كند و صد هزار درجه براى او بلند كند و چنان باشد كه صد هزار بنده آزاد كرده باشد و در روز قيامت با دل خنك و شاد و خرّم مبعوث گردد.(13)
شيخ طوسى 1 به سند معتبر روايت كرده است كه معاوية بن وهب گفت: روزى در خدمت امام جعفر صادق عليه السّلام نشسته بوديم كه ناگاه پيرمردى منحنى به مجلس در آمد و سلام كرد حضرت فرمود: و عليك السّلام و رحمة اللّه، اى شيخ! بيا نزديك من. پس آن مرد پير به نزديك آن حضرت رفت و دست مبارك امام را بوسيد و گريست. حضرت فرمود: سبب گريه تو چيست اى شيخ؟ عرض كرد: يا بن رسول اللّه! من صد سال است آرزومندم كه شما خروج كنيد و شيعيان را از دست مخالفان نجات دهيد و پيوسته مى گويم كه در اين سال خواهد شد و در اين ماه و اين روز خواهد شد و نمى بينم آن حالت را در شما، پس چگونه گريه نكنم.
پس حضرت به سخن آن پيرمرد گريان شد فرمود: اى شيخ! اگر اجل تو تاءخير افتد و ما خروج كنيم با ما خواهى بود و اگر پيشتر از دنيا مفارقت كنى، در روز قيامت با اهل بيت حضرت رسالت صلى اللّه عليه و آله و سلّم خواهى بود؛ آن مرد گفت: بعد از آنكه اين را از جناب شما شنيدم هر چه از من فوت شود پروا نخواهم كرد.
حضرت فرمود كه رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلّم فرمود: كه در ميان شما دو چيز بزرگ مى گذارم كه تا متمسّك به آنها باشيد و گمراه نگرديد: كتاب خدا و عترت من اهل بيت من، چون در روز قيامت بيائى با ما خواهى بود؛ پس ‍ فرمود: اى شيخ! گمان نمى كنم از اهل كوفه باشى؟ عرض كرد از اطراف كوفه ام، فرمود كه آيا نزديكى به قبر جدّم حسين مظلوم عليه السّلام؟ گفت: بلى، فرمود: چگونه است رفتن تو به زيارت آن حضرت؟ گفت: مى روم و بسيار مى روم: فرمود كه اى شيخ! اين خونى است كه خداوند عالم طلب اين خون خواهد كرد و مصيبتى به فرزندان فاطمه عليهاالسّلام نرسيده است و نخواهد رسيد مثل مصيبت حسين. به درستى كه آن حضرت شهيد شد با هفده نفر از اهل بيت خود كه براى دين خدا جهاد كردند و براى خدا صبر كردند پس خدا جزا داد ايشان را به بهترين جزاهاى صبر كنندگان.
چون قيامت بر پا شود حضرت رسالت صلى اللّه عليه و آله و سلّم بيايد و حضرت امام حسين عليه السّلام با او باشد و حضرت رسول صلى اللّه عليه و آله و سلّم دست خود را بر سر مبارك امام حسين عليه السّلام گذاشته باشد و خون از آن ريزد، پس گويد: پرودگارا! سئوال كن از امّت من كه به چه سبب كشتند پسر مرا! پس حضرت فرمود: هر جزع و گريه مكروه است مگر جزع و گريه كردن بر حضرت امام حسين عليه السّلام.
---------------------------------
1-(كامل الزيارات) ابن قولويه ص 117، چاپ صدوق.
2-(همان ماءخذ) ص 116،باب 36
3-(امالى شيخ طوسى) ص 115،حديث 178،(امالى شيخ مفيد) ص 338، مجلس 40.
4-(بحار الا نوار) 44/282.
5-(رجال كشّى)2/574.
6-(معاهد التنصيص)3/96؛ (الاَغانى) 17/26.
7-(امالى شيخ صدوق)ص 190،مجلس 27،حديث 199.
8-(امالى شيخ صدوق) ص 191-193، مجلس 27،حديث 1و2.
9-(كامل الزيارات)ص 111،باب 33.
10-(كامل الزيارات) ص 110،باب 32.
11-(همان ماءخذ) ص 108، حديث 6.
12-(كامل الزيارات)ص 83 باب 26.
13-(كامل الزيارات) ص 114، باب 34.
-----------------------------
مرحوم شيخ عباس قمي

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

مؤسسه جهانی سبطین علیهما السلام

loading...
اخبار مؤسسه
فروشگاه
درباره مؤسسه
کلام جاودان - اهل بیت علیهم السلام
آرشیو صوت - ادعیه و زیارات عقائد - تشیع

@sibtayn_fa





loading...
آخرین
مداحی
سخنرانی
تصویر

روزشمارتاریخ اسلام

1 محرّم الحرام

 ١ محرّم الحرام ١ ـ آغاز ايّام حزن آل محمد(علیهم السلام)٢ ـ حادثه شعب ابیطالب٣ ـ اولین جمع...


ادامه ...

2 محرّم الحرام

٢ محرّم الحرام ورود كاروان حسینی به كربلابنا بر مشهور در روز دوم محرم سال 61 هـ .ق....


ادامه ...

3 محرّم الحرام

 ٣ محرّم الحرام ١ـ دعوت جهانی اسلام توسط پیامبر اكرم(صلی الله علیه و آله)٢ـ نامه‌ امام حسین (علیه...


ادامه ...

4 محرّم الحرام

٤ محرّم الحرام سخنرانی عبید الله بن زیاد در مسجد كوفهعبید الله بن زیاد حاكم كوفه برای این...


ادامه ...

6 محرّم الحرام

١ـ یاری خواستن حبیب بن مظاهر از بنی اسد٢ـ اولین محاصره آب فرات1ـ یاری خواستن حبیب بن...


ادامه ...

7 محرّم الحرام

 ٧ محرّم الحرام ممنوعیت استفاده از آب فرات برای كاروان امام حسین(علیه السلام)بعد از آنكه عبیدالله بن زیاد،...


ادامه ...

8 محرّم الحرام

ملاقات امام حسین(علیه السلام) با عمر بن سعد در كربلاامام حسین(علیه السلام) به هیچ وجه راضی به...


ادامه ...

9 محرّم الحرام

١ ـ محاصره خیمه‌های امام حسین(علیه السلام) در كربلا٢ ـ رد امان نامه شمر توسط حضرت ابوالفضل...


ادامه ...

10 محرّم الحرام

١ـ عاشورای حسینی٢ـ وفات حضرت امّ سلمه (سلام الله علیها)٣ـ هلاكت عبیدالله بن زیاد٤ـ قیام حضرت مهدی...


ادامه ...

11 محرّم الحرام

١ـ حركت كاروان اسیران از كربلا٢ـ برگزاری مجلس ابن زیاد ملعون1ـ حركت كاروان اسیران از كربلاعمربن سعد...


ادامه ...

12 محرّم الحرام

١ـ دفن شهدای كربلا٢ـ ورود کاروان اسرای کربلا به كوفه٣ـ شهادت امام سجاد‌(علیه السلام)1ـ دفن شهدای كربلاروز...


ادامه ...

13 محرّم الحرام

١ـ اسرای اهل بیت‌(علیهم السلام) در مجلس ابن زیاد٢ـ نامه عبیدالله بن زیاد به یزید٣ـ شهادت عبدالله...


ادامه ...

15 محرّم الحرام

 ورود نمایندگان طایفه «نَخَع» به مدینه و پذیرش دین اسلامرسول گرامی اسلام‌(صلی الله علیه و آله) در...


ادامه ...

19 محرّم الحرام

حركت كاروان اسیران كربلا از كوفه به طرف شام یزید ملعون در جواب نامه عبیدالله بن زیاد به...


ادامه ...

20 محرّم الحرام

مراسم عروسی حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها)بنا بر قول مشهور شب بیست و یكم محرم سال...


ادامه ...

25 محرّم الحرام

١ـ شهادت سيّد الساجدین علی بن الحسین‌(علیهما السلام)٢ـ قتل «محمد امین» به دستور برادرش «مأمون»1ـ شهادت سيّد...


ادامه ...

26 محرّم الحرام

١ـ شهادت علی بن الحسن المثلث‌٢ـ محاصره شهر مكه و سنگ باران كعبه توسط سپاه یزید1ـ شهادت...


ادامه ...

28 محرّم الحرام

١ـ رحلت حذیفه بن یمان٢ـ ورود كاروان اسرای اهل بیت‌(علیهم السلام) به بعلبك٣ـ تبعید امام جواد‌(علیه السلام)...


ادامه ...
01234567891011121314151617

انتشارات مؤسسه جهانی سبطين عليهما السلام
  1. دستاوردهای مؤسسه
  2. سخنرانی
  3. مداحی
  4. کلیپ های تولیدی مؤسسه

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page