عبّاس فرزند علی بن ابی طالب علیهم السلام است، اوست پسر کسی که بیست و پنج سال در خانه نشست و بر مشقّات و بلیات، تحمّل و شکیبایی نمود، حسین علیه السلام نمونه کامل این فضیلت است، به قدری صبر حسین علیه السلام اهمیت داشت که فرشتگان آسمان به حیرت افتادند، امام در مقابل بارگاه تزلزل ناپذیر او عرض می کند: «یامن عَجَبت مِن صبرک ملائکةُ السماءِ»، عبّاس علیه السلام تالی تلو برادر بوده، بر صبر و شکیبایی، در راه حصول مقصود، صبر را سپر تیرهای بلا نمود و با آنکه از تیرباران دشمن پر برآورده بود، آنی قدم سُست نکرد و در راه مقصود تزلزلی نداشت، حضرت ابوالفضل علیه السلام صبری شگفت آور داشت و آن قدر صبر کرد تا دستهای خود را داد و باز هم از کوشش و تلاش دریغ نداشت، آن قدر مجاهده کرد تا که دشمن را خیره و متحیر ساخت که یاللعجب دستهای خود را داده و باز هم تسلیم نمی شود، فهمیدند عبّاس علیه السلام متوجه مشک آب است، تیری بر آن زدند، آبها ریخت عبّاس علیه السلام نا امید شد و دیگر نتوانست وجدان خود را راضی کند که بدون آب به خیام برگردد و باز هم پا از رکاب خالی نکرد، تا آن وقت که عمودی بر فرق مبارکش نواختند، صدای عباس علیه السلام بلند شد و فریاد زد: «یا أخا! ادرک أخاک العبّاس؛ ای
[95]
برادر! برادرت عباس را دریاب».(45)
همچنین در ناسخ گوید: دیگر از فرزندان امیرالمؤمنین علیه السلام عبّاس بن علی علیهماالسلام تشریف شهادت یافت و بعض علما نوشته اند که: عباس بن علی علیهماالسلام در شب عاشورا شهید شد و بیشتر از اهل سیر و خبر، شهادت آن حضرت را در روز عاشورا نگاشتند و چون از پسرهای امیرالمؤمنین علیه السلام دو تن را عبّاس نام بود: یکی را عبّاس الاکبر علیه السلام و آن دیگر عبّاس الاصغر علیه السلام می نامیدند، تواند شد که عبّاس الاصغر علیه السلام در شب عاشورا شهید شده باشد و عبّاس الاکبر علیه السلام در روز عاشورا، عبّاس الاصغر علیه السلام نیز در شب عاشورا به طلب آب رفت و سعادت شهادت را یافت، همانا حضرت را عبّاس الاکبر علیه السلام گویند و کنیت مبارکش اباالفضل است و ملقّب به سقّا است، همچنان که ابوالقربة یعنی صاحب مشک خوانند و در روز عاشورا صاحب لوای (پرچم) حسین علیه السلام بود و او اکبر اولاد امّ البنین علیهاالسلام است و از پسرهای امیرالمؤمنین علیه السلام ، پسر چهارم است، چون بعد از حسین علیه السلام و محمّد بن حنفیه متولد شد و او را چنان چهره ای دل آرا و طلعتی زیبا بود، که عرب قمر (ماه) بنی هاشم همی گفت و چندان تنومند و بلند بالا بود، که چون بر پشت اسب سوار می شد، پای از رکاب بیرون کرد و قدمهای مبارکش از دو جانب بر زمین کشیده می شد. و آن حضرت را از لبابه دختر عبیداللّه بن عباس بن عبدالمطلب علیهم السلام ، دو پسر بود: یکی فضل و آن دیگری عبیداللّه نام داشت و او را از مادر خود سه
[96]
برادر بود و هیچ یک از ایشان فرزند نداشتند، عبّاس علیه السلام در روز عاشورا ایشان را قبل از خود به جنگ فرستاد، از بهر آنکه مبادا بعد از شهادت او مانعی در جانبازی ایشان واقع شود و دیگر آنکه خواست تا کشته ایشان را ببیند و ادراک اجر شکیبایی در مصائب ایشان فرماید.
خلاصه میراث ایشان بعد از شهادت چون فرزند نداشتند منتقل به عبّاس علیه السلام شد و چون عبّاس علیه السلام شهید شد، آن مال به فضل و عبیداللّه رسید و چون فضل قبل از عبیداللّه وفات یافت، تماماً عاید عبیداللّه گشت و اینکه می گویند: عمر بن علی بن ابی طالب علیهم السلام با عبیداللّه در طلب میراث منازعه کرد و به مصالحه گذشت، چون او برادر اعیانی (پدر و مادری) حضرت عبّاس علیه السلام بود، درست نباشد، چون عمر، برادر مادری عبّاس اصغر علیه السلام است و با او برادر اعیانی است و با عبّاس اکبر علیه السلام از جانب پدر، برادر است، چگونه می توانست با عبیداللّه در طلب میراث منازعه کند.
در ناسخ گوید: فاضل مجلسی قدس سره ، عمر را در شمار شهدا نگاشته و در ورقه دیگر منازعه او را درطلب میراث با عبیداللّه رقم کرده، ممکن است منافاتی نداشته باشد،چون امیرالمؤمنین علیه السلام را دوپسر به نام عمربوده، یکی در کربلا شهید شده باشد و دیگر در مدینه بوده و جماعتی در این قصه پیروی او را کرده اند (که از آن جمله است صاحب عوالم العلوم قدس سره ).(46)
45. زندگانی قمر بنی هاشم حضرت ابوالفضل العبّاس علیه السلام : ص60.46. رمز المصیبة فی مقتل من قال انا قتیل العبرة: ج2، ص220.
صبر و بردباری اباالفضل علیه السلام
- بازدید: 990