مقاله ها

غدیر علی ، هنوز هم چشمه ای لبریز از آب حیات و دریایی موّاج از كرامتهاست .
غدیر دریایی از باور و بصیرت ، در كویر حیرت و هامون ضلالت است ، تا كام جان ها از آن سیراب شود .
غدیر ، برای تشنگان ، چشمه زلال هدایت است ، و برای ره گم كردگان ، صراطی است كه به سنّت پیامبر منتهی می شود .
غدیر ، روز اكمال دین و اتمام نعمت بود .
غدیر ، برنامه ای الهی برای حیرت زدایی از اذهان واعمال امت ، در افقهای آینده تاریخ بود .
غدیر ، تداوم خطّ رسالت ، در آینه امامت است .
امّت بی امام ، رمه بی چوپان است و گله بی شبان و راه بی علامت و شب بی چراغ ، كشتی بی نا خدا ، دشت بی چشمه ، و قنات خشكیده و بی آب ! . . .رهشناس تر از مولود كعبه كیست ؟ و قاطع تر از ابو تراب و پسندیده تر از مرتضی و والاتر از علی كدام است ؟علی (علیه السلام) ، غدیر خم را از دریای فضائلش به موج نشانده است و رسول گرامی اسلام ، دست روی چهره خوب و شایسته ای گذاشته است ، علی ، برگزیده محمد نیست ، بلكه منتخب خداست و پیامبر فقط ابلاغگر پیام الهی نسبت به امامت اوست . آری غدیر ، روز تكمیل دین و اتمام نعمت است .
فلسفه غدیر
غدیر، خاكی سوخته، ملتهب، در عمق صحرای جُحفه نیست تا از چهار سوی تا هر جا كه چشم كار می كند گسترده و ناپیدا باشد. غدیر درخشان چون گوهری در تابش آفتاب است، وسیع به وسعت ابدیت است و جاری در لحظه لحظه كائنات است، صبور چون ایمان و لطیف چون عشق است، برنده چون شمشیر، كوبنده چون طوفان است، خاشع چون واژه صداقت و سرافراز چون افلاك است. هیچ دست سیاه كاری در طول تاریخ نتوانسته است نامش را از لوح دلها و صفحه خاطره ها بزداید. هر چند كه هزاران بار نامش را از كتابها حذف كردند. كتابی را به خاطر این نام به آتش كشیدند و زبان هایی را كه در دفاع از این واقعه باز می شد بریدند. لكن نتوانستند یاد آن بركه زلال تنهای در دامن دشت خفته را از خاطر خداجویان محو كنند. هر روز نامش بلند آوازه تر و هر سال خاطره اش شكفته تر و هر زمان روشنی و جذابیتش مضاعف گشت. تا اكنون كه ۱۴۰۰ سال از آن شیرین خاطره صدر اسلام می گذرد و شیعیان به یادش شادان و از ایمان به آن مفتخرند. تاریخ شیعه و گرامیداشت عید غدیر در هر سال گواه این مدعاست. آری، خورشید را نمی توان با گِل اندود-آفتابی در آن بركه كوچك طلوع كرد كه جهانی را روشنی بخشید. نوری از آن مكان غریب به كویر خفته برخاست كه انسانها را راهبر و راهنمون شد. غدیر، شمشیر برنده حق است كه آتش به هستی باطل می كشد، فارق حق و باطل است، هنگام تعالی انسان از پلشتی خاك به رفعت افلاك است، ترازوی عدل است، خورشید حقانیت است. باغبان دشت هماره سبز سیادت است، غایت آمال انبیاست، جلوه ای از وجه الله است، معنای زندگی است و شرافت آزادگی. حكایت راستی است و روایت درستی، معنای صلات است و تأویل جهاد. ولایت امیرالمؤمنین (علیه السلام) مظهر جمال و جلال خداوند است. آئینه خدا نماست، معرفی حاكم عدل و قاضی بر حق است. اكمال دین و اتمام نعمت حق است. علی امیرالمؤمنین (علیه السلام) وارث علوم همه انبیاست. عالم به تفسیر و تأویل قرآن است. آگاه به ظاهر و باطن كلام الله است. خورشید، نگینی بر انگشتری ولایت او و ماه گوهری بر افسر كرامت او، مریخ مهره ای از تسبیح دستان او و عرش الرحمن حقیقی قلب مقدس اوست. در آن روز آفرینش به انتظار آغاز امامت عظما از رفتار باز ماند. در آن روز جهان به نعمت ولایت علوی سرافراز و دین رسول الله تكمیل و رضای حضرت حق علنی گردید. در آن روز تمامت هستی گوش به كلام خداگون آخرین پیامبر سپرد. در آن روز علی امیرالمؤمنین (علیه السلام) دومین شخصیت بزرگ هستی به فرمان حق، پرده از چهره ملكوتی فرو هشت و خورشید قبایل انسان شد و این چنین: بركه غدیر بركه آفتاب شد و آیینه عشق
غدیر خم كجاست
قسمتی از سرزمین پهناور حجفه است . در بخشی از دامنه آن گودال بزرگ آبی قرار دارد كه به آن غدیر خم گفته می شود. ایـن نـقـطـه بـزرگ تـاریـخـی , غـدیـرخـم , كـه نـامـش همچنان در تاریخ باقیمانده و برتارك زمـان مـی درخـشد, چهارراه بود.
مردم در این محل از یكدیگر جدا می شدند، راهی به سوی مدینه درشمال و راهی به شرق به سوی عراق و راهی به سوی غرب به سرزمین مصر, راهی به سوی یمن در جـنوب می رفت .مشیت الهی بر این قرار گرفته بود كه در همین روز و در همین نقطه مسلمانان آخرین پیام را بشنوند و از یكدیگر جدا شوند.
بـراسـتـی سـرزمـیـنـهـا نـیـز مـانـند زمانها, انسانها سرگذشت شگفت انگیزی داشته اند كه در سازندگی تاریخ بشریت بسیار مؤثر بوده است .نام این سرزمینها و ایام اللّه همیشه در تاریخ ثبت است كـوه طـور, كوه جودی , رود نیل , رود فرات , روز بعثت خاتم النبین (ص ), روز عاشورا و ... هركدام باری از حوادث تاریخی را به دوش گرفته اند غدیر خم نیز چنین مكان مقدس و به یادسپردنی است غدیر خم نقطه عطف تاریخ مهم اسلام است .
غدیر چگونه پیش آمد؟
واقعه غدیر خم پیامبر گرامی (ص ) در سال دهم هجرت برای انجام فریضه و تعلیم مراسم حج به مكه عزیمت كرد. این بار انجام این فریضه با آخرین سال عمر پیامبر عزیز مصادف شد و از این جهت آن را نامیدند. افرادی كه به شوق همسفری و یا آموختن مراسم حج همراه آن حضرت بودند تا صد و بیست هزار تخمین زده شده اند.
روزپـنـجشـنـبـه سـال دهـم هـجرت بود درست هشت روز از عید قربان می گذشت سال آخر عـمـرپیامبر عالیقدر اسلام فرا رسیده بود.
مسلمانان و همراهان آن پیامبر بزرگوار حجهٔ الوداع را درحضور سرور عالم و مفخر بنی آدم انجام داده و دلها را از پرتو معنویت روشنی بخشیده بودند كـاروان بـه سـوی مـدیـنـه رهـسـپار بود و بیش از صد هزار نفر در آن كاروان همراه پیامبر بودند دلهاسخت می تپید و جانها لبریز از عشق جا نان بود معنویت آن سفر روحانی همه را تحت تاثیرقرار داده بـود ،هـمـه بـا شـوق و عـلاقه رهسپار مدینه یا شهرهای دیگر بودند آفتاب عربستان سخت مـی تـابـیـد و گرمای بی امان خود را بر همه آن مردمی كه فریضه حج را همراه پیامبر خاتم انجام داده بـودنـد فرو می ریخت مسلمانان با شترها و باروبنه خود راه را در می نوردیدند ظهرنزدیك شده بود وكم كم سرزمین جحفه و بیابانهای خشك و سوزان غدیرخم از دورنمایان گردید. نـقـطـه بـزرگ تـاریـخـی , غـدیـرخـم , كـه نـامـش همچنان در تاریخ باقیمانده و برتارك زمـان مـی درخـشد, چهارراه بود و مردم در این محل از یكدیگر جدا می شدند.
این نقطه پایانی و آخرین دستور چه بود؟
ابـلاغ ولایت و وصایت علی (ع ) كه برای جانشینی پیامبر(ص ) شایسته ترین فرد و زبده ترین سردار شجاع اسلام و مرد سخن و عمل بود. نزدیك ظهر روز هجدهم سال دهم هجرت است و سابقه اثار وحی كه بر پیامبر نازل می شد , بر یاران واطرافیان شناخته شده بود . به همین دلیل وقتی آن حالت رادر وجود نازنین رسول گرامی اسلام دیدند , با اشاره او شترش را خواباندند . نغمه آسمانی سر رسیده است : ای پیامبر ! آنچه از خداوند بر تو نازل گردیده , ابلاغ كن . اگر چنین نكنی رسالت الهی را انجام نداده ای , بیم نداشته باش , خداوند تو را از مردم حفظ می كند پیامبر(ص ) دستور فرمودند: آنان كه پیش افتاده اند, توقف كنند تا آنان كه عقب مانده اند برسند و سر و ته قافله جمع شود ظهر فرا رسید: هنگام نماز ظهروموذن رسول اكرم (ص ) به دستور آن حضرت اذان گفت : اللّه اكبر, اللّه اكبر. در غـدیـر خـم جـز چند درختی صبور و سرسخت و خشكیده و بركه ای آب باران نبود،ریگهای بـیـابـان تـفتیده شده بود ومسلمانان از عباهای خود استفاده می كردند تا پاهایشان نسوزد برخی كـناره عبا را بر سر افكنده بودند كه تابش آفتاب سرهاشان را نسوزاند وبرخی ازشاخه های درختان سایبان ساخته بودند، برای پیامبر گرامی (ص ) نیز سایبانی ساختند، نماز ظهر اقامه شد. عده ای از یاران پیغمبر عظیم الشان می خواستند برای فرار از گرمای شدید به چادرهای خودپناه برند, ولی پیامبر(ص ) به آنان فرمود كه خود را برای شنیدن پیام مهمی آماده كنند. چون در آن انبوه جمعیت , چهره تابناك پیامبر(ص ) را اصحاب نمی دیدند, بدین جهت برای رسول مكرم منبری از جهاز شتران درست كردند مردم خود را برای شنیدن سخنان پیامبر(ص ) آماده كردند. برای این كه چهره رسول معظم دیده شود بر روی جهاز شتران بالا رفت و نگاهی به امواج جمعیت افكند و پس از حمد و ثنای باری تعالی مردم را مخاطب ساخته فرمود: مـن بـه هـمـیـن زودی دعـوت خـدا رااجـابـت كـرده از میان شما می روم من مسؤولم و شما هم مسؤولید سپس پرسیدشما در باره من چگونه شهادت می دهید؟
مـردم صـدا بـلـنـد كـردنـد و گـفـتند: ما گواهی می دهیم تو وظیفه رسالت را ابلاغ كردی و شـرط خـیـرخـواهـی را انـجـام دادی و آخـرین تلاش و كوشش خود را در راه هدایت ما نمودی خداوند ترا جزای خیر دهد. سـپس در باره اعتقاد به خداوند و توحید ذات حق و رسالت خود و حقانیت روز رستاخیر وبعث و نشور و حساب و میزان و بهشت و دوزخ پرسش نمود؟ همه گفتند: آری , گواهی می دهیم و بدان چه فرمودی عقیده و ایمان داریم . پـس از آن سـكـوت هـمـه جـا را فـرا گـرفـت . در میان آن سكوت و گرمای شدید پیامبر(ص ) گفت :اكنون بنگرید با این دو چیز گرانبها و گرانقدر كه در میان شما به یادگار می گذارم چه خواهیدكرد؟ یكی از میان جمعیت پرسید: كدام دو چیز گرانمایه ؟ پـیامبر(ص ) فرمود: اول ثقل اكبر, كتاب خدا, قرآن است كه باید بدان چنگ در زنید و از آن دست برندارید كه گمراه خواهید شد قرآن از سوی خداست كه اكنون در دست شماست ، دومـیـن یـادگـار مـن خـانـدان و عـتـرت من است این دو از هم جدا نمی شوند تا در بهشت به هم بپیوندند. در این هنگام , مردم دیدند كه پیامبر(ص ) نگران كسی است و او را می جوید.
--------------------------------------
منبع : بانک مقالات فارسی

نوشتن دیدگاه