[يك بار به همين صورت: تكوير، 1، و دوبار به صورت يكور به كار رفته است].
جواليقى در المعرب (ص 287) نوشته است و آن به فارسى كور بور [گور پور] است. سيوطى نيز در اتقان (2/138) و مهذب (ص 16) فارسى شمرده است. ادى شير به اين كلمه نپرداخته است. امام شوشترى شرح نسبتا مفصلى درباره آن دارد: ابوهلال فعل كورت را در آيه اذالشمس كورت، از ريشه واژه كور در فارسى گرفته است. معنى آيه چنين است: آنگاه كه خورشيد تار شد. كور شدن به معنى خاموش شدن روشنى و آتش در فارسى خيلى رواج دارد. ريشه ك. و. ر در عـربـى بـا مـعـنـى فعلى كه در اين آيه به كار رفته است سازگارى ندارد... در شوشتر واژه روزكـور بـه مـعنى تيره بخت و نيز آساره كور / ستاره كور به همين معنى به كار مى رود و همگى اينها نظر ابوهلال را استوار مى سازد. (فرهنگ واژه هاى فارسى در زبان عربى، ص 599 ـ 600).
----------------------------
بهاء الدين خرمشاهى
39) كورت
- بازدید: 3538