[در قرآن فقط يك بار در سوره غاشيه، آيه 16، به كار رفته است.]
يعنى فرشهاى مجلل. ادى شـيـر آن را تعريب زرآب فارسى مى داند و مى نويسد كه فرانكل آن را معرب از زيرپا مى داند (الالفاظ الفارسية المعربة، ص 77). آرتور جفرى مى نويسد كه فرانكل آن را سريانى مى داند ولى از قول هوفمان آن را گرفته شده از زيرپا ى فارسى مى داند كه احتمال صحت بيشترى دارد. و هـوروويـتس آن را ممكن مى انگارد... هر چند اگر آن را فارسى بينگاريم محتمل تر آن است كه واژه بـا صـورتـى از واژه پهلوى زرين... ربط داشته باشد. سپس حدس نولدكه كه آن را از منشا حبشى مى داند تضعيف مى كند و سرانجام مى نويسد: و در نتيجه اين تمايل در انسان پديد مى آيد كـه احـتـمالا هم واژه عربى و هم واژه حبشى (زربيه) از يك منبع ايرانى گرفته شده باشند كه متاسفانه در حال حاضر ما شواهد كافى براى اثبات آن در دست نداريم. (واژه هاى دخيل، ص 233). مـتـرجـم مـحـترم واژه هاى دخيل در تعليقه اى بر اين كلمه آورده است: شوشترى در فرهنگ واژه هاى فارسى در زبان عربى (ص 306) آن جمع زربى و معرب زرباف فارسى گرفته است. نظر او محتمل تر از زير پا ى ادى شير است. در اين صورت بايد پنداشت كه تصحيفى در واژه رخ داده است. (واژه هاى دخيل، ص 42).
----------------------------
بهاء الدين خرمشاهى
15) زرابى
- بازدید: 2340