محكم از احكام به معناى اتقان است.
و مراد از كلمه يا آيه محكمه، آن است كه معناى آن واضح است و چند وجهى يا مبهم نيست. و به قول راغب اصفهانى چه از نظر لفظ، چه از نظر معنى، شبهه در آن راه ندارد. مانند اكثر آيات تشريع (آيات الاحكام) و مواعظ و آداب و اخلاق قرآن. متشابه از تشابه است يعنى همانندى، و هم ريشه با شبهه و اشتباه است. و عبارت يا آيه متشابه به گفته راغب اصفهانى ظاهرش بيانگر باطنش نيست. شيخ طوسى مى نويسد: محكم آن است كه به خاطر وضوحش بدون قرينه يا دلالت [خارجى] به صرف توجه به ظاهرش مراد از آن دانسته شود.... و متشابه آن است كه با توجه به ظاهرش مراد از آن دانسته نشود، مگر آنكه قرينه اى [خارجى] بر آن افزوده شود كه معناى مراد را برساند. (تبيان، ذيل تفسير آيه 7 سوره آل عمران). بـه تـعـريـف ديگر متشابه لفظى است محتمل وجوه معانى كه در معرض شك و شبهه است و لذا محتاج به تاويل است؛ و هم قابل تاويل صحيح است و هم تاويل فاسد. مانند اكثر آيات خلق (آفرينش انسان و انسانها، و تقدير و صفات و افعال الهى. (التمهيد، 3/8). اكـثريت عظيم آيات قرآنى محكم، و اقليت آنها (در حدود دويست آيه ـ التمهيد، 3/14) متشابه است. بعضى از متكلمان و جدل پيشگان با تمسك به آياتى چون هذا بيان للناس (آل عمران، 138) و كتاب احكمت آياته ثم فصلت من لدن حكيم خبير. (هود، 2) منكر وجود متشابهات در قرآنند. و به عكس با تمسك به آياتى چون اللّه الذى انزل احسن الحديث كتابا متشابها. (زمر، 23) برآنند كه همه قرآن متشابه يا متشابهات است. اخـبـاريه نيز كمابيش همين حرف را مى زنند و فهم قرآن را جز از طريق اخبار و احاديث معصوم (ع) جايز نمى دانند (التمهيد، 3/15). قـرآن كـريـم خـود بـه فصيح ترين وجهى به وجود محكمات و متشابهات در قرآن تصريح دارد و درباره هر يك توضيح مى دهد: او كسى است كه كتاب [قرآن] را بر تو نازل كرد كه بخشى از آن محكمات است كه اساس كتاب است و بخش ديگر متشابهات است.
اما كج دلان براى فتنه جويى و در طلب تاويل [دلخواه خود] پيگير متشابهات مى شوند، حال آنكه تـاويـل آن را جز خداوند و راسخان در علم - كه مى گويند به آن ايمان آورده ايم، همه از پيشگاه خداوند است - نمى دانند. (آل عمران، آيه 7). بـعضى وجود متشابهات را عيب قرآن مى دانند و مى گويند اگر تمام آيات و عبارات آن روشن و محكم و بدون تشابه بود، برتر بود. در پاسخ بايد گفت كه قرآن در قالب و بر وفق موازين كلام طبيعى انسانى نازل شده است. و در كلام بشرى از ساده ترين تعبيرات روزمره گرفته تا عاليترين تعبيرات و عبارات ادبى و هنرى، انـواع تـعـبـيرات مجازى و استعارى و تمثيلى و كنايى راه دارد و هر جا كه مجاز باشد، لا محاله تشابه و متشابه پيش مى آيد. زمـخـشـرى در حكمت وجود متشابهات مى گويد: اگر تمامى آيات قرآن محكمات بود، همه مـردم از روى آسـانـگـيـرى بـه آن اكـتفا مى كردند و از آنچه لازمه بحث و فحص و تامل و نظر و اسـتـدلال اسـت، رويگردان مى شدند... و هم از آنجا كه علما به روشنگرى برمى خيزند، و ذهن و ضمير خود را در جست و جوى معانى درست و باز بردن متشابهات به محكمات به كار مى اندازند، فـوايـد بـسـيارى حاصل مى شود، و علم به پيش مى رود و كوشندگان در نزد خداوند ارج و اجر افـزونـترى مى يابند... و نيز آنگاه كه [سرانجام و يا بحث و فحص علمى] مطابقه محكم و متشابه براى آنان مسلم مى گردد، طمانينه قلبى شان بيشتر و ايمانشان استوارتر مى شود. (كشاف، ذيل تفسير آيه 7 سوره آل. عمران). امـيـرالمؤمنين على (ع) فرموده اند: ان القرآن حمال ذو وجوه (قرآن دربردارنده وجوه معانى گوناگون است). در ايـنكه متشابهات را بايد تاويل كرد، بين اكثر قرآن پژوهان مخصوصا معتزله و شيعه اتفاق نظر است. فـقط ظاهرگرايان و بعضى از اشعريان افراطى و حشويه برآنند كه بايد از تاويل پرهيز كرد و آيات متشابه را حمل بر معناى ظاهرى كرد و در چون و چند آن ژرفكاوى نكرد. چـنانكه درباره يك عده از آيات قرآنى كه مربوط به استواء خداوند بر عرش است (از جمله يونس، 3) مـالـك بـن انـس گفته است: استوا معلوم است، و كيفيت آن مجهول است [و ايمان به آن واجب است] و سؤال از آن بدعت است. (ـ تفسير قرطبى، ذيل آيه 54 سوره اعراف). حـال آنـكـه خود عرش الهى و استواء خداوند بر آن، و بودن عرش بر آب (هود، 7) و حمل عرش توسط فرشتگان همه از متشابهات مهم قرآن است و متكلمان و مفسران در اطراف آن و معناى آن، بحث و تحقيق كرده اند. ديگر از متشابهات قرآنى، آيات مربوط به رؤيت الهى است و تعبيراتى كه در آن از چشم و دست و آمـدن خداوند سخن گفته مى شود، معروفترين كتاب از آثار قدما در زمينه تشريح متشابهات، متشابه القرآن، اثر قاضى عبدالجبار همدانى (م 415 ق) متكلم بزرگ معتزلى است. بـعـضـى از آثـار قـديـمـى شـيـعـه عبارتند از: حقائق التاويل اثر شريف رضى (م 406 ق) جامع نهج البلاغة كه فقط مجلد پنجم آن محفوظ مانده و به طبع رسيده است. تفسير نعمانى كه منسوب به شريف مرتضى (م 436 ق) هم هست، هم جداگانه به نام المحكم و الـمـتـشـابه و هم تماما در مجلد 93 بحار الانوار به طبع رسيده است، متشابه القرآن و مختلفه، تاليف ابن شهرآشوب مازندرانى (م 588 ق). در عـصر جديد دو اثر از آثار قرآن پژوهان شيعه در اين زمينه عبارت است از اضواء على متشابهات الـقـرآن، تـالـيف شيخ خليل ياسين، و ديگر مجلد سوم از كتاب التمهيد فى علوم القرآن، تاليف استاد محمد هادى معرفت.
----------------------------
بهاء الدين خرمشاهى
محكم و متشابه
- بازدید: 3778