جمعى از سادات بنى هاشم ، شبى در منزل حضرت امام حسن مجتبى عليه السّلام مهمان بودند و از موضوعات مختلف سخن مى گفتند.
![](/fa/images/stories/quran/01.jpg)
در اين موقع يكى از خادمين حضرت غذا آورد و او همينطور كه غذاى داغ را تقسيم مى كرد، مقدارى بر روى بدن مبارك حضرت ريخت و از حرارت آن ، پوست بدنش آسيب ديد.
غلام چون اين صحنه را ديد، از كار خود ناراحت شده و زبان به اعتذار گشوده و گفت : ((سرور من ! خداى متعال مى فرمايد: (وَالْكاظِمينَ اَلْغِيْظَ)(1):(پرهيزكاران خشم خود را فرو مى برند.) حضرت فرمود: ((خشم خود را فرو بردم .)) و غلام ادامه داد: (وَالْعافينَ عَنِ النّاسِ):(و از خطاى مردم مى گذرند.)
فرمود: ((از تو عفو كردم و از خطايت درگذشتم .)) غلام اضافه كرد: (وَاللّهُ يُحِبُّ الْمُحْسِنينَ):(و خداوند نيكوكاران را دوست دارد.) فرمود: ((كه ترا آزاد كرده و پانصد درم هم بخشيدم .))(2)
عبدالكريم پاك نيا
-----------------------------
1-آل عمران / 134.
2-منتهى الا مال ،ج 1، 223 - جوامع الحكايات و لوامع الروايات ، 178.