اشارات :: آبان 1382، شماره 54
مگر میشود آسمان دل پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم نگیرد و سیل اشکش به راه نیفتد؟!
او تنها یک همسر برای رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم نبود، که هم سرِّش بود، انیس و قرین غربتهایش بود. در عطش دعوتهای نبوی صلیاللهعلیهوآلهوسلم ، چشمههای معنوی و مادی خود را به روی پیامهای تشنه و آسمانی محمد صلیاللهعلیهوآلهوسلم گشود.
به عالم هرچه بودش هستی و مال برای یاری قرآن فدا کرد
خدیجه علیهاالسلام با سلاح صبر و سپر امیدش به آینده روشن اسلام، به مصاف زنان مکّه میرفت و آنها را از کویر سوزان دل و فقر معنوی سرزمین جانشان باخبر میکرد؛ همان زنانی که در کوچههای شهر مادیّت، با خارهای سرزنش، پای دل خدیجه را بارها و بارها زخمی کردند. آنها که با تیر ملامت و گوشه کنایههایشان، گوشههای دل او را مجروح کردند؛ خدیجه مالدار کجا، و محمد صلیاللهعلیهوآلهوسلم فقیر کجا؟!
مگر میشود آسمان دل محمد امین صلیاللهعلیهوآلهوسلم نگیرد و سیل اشکش به راه نیفتد؟
او خدیجهاش را از دست داد که غم رفتنش، رفت و آمد پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم به میان مردم را کمرنگ کرده بود؛ تا جائی که آن سال، سال بیقراری و حزن رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم ، (عالم الحزن) نام گرفت.
خدیجه علیهاالسلام تنها همسر پیامبر نبود؛ که مادر فاطمه علیهاالسلام ـ معمای خلقت افلاک ـ بود؛ کسی که بزرگترین هدیه و گوهر این جهانی و آن جهانی را برای رونق بازار روشنگری، دریافت کرد
«خدا بهر تلافی از عنایت به او زهرای اطهر را عطا کرد
چه زهرایی که حق از هستی او بنای هستی عالم بنا کرد»
مگر میشود آسمان دل خاتمالانبیاء نگیرد؟!
مگر میشود سیل اشک پیامبر، از گوشههای چشمان نازنینش به راه نیفتد؟
محمدحسین قدیری
مقاله ها
متن ادبی «مادر معمای آفرینش»
- بازدید: 13914
دیدگاهها
خوراکخوان (آراساس) دیدگاههای این محتوا